به گزارش خبرگزاری ایمنا، بر اساس یافتههای محققان، مواد غذایی مورد مصرف افراد بر احساسات آنها تأثیر میگذارد و بسیاری از کارشناسان استفاده از مواد غذایی را به عنوان اقدامی شادیآوری میشناسند، بسیاری از افراد تحت تأثیر تجربه حالات روحی و روانی متفاوت از جمله تجربه افسردگی، استرس یا اضطراب روی به خوردن غذا میآورند تا اینگونه احساسات ناخوشایند خود را به نحوی جبران کرده باشند.
پرخوری عصبی که به عنوان ساده پرخوری شناخته میشود، یکی از شایعترین اختلالات خوردن در جهان است، در واقع این اختلالات تحت تأثیر شرایط سلامت روانی محسوب میشود که میتوانند به طور بالقوه تهدیدکننده زندگی فرد باشند؛ بر اساس تحقیقاتی که توسط انجمن ملی اختلالات خوردن انجام شده است، بولیمیا به طور تقریبی ۱.۵ درصد از زنان جوان و یک درصد از مردان جوان را مبتلا میکند و بیشتر افرادی که از پرخوری رنج میبرند، دارای وزن متوسط هستند.
بر اساس گفته کارشناسان تفاوتهایی میان افراد درگیر با پرخوری عصبی و افراد مبتلا به اختلال پرخوری دیده میشود؛ در واقع افراد مبتلا به پرخوری عصبی غذای زیادی میخورند و سپس به عملیات پاکسازی میپردازند یا سعی میکنند از شر غذا یا وزن زیاد خلاص شوند، این افراد غذای زیادی میخورند، اما چاق نمیشوند، در حالی که افراد مبتلا به اختلال پرخوری، به طور معمول دارای اضافه وزن یا چاقی هستند.
پراشتهایی عصبی و پرخوری عصبی تفاوت دارند؟
حسین روزبهانی، دکترای روانشناسی و عضو سازمان نظام روانشناسی کشور، در گفتوگو با خبرنگار ایمنا اظهار میکند: افراد درگیر با اختلال پراشتهایی عصبی، پس از بروز رفتار پرخوری به دنبال راهکار جبرانی به منظور حفظ وزن خود در محدوده قبلی هستند، اما افراد درگیر با پرخوری عصبی، به دنبال راهی برای پیشگیری از اضافه وزن خود نیستند.
وی با بیان اینکه به طور معمول، فرد دارای پراشتهایی عصبی در طول هفته حداقل یک دوره پرخوری را تجربه میکند، میافزاید: مشخصه درگیری فرد با پراشتهایی عصبی، تجربه حداقل یک دوره پرخوری در طول هفته و تداوم این روند تا سه ماه است و در کنار این روند، دوران جبرانی نیز دیده میشود.
این عضو سازمان نظام روانشناسی با بیان اینکه روند جبرانی در افراد درگیر با پراشتهایی عصبی به دو صورت پاکسازی عمدی و دوری از تغذیه مانند روزهداری است، تصریح کرد: دورههای پرخوری و جبران آن در این بیماران میتواند حتی بیش از ۱۴ بار در یک هفته اتفاق بیفتد.
روشهای نادرست و غیرمنطقی جبران پراشتهایی عصبی
وی ادامه میدهد: این بیماران دورههای جبرانی را به منظور قرار دادن وزن خود در رده بیامآی ۲۰ تا ۲۵ انتخاب میکنند و روشهای انتخابی آنها برای جبران پرخوری انجام شده، روشهایی نادرست و غیرمنطقی است، مینای دندان این افراد به طور معمول تخریب میشود و با توجه به عمدی بودن استفراغ در این افراد، شاهد پینه و خراشیده شدن انگشتان دست آنها خواهیم بود.
روزبهانی با تاکید بر اینکه افراد درگیر با پرخوری عصبی روش جبرانی برای وزن اضافه شده ندارند، میگوید: طبق گفته برخی کارشناسان، کاهش و کمبود سروتونین در افراد منجر به بروز پراشتهایی عصبی میشود و از همین رو داروی مورد استفاده برای این افراد، داروهای مهارکننده بازجذب سروتونین هستند.
وی اضافه میکند: درمانهای شناختی رفتاری از دیگر روشهای درمانی این افراد در کنار دارو درمانی به شمار میرود، سیکل معیوب پرخوری در این افراد توسط درمانهای شناختی مورد بررسی و تصحیح قرار میگیرد و منجر به بهبود رفتارهای فرد میشود.
این دکترای روانشناسی تاکید میکند: میزان شیوع پراشتهایی عصبی، در زنان بیشتر است و طبق بررسیهای انجام شده احتمال درگیر شدن زنان با این اختلال ۱۰ برابر مردان است، همچنین احتمال میرود که این افراد در گذشته دچار بیاشتهایی عصبی نیز بوده باشند.
عوامل خطر بروز پراشتهایی عصبی
وی با بیان اینکه افراد درگیر با بیاشتهایی عصبی، تغذیه بسیار کمی دارند، چراکه باور آنها بر این است که اندام بدشکل و نامناسب دارند، ادامه میدهد: به طور معمول، شیوع اختلال پراشتهایی عصبی در زنان جوان یک تا ۱.۵ درصد است و زمان آغاز آن، نوجوانی و اوایل بزرگسالی است.
روزبهانی با بیان اینکه بروز این اختلال قبل از بلوغ و بعد از ۴۰ سالگی بسیار نادر است، تصریح میکند: پراشتهایی عصبی در افراد درگیر با افسردگی نیز دیده میشود و این افراد نیز دچار کاهش سروتونین هستند، در واقع اصلیترین فرضیه مطرح شده برای بروز این اختلال، کاهش سروتونین در مغز است.
وی با بیان اینکه نگرانی مداوم و بیمارگونه در خصوص وزن، یکی از عواملی است که میتواند احتمال بروز این اختلال را افزایش دهد، میافزاید: داشتن عزت نفس پایین، دیدگاه آرمانی برای لاغری، علائم افسردگی و درگیری با اضطراب اجتماعی، از دیگر عوامل خطر برای بروز این اختلال به شمار میروند.
این عضو نظام سازمان روانشناسی کودکان دارای اضافه وزن بالا و چاقی و افرادی که زودتر از سن معمول به بلوغ میرسند، احتمال بالاتری برای ابتلاء به این اختلال دارند، میگوید: سو مصرف ملین و داشتن فعالیت بدنی بسیار زیاد نیز در این افراد دیده میشود، چراکه به دنبال راهکاری جبرانی هستند.
غذا؛ ایجاد کننده احساس شادی و لذت در انسان
نسرین شریفی، دانشیار علوم تغذیه و عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی کاشان، در گفتوگو با خبرنگار ایمنا با بیان اینکه غذا همیشه به عنوان ایجاد کننده احساس خوب در انسان به شمار میرود، اظهار میکند: برخی افراد در مواجهه با شرایط روحی روانی ناخوشایند مانند احساس غم، افسردگی، اضطراب و استرس، گاهی با روی آوردن به غذا قصد بهبود احساسات ناخوشایند خود را دارند.
وی با بیان اینکه غذا خوردن با ترشح بعضی میانجیهای عصبی (نوروترانسمیترهای عصبی) از جمله دوپامین در مغز باعث ایجاد احساس شادی و لذت میشود، میافزاید: غذا بسیاری از اوقات به عنوان یک عامل شادیآور در زندگی افراد نقش بسیار خوبی ایفا کرده است.
این دانشیار علوم تغذیه با بیان اینکه ممکن است برخی افراد هنگام قرار گرفتن در بعضی حالات روحی روانی، تمایل به استفاده حد زیادی از یک نوع غذا داشته باشند، تصریح میکند: روی آوردن به غذا خوردن در شرایطی که فرد احساسات متفاوتی به خصوص احساسات منفی را تجربه میکند، تعریف پرخوری هیجانی را شکل میدهد.
چرخه معیوب خوردن هیجانی
وی با اشاره به تعریف پرخوری عصبی، ادامه میدهد: پرخوری عصبی نیز پدیدهای نادر به شمار میرود که به طور معمول در سنین نوجوانی به خصوص برای دختران بروز میکند و افراد درگیر با آن، طی زمانهایی روی به افزایش دریافت میزان مواد غذایی به میزان زیاد و سپس با داشتن احساس گناه و پشیمانی، به رفتارهایی نادرست از جمله تحریک تهوع و استفراغ یا خوردن مسهلها برای جبران دریافت بیش از اندازه مواد غذایی میآورند.
شریفی میگوید: چرخهای تحت عنوان خوردن هیجانی یا احساسی وجود دارد؛ چرخه مذکور از جایی آغاز میشود که فرد حالات روحی روانی متفاوتی به ویژه حالات ناخوشایند و منفی را تجربه میکند، افراد مبتلا به خوردن هیجانی به طور معمول غذاهایی برای خوردن انتخاب میکنند که کالری یا انرژی بالا و مواد مغذی کمتری دارد.
وی با بیان اینکه به طور معمول انواع شیرینیها و مواد غذایی دارای قند ساده زیاد یا همزمان دارای چربی زیاد، از انتخابهای این افراد به شمار میرود، اضافه میکند: خوردن مواد غذایی به میزان زیاد منجر به تجربه احساس ناخوشایند ناشی از این رفتار میشود و گاهی اوقات عوارض آن با اضافه وزن یا چاقی نیز همراه است.
این دانشیار علوم تغذیه با بیان اینکه عوارض این رفتار میتواند در فرد ایجاد احساس پشیمانی و سرخوردگی و در پی آنها استرس، اضطراب یا تشدید افسردگی کند، میافزاید: این چرخه به طور مداوم تکرار میشود و نیازمند مداخلاتی است که در جایی شکسته شود.
بالاتر بودن شیوع پرخوری هیجانی در زنان / توصیههای پزشکی برای افراد درگیر با پرخوری
وی با اشاره به بالاتر بودن پرخوری هیجانی در زنان نسبت به مردان، تصریح میکند: از دلایل این آمار، میتوان به تأثیرگذاری هورمونها بر شرایط روحی روانی زنان اشاره کرد و به طور معمول در پی کاهش سطح سروتونین و تغییرات دوپامین افراد دچار حالات افسردگی و غم میشوند.
شریفی با بیان اینکه شیوع پرخوری هیجانی بر اساس مطالعات انجام شده طی دو سال اخیر در سراسر جهان، شیوع پرخوری هیجانی در زنان دارای اضافه وزن و چاقی حدود ۳۰ درصد گزارش شد، ادامه میدهد: در مطالعهای که در حیطه فعالیت دانشگاه علوم پزشکی کاشان بر ۴۰۰ زن دارای اضافه وزن و چاقی انجام شد، از طریق پرسشنامه تخمین زننده پرخوری هیجانی، حدود ۶۵ درصد زنان مورد مطالعه مبتلا به پرخوری هیجانی تشخیص داده شدند.
وی خاطرنشان میکند: داشتن کنترل بر سرعت خوردن مواد غذایی و کاهش این سرعت، استفاده از مواد غذایی که برای مدتی در دهان باقی میماند، داشتن فعالیت بدنی و ورزش متوسط و دور از استرس، از جمله توصیههایی است که برای افراد درگیر با پرخوری هیجانی کاربرد دارد.
این دانشیار علوم تغذیه اضافه میکند: داشتن رژیم غذایی متعادل و مصرف غذاهای سالم و پروتئینی، حذف نکردن مواد غذایی و مصرف شش وعده غذا در روز و مصرف بعضی از مکملها در صورت وجود بعضی از کمبودها مانند کمبود گروه ویتامینهای ب و ویتامین سی در بدن نیز از دیگر رفتارهایی است که به بهبود حالات خوردن هیجانی کمک میکند.
درمان پرخوریهای عصبی
پرخوری عصبی یک وضعیت بهداشت جسمی و روانی جدی است که نیاز به تشخیص و درمان مناسب دارد و پس از تشخیص، ممکن است ترکیبی از روان درمانی، درمان پزشکی و مشاوره تغذیه تجویز شود، خط اول درمان رفتار درمانی شناختی برای فرد است (CBT) که میتواند به افراد در درک چگونگی ارتباط افکار و احساسات منفی در مورد خود و مواد غذایی با اختلال در خوردن، کمک کند.
درمانگر به افراد میآموزد تا عادات غذایی و الگوهای فکری خود را با هدف حذف یا حداقل کاهش دفعات حمله افراط در خوردن، کنترل کند و در عین حال ، CBT ابزاری برای مقابله با استرس و کمک به خودنگری و الگوی تفکر منفی در مورد خود، نوع بدن و وزن ارائه میدهد.
علاوه بر مشاوره روانشناختی ، سایر روشها و رویکردها میتوانند به کاهش بعضی از علائم و بهبود رفتارهای مرتبط با BED (اختلال در خوردن) کمک کند، همانطور که داروهای ضدافسردگی یا ضد اضطراب ممکن است برای کمک به مشکلات خلقی تجویز میشود، همچنین مطالعات نشان داده است که استفاده از داروهای ضدافسردگی در کاهش دفعات بروز افراط در خوردن و پاکسازی در بسیاری از افرادی که به پرخوری مبتلا هستند کمک میکند.
یک متخصص تغذیه معتبر یا متخصص تغذیه بالینی نیز با ثبت اطلاعات بیشتر در مورد تغذیه مناسب و کمک به افراد در ایجاد و پیروی از یک برنامه غذایی متعادل، میتواند در دستیابی یا حفظ وزن مناسب (در محدوده سلامتی) کمک کند؛ ممکن است روشهای درمانی کمکی مانند کلاسهای حرکتی، آموزش مراقبه و ذهن آگاهی، یوگا، اسب درمانی یا هنر درمانی نیز به این افراد پیشنهاد شود تا به پایین آمدن سطح استرس، افزایش روحیه شما و بهبود وضعیت بدنی کمک کنند.
نظر شما