به گزارش خبرنگار ایمنا، ایران درحالی به یکی از قدرتهای موشکی جهان تبدیل شده است که قدمت تشکیل یگان موشکی ایران به ۴۰ سال نمیرسد. بمباران گسترده شهرها توسط عراق طی سالهای آغازین جنگ تحمیلی، مسئولان کشور را به فکر راهاندازی این یگان انداخت.
فائضه غفارحدادی در کتاب «خط مقدم» به روایت داستانی چگونگی تشکیل یگان موشکی ایران به فرماندهی حسن طهرانیمقدم پرداخته؛ در بخشی از این کتاب آمده است: «روز عید فطر، حسنآقا همراه هیئتی که هاشمیرفسنجانی و ولایتی و حاجمحسن و بعضی از نمایندگان مجلس و سران نظامی در آن حضور داشتند، دوباره عازم لیبی و سوریه شد.
به دلیل قرار تشریفات و مراسم استقبال رسمی از آقای هاشمی، رئیس مجلس جمهوری اسلامی ایران، دو هواپیمای ۷۰۷ شاهین که قبلاً هواپیمای اختصاصی شاه بود و ۷۰۷ تانکر برای این سفر انتخاب کرده بود. آقای هاشمی و ولایتی و حاجمحسن و محافظها و چند نفر دیگر داخل هواپیمای شاهین نشستند و حسنآقا همراه بیشتر نمایندگان مجلس و حسین جعفری و همه خبرنگارها به سمت هواپیمای تانکر هدایت شدند.
بیشتر بحثهای داخلی ۷۰۷ تانکر تا خود لیبی حول وحوش هواپیمای شاهین گذشت! درباره زیبایی و تجهیزات خیره کننده داخل هواپیما و اینکه آن هواپیما گرانترین هواپیمای جهان بوده و عربستان حاضر است آن را یک میلیارد دلار بخرد و شاه چه کیفی میکرده و حیف پول مملکت و این حرفها.
این دومین باری بود که حسنآقا عازم لیبی بود، دفعه پیش که همراه شفیعزاده و حاجمحسن میرفتند، هیچ پیشزمینهای از این کشور نداشت و مختصر اطلاعاتش در حد شنیدههای پراکنده از این طرف و آن طرف بود، اما حالا حس خاصی داشت. شهرهایش را در سفر قبلی دیده بود و با نمونهای از مردمانش به تفصیل توی این چند ماه آشنا شده بود.
میدانست که یک نفر مثل سلیمان نباید دیدش را نسبت به همه مردمان یک کشور خراب کند. کما اینکه در داخل نیروهای لیبیایی هم آدمهای خیلی خوبی حضور داشتند که خودشان را یکی یکی نشان میدادند، اما هرچه میکرد نمیتوانست حس خوبی از آنها توی دلش داشته باشد.
قرار بود در حاشیهها صحبتها درمورد گرفتن محموله سوم موشکی هم صحبت کنند و حاجمحسن گفته بود حسنآقا حتماً باشد. حسنآقا خیلی دلش میخواست بداند که حاجمحسن چطور رگ خواب قذافی را پیدا کرده و چه گفته که توانسته او را به دادن موشک، آن هم بدون پرداخت یک دلار، راضی کند!
موشکهایی که کسی حاضر نبود به هیچ قیمتی به ایران بفروشد و کشورهای دیگر بین خودشان هر کدامشان را به قیمتی حدود دوونیم میلیون دلار خریدوفروش میکردند. البته قذافی هم دیگر آن طوری که اولش سخاوتمندانه قول داده بود، عمل نمیکرد به جز هشت موشکی که سری اول داده بود با پیگیری زیاد توانسته بودند تنها هشت موشک دیگر از او بگیرند و حالا از آن شانزده موشک، تنها یکی باقی مانده بود!
به حاجمحسن گفته بود که علاوه بر درخواست موشک از قذافی بخواهد که سلیمان را عوض کند و شخص دیگری را به عنوان مسئول تیم موشکیشان معرفی کند. وقتی که از روی خاک روسیه میگذشتند، خلبان اعلام کرد که هماکنون آقای هاشمی از هواپیمای شاهین پیامی برای آقای گورباچف فرستادند.
جنبشی بین خبرنگارها افتاد که بدانند آقای هاشمی چه گفته است، اما به نتیجهای نرسیدند با اینکه هواپیمای تانکر نیمساعت بعد از شاهین حرکت کرده بود، روی دریای بالتیک از شاهین جلو زد تا نیم ساعت هم زودتر از او به فرودگاه گردرموز طرابلس برسد و خبرنگارها از ابتدا بتوانند تصاویر استقبال رسمی عبدالسلام جلود، نخستوزیر لیبی از آقای هاشمی را پوشش خبری بدهند.
در فرودگاه، خوانساری، سفیر ایران در لیبی و چند فرمانده نظامی لیبی و گروه موزیک نظامی و چند ردیف از سربازان سبزپوش و مردم لیبی و ایرانیانی که در آنجا زندگی میکردند در دو طرف فرش قرمز منتظر هواپیمای شاهین ایستاده بودند و هرازچندگاه برنامههایشان را تمرین میکردند. همین که شاهین فرود آمد و جلوی فرش قرمز ایستاد، خوانساری و سعد مجبر به داخل هواپیما رفتند و بعد همراه آقای هاشمی از پلهها پایین آمدند.
عبدالسلام جلود به پای پلهها آمد و و بعد از روبوسی سرود ملی دو کشور نواخته شد و مردم شعارهایشان را دادند. همه این تشریفات حسنآقا را یاد آن سفر اول به سوریه میانداخت. …»
نظر شما