شهيد حسن طهرانيمقدم
-
فرهنگاصابت میراث طهرانی مقدم به عمق یک رژیم جعلی
دقایقی پس از آغاز عملیات وعده صادق ۲، تصویر مرد موشکی ایران، شهید حسن طهرانیمقدم که در سکوت و گمنامی، پرسروصداترین قدرت بازدارندگی را برای جمهوری اسلامی و گروههای مقاومت رقم زد، منتشر شد؛ او تنها آرزوی نابودی اسرائیل را نداشت، بلکه برای تحقق این آرمان تمام توان خود را به میدان آورد.
-
فرهنگبازیگر نقش شهید طهرانی مقدم مشخص شد
فیلمبرداری «بیپایان» روایتی متفاوت از شهید حسن طهرانیمقدم پدر موشکی ایران آغاز شد.
-
فرهنگخط و نشان شهدا برای رژیم کودککش/ ما با اسرائیل وارد جنگ خواهیم شد، هرکه با ماست بسمالله
مبارزه با رژیم غاصب صهیونیستی و نابودی این غده سرطانی، نه آرمان امروز و دیروز جمهوری اسلامی، بلکه آرمانی چهل و چند ساله است که ریشه در مکتب عاشورا دارد؛ آرمانی که نهتنها به دوران انقلاب اسلامی، بلکه به پیش از بهمن ۱۳۵۷ بازمیگردد و شاگردان مکتب روحالله بهخوبی مسیر امام خود را ادامه دادند.
-
سردار فرحی:
سیاستاقتدار نظامی لازمه صیانت از استقلال است / صادرات یک میلیارد دلار تجهیزات نظامی
جانشین وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح با تاکید بر اینکه برای صیانت از استقلال خود و اقتدار نظامی در برابر استکبار باید اقتدار داشته باشیم، گفت: ایران اسلامی امروز روی پای خود ایستاده است، بهگونهای که سال گذشته یک میلیارد دلار تجهیزات نظامی صادر کردیم.
-
فرهنگچند روایت کوتاه از زندگی شهید طهرانیمقدم
شهید «حسن طهرانیمقدم» ملقب به پدر موشکی ایران و مسئول سازمان جهاد خودکفایی، ۱۲ سال پیش، درست در چنین روزی بر اثر انفجار در یکی از پادگانهای نزدیک تهران به شهادت رسید، در سالروز آسمانی شدنش، اشارهای به چند روایت کوتاه از زندگی پرافتخار او خواهیم داشت.
-
فرهنگشهیدی که پای کار نابودی اسرائیل ایستاد
موشکهایی که بیش از ۲۰ روز است آرامش را از رژیم صهیونیستی گرفته، حاصل دانش و طراحی شهیدی است که آرزوی نابودی اسرائیل را داشت؛ حسنآقای طهرانیمقدم که ششم آبانماه در محله سرچشمه تهران پا به این دنیا گذاشت.
-
جامعهمعرفی شهید طهرانیمقدم بخش قابل توجهی از هویت ملی است
وزیر آموزش و پرورش گفت: بخش قابل توجهی از هویت ملی ما معرفی افرادی مهمچون شهید طهرانیمقدم است.
-
فرهنگروشی بسیار جالب از شهید طهرانیمقدم برای اقامه نماز اول وقت
یکی از دوستان شهید حسن طهرانیمقدم میگوید: قرار بود موشکی را در فضای باز تست کنیم، نتیجه تست مثبت شد.حاجحسن بعد از خواندن نماز شکر به بچهها گفت: حالا که این تست با موفقیت انجام شده؛ یعنی خدا به ما نگاه کرده است، پس بیاییم از این به بعد به همدیگر قول بدهیم، نمازمان را اول وقت بخوانیم.»
-
فرهنگمردانی که ایمان و امید را درهم آمیختند / نهالی که در کوران جنگ غرس شد
شهید حسن طهرانیمقدم و یارانش «ما میتوانیم» را به بهترین شکل به منصه ظهور گذاشتند، آنان ایمان و امید را در هم آمیختند تا الگویی برای جوان مؤمن و انقلابی ایران اسلامی برای رسیدن به قلههای پیشرفت و تمدن شوند.
-
واکنشها به یادداشت جدید ظریف؛
سیاستوقتی موشک هایپرسونیک با شعار «ما میتوانیم» محاسبات را برهممیزند
محمدجواد ظریف وزیر خارجه دولت اعتدال اخیرا در یادداشتی گفته باید به اندازه تواناییهایمان آرزو کنیم، این یادداشت با استقبال رسانههای ضدایرانی و واکنش منفی کاربران فضای مجازی همراه بود.
-
فرهنگروایتی از شاگردان نهضت امام(ره)
دانشمندان سربلند ایرانی، مرید مرادی بودند که رهبر معظم انقلاب، ایشان را امام تحول نامیده و فرمودند: «امام خمینی (ره) از دوران مبارزات تا پایان حیات مبارکشان در میدان عمل نیز در نقش یک فرمانده بینظیر، روند تحول خواهی را رهبری و اقیانوس عظیم ملت ایران را در مسیر تحقق اهداف، طوفانی و متلاطم…
-
روایتهایی از تشکیل یگان موشکی ایران(۹۴)؛
فرهنگراه پرفروغ
«حسن مقدم را بعد از ۱۰ سال در سوله بزرگی که دورتادورش تجهیزات پیشرفته موشکی چیده شده بود، ملاقات کرد. چندین نفر را واسطه کرده بود تا این وقت ملاقات را برایش بگیرند، وگرنه هیچجوره دستش به مقدم نمیرسید.»
-
روایتهایی از تشکیل یگان موشکی ایران(۹۳)؛
فرهنگققنوسی که آتش گرفت!
«کمکم از سمت مشرق خورشید برای طلوعی دوباره دستوپا میزد. موشک تنها و استوار وسط موضع ایستاده بود و بیقرارِ دستور آتش بود. انگار ققنوسی شده بود که میخواست آتش بگیرد و از خاکستر خود دوباره زاییده شود تا بتواند هزار سال دیگر عمر کند.»
-
روایتهایی از تشکیل یگان موشکی ایران(۹۲)؛
فرهنگموشکِ عاشق رفتنی شد!
«ماشین پلیس چند بار سرعتش را بالا برد و پیچید جلوی تیتان. آقاجمال هم محلش نگذاشت. کمی کج کرد و او را رد کرد. احمد از پشت به دستوپا افتاده بود. ماشین حامل موشک مسلح با یک تن مواد منفجره توی جاده دوطرفه غیراستاندارد لایی میکشید و ماشین پلیس را جا میگذاشت!»
-
روایتهایی از تشکیل یگان موشکی ایران(۹۱)؛
فرهنگنخود سیاه!
«با چنین خبرهایی دل حسنآقا خون میشد. به این فکر میکرد که اگر همان ۱۷روز پیش که دستور پرتاب را گرفتند میتوانستند موشکی بزنند، شاید امروز این همه خانواده داغدار نمیشد. یعنی چه میشد اگر امشب این موشک توی دهان صدام میخورد؟»
-
روایتهایی از تشکیل یگان موشکی ایران(۹۰)؛
فرهنگاضافهکاری هواپیماها!
«لیبیاییها شیر هیدرولیک سکو را بسته بودند و سر فلکهاش را از جا کنده و برده بودند. به همین سادگی! همین اشکال به ظاهرساده باعث شد که ۱۸ ساعت موشک به حالت عمود روی سکو بماند و نتواند به حالت افقی برگردد.»
-
روایتهایی از تشکیل یگان موشکی ایران(۸۹)؛
فرهنگتابلوی هدایت
«اگر بعد از این همه دستکاری در همه چیز، موشک خطا میرفت یا همینجا منفجر میشد چه؟ هیچ! آنوقت موشک، سکو، همه اعضای موشکی و حتی گردان فنی یکجا نابود میشدند و تمام. همه دو سال زحمت و قدرت بازدارندگی ایران در چند ثانیه پودر میشد و به هوا میرفت.»
-
روایتهایی از تشکیل یگان موشکی ایران(۸۸)؛
فرهنگموشک سیریش!
«بالاخره همه تستها با دو هفته تأخیر نتیجه مثبت داد و شب پرتاب فرا رسید. از لحظهای که اعلام عملیات شده بود، حال عجیبی در پادگان پیچیده بود. اضطراب و خوشحالی بین هر کدام زیادوکم میشد، اما تمام نمیشد. هر کس به دیگری میرسید، به نشانه پیروزی دستش را بلند میکرد و حرفی میزد.»
-
روایتهایی از تشکیل یگان موشکی ایران(۸۷)؛
فرهنگفیلم بازی کردن!
«لبییاییها روی صندلیهای درمانگاه پخش شدند؛ با همدیگر حرف میزدند و میخندیدند. بعضی هم فوتبالی را که از تلویزیون کوچک سالن پخش میشد تماشا میکردند، چند دکتر به صورت همزمان مشغول ویزیت آنها شدند.»
-
روایتهایی از تشکیل یگان موشکی ایران(۸۶)؛
فرهنگخدمه شماره ۴
«تیم مهندسها به کمک نیروهای فنی و پرتاب با تخته چوبی، یک تابلو کنترل قنداق درست کرده بودند و به جای کلیدهایش، شاسیهای جرثقیلی کار گذاشته بودند. هر کلید به سری یکی از سیمهای لختی که به سختی انتهای هر کدام را ردیابی کرده بودند، وصل میشد.»
-
روایتهایی از تشکیل یگان موشکی ایران(۸۵)؛
فرهنگماهوارههای جاسوسی
«جککردن دو موشک در ۷۴۷ کارگو همان دردسرهایی را داشت که جعفری در لیبی با آن مواجه شده بود. بالاخره ساعت ۱۲نیمه شب بود که چرخهای هواپیمای کارگوی ۷۴۷ نیروی هوایی که پرچم ایران بهجای آرم نیروی هوایی رویش نقش بسته بود، از روی باند فرودگاه کیمایلسونگ کنده شد.»
-
روایتهایی از تشکیل یگان موشکی ایران(۸۴)؛
فرهنگسوز زمستان
«روند تعمیرات سکو در سوله بهتر پیش میرفت. مهندسان جوان یکییکی مشغول بستن دستگاهها و مدارهایی بودند که در داخل تونل شکافته بودند. شاید اگر این مشکل پیش نیامده بود، کسی به این زودیها این طور به ریزهکاریها و بخشبندیهای سکو دست پیدا نمیکرد.»
-
روایتهایی از تشکیل یگان موشکی ایران(۸۳)؛
فرهنگگیربکس نو!
«وقتی ۱۰روز پیش گروه حاجیزاده برای تست تحویلگیری موشکها به کره میآمدند، نزدیک یک ماه از آخرین مأموریت موشکی میگذشت و همه جا سوتوکور بود. یعنی در کمتر از ۱۰روز این همه اتفاق باورنکردنی افتاده بود؟»
-
روایتهایی از تشکیل یگان موشکی ایران(۸۲)؛
فرهنگرزمیکاران ماهر!
«رزمیکارها با او درگیر شدند. با شنیدن صدای درگیری محافظ دوم هم جلو آمد. یکی از رزمیکارها لگد نه چندان محکمی به او زد که معلوم نشد اصلاً به او خورد یا نه ولی او خودش را انداخت، گوشه اتاق و ادای غش کردن درآورد. سلیمان نگاهی به دو محافظ شجاعش انداخت و...»
-
روایتهایی از تشکیل یگان موشکی ایران(۸۱)؛
فرهنگکلیدهای حساس موشک
«حسنآقا کمکم به این نتیجه رسیده بود که کلیدهای حساس را از طریق دیگری به دست بیاورد. مسلماً لیبیاییها کلیدهای حساس را دور نینداخته بودند. قطعات به آن مهمی حتماً جای دیگری به درد میخورند. شاید دست خود سلیمان بود یا شاید آنها را فرستاده بودند لیبی؟...»
-
روایتهایی از تشکیل یگان موشکی ایران(۸۰)؛
فرهنگترازهای مغناطیسی گمشده!
«حسنآقا از حاجمحسن خواست که برای کمک به بچهها تیمی از مهندسان وزارت سپاه را به خرمآباد بفرستند، منظورش همان تیمی بود که از دو سال پیش در پروژه مهندسی معکوس ساخت موشک اسکادبی مشغول کار بودند...»
-
روایتهایی از تشکیل یگان موشکی ایران(۷۹)؛
فرهنگخیانتی در پشت پرده!
« چه تصمیمی باید میگرفت؟ صبر میکرد تا موشکهای کره شمالی از راه برسند؟ خبری از حاجیزاده و روند تحویل موشکها نداشت. به دلایل امنیتی قرار گذاشته بودند تا مشکل حادی پیش نیامده، تماس تلفنی نداشته باشند. حتی اگر موشکها هم به این زودیها میرسیدند، قرار بود سکوها از راه دریا بیایند...»
-
روایتهایی از تشکیل یگان موشکی ایران(۷۸)؛
فرهنگزنجیره آتش!
حسنآقا ایستاد کنار دهانه و تلاش بیفایده تیتان برای حرکت دادن سکو را تماشا کرد. سکو و موشک بیش از چهل تن وزن داشتند و شیب ملایم سر تونل که به سمت داخل بود، اجازه نمیداد که سکو از جایش تکان بخورد. نیم ساعت تمام عملیات کشش بینتیجه ادامه پیدا کرد و دریغ از یک سانتیمتر حرکت.
-
روایتهایی از تشکیل یگان موشکی ایران(۷۷)؛
فرهنگقفل خودروی آهو!
« موشکهای روسی سفید بودند، در صورتی که کرهایها موشکهایشان را سبز تیره رنگ کرده بودند. حسنآقا فکرش را هم نمیکرد که در این فاصله زمانی کوتاه مجبور شوند موشکهای سفید را هم خودشان پرتاب کنند. البته همیشه آرزوی چنین روزی را داشت که کار به بچههای خودش بسپارد...»
-
روایتهایی از تشکیل یگان موشکی ایران(۷۶)؛
فرهنگتونل ساده در دل کوه!
«دوباره دنده را برگرداند وسط و این بار محکمتر به سمت پایین جا انداخت. دوباره گاز داد، اما ماشین از جایش تکان نمیخورد. عجیب بود. چند بار دیگر همه چیز را کنترل کرد و چند کلیدی که نمیشناخت را بالا پایین کرد. شاید این ماشین برای حرکت، چیزی اضافه بر ماشینهای دیگر لازم داشت؟»