به گزارش خبرنگار ایمنا، ایران درحالی به یکی از قدرتهای موشکی جهان تبدیل شده است که قدمت تشکیل یگان موشکی ایران به ۴۰ سال نمیرسد. بمباران گسترده شهرها توسط عراق طی سالهای آغازین جنگ تحمیلی، مسئولان کشور را به فکر راهاندازی این یگان انداخت.
فائضه غفارحدادی، در کتاب «خط مقدم» به روایت داستانی چگونگی تشکیل یگان موشکی ایران به فرماندهی حسن طهرانیمقدم پرداخته؛ در بخشی از این کتاب آمده است: «بعد از صحبتهای حسنآقا، سرتیپ غالی تک تک تیم جوان و کم سال ایرانی را از نظر گذراند و از درجههای آنها سوال کرد. حسنآقا به کمک صدر فراتی توضیح داد که ما همه پاسداریم و درجه نظامی نداریم.
غالی با تعجب پرسید: پس چطور شما مقدم هستید؟ صدرفراتی قبل از اینکه جمله او را ترجمه کند، جواب داد که مقدم اسم فامیلی ایشان است، نه درجه نظامیشان! لبخند روی لبان غالی نشست و سرش را تکان داد.
تو ارتش سوریه به سرهنگ دوم میگن مقدم، جناب سرتیپ فکر کرده بود که حسنآقا سرهنگه!
بچهها همه لبخند زدند. جلسه کمی از آن حالت خشک و رسمی در آمده بود. بعد از اینکه پاسپورتها آماده شد، همگی به همراه سرتیپ غالی بلند شدند و از اتاق تشریفات اختصاصی بیرون آمدند. فنجانهای کوچک قهوه همان طور دست نخورده روی میز مانده بود. از فرودگاه که در آمدند، خبری از ماشینهای سیاه تشریفات و مردهای کت و شلوار پوشیده و کراوات زده سفر قبلی نبود. یک مینیبوس نظامی جلوی درِ پروازهای ورودی ایستاده بود. بچهها پشت سر آن افسری که پاسپورتها را آورده بود به طرف مینیبوس حرکت کردند.
سرتیپ غالی حسنآقا را به طرف ماشین خودش راهنمایی کرد. صدر فراتی هم به اشاره حسنآقا آمد و توی ماشین نشست. فضای خصوصی داخل ماشین و فاصله زیاد فرودگاه تا شهر مناسب حرفها و تحلیلهای بیپرده بود. سرتیپ غالی از کنجکاویهایش درباره جنگ شروع کرد: از جنگ ایران و عراق چه خبر؟ فکر نمیکنید، زمان آن رسیده که به فکر سلاحهای پیشرفته باشید و از تلف کردن نیروی انسانی دست بردارید؟
حسنآقا از لحن پرسیدن غالی جا خورد. اولاً کی گفته که ایران سلاح پیشرفته نداره؟ نزدیک به ده دقیقه بعد را حسنآقا به شرح توانمندیهای ایرانی در منحرف کردن موشکهای اگزوسه و ساختن کاتیوشا و چیزهای دیگر پرداخت که هرچه جلوتر میرفت حالت تعجب را بیشتر روی چهره غالی مینشاند. با این حال، غالی زیاد هم خودش را از تک و تا نینداخت. ولی قبول کنین که زیاد بودن نفرات نمی تونه برتری مؤثری در یک جنگ این چنینی باشه، امروز در دنیا سلاح حرف اول رو میزنه.
با اینکه سلاح خیلی موثره و ایران همیشه با وجود این تحریمهای سفت و سخت دنبال تهیه سلاحهای مختلف بوده، ولی نفرات زیاد هم جای خودش رو داره؛ مثلاً توی عملیات بیتالمقدس سه هزار ایرانی تونستن بیست هزار عراقی رو اسیر کنن. اگه تعدادشون بیشتر بود. تعداد دشمن بیشتری رو هم میگرفتند. به نظرم فشار روانی این قبیل آمار اثری بیشتری روی عراق داره تا تعداد تجهیزات و نوع سلاحهای ما. بچههای ما با این عقیده میان که شرکت تو این جنگ کمک به پیروزی اسلامه. توی قرآن هست که اگه شما خدا رو یاری کنید، خدا هم یاریاش رو از شما دریغ نمیکنه.
سرتیپ غالی سرش را به نشانه تأیید تکان داد و دیگر بحث را ادامه نداد. حسنآقا سعی کرد درباره مدت آموزش و مکان استقرار و این چیزها از غالی سوال کند، ولی او دوباره احتیاطهایش را شروع کرده بود و جواب سوالها را سر بالا میداد و یا موکول میکرد به جلسهای که قرار بود در حضور سر لشکر الخوری برگزار شود…»
نظر شما