ماموریت گروه حدید

« آقارحیم بدون این محدودیت‌ها همه چیز را برایش توضیح داده و ریز مسئولیت‌هایش را به او ابلاغ کرده بود، تقریباً همان حرف‌هایی بودند که حسن‌آقا برایش گفته بود. اگر کسی غیر از حسن‌آقا چنین مسئولیت سنگینی را ازش خواسته بود، بعید بود قبول کند؛ ولی همیشه در لحن و صدای فرماندهش بود که هم مطمئنش می‌کرد.»

به گزارش خبرنگار ایمنا، ایران در حالی به یکی از قدرت‌های موشکی جهان تبدیل شده است که قدمت تشکیل یگان موشکی ایران به ۴۰ سال نمی‌رسد. بمباران گسترده شهرها توسط عراق در سال‌های آغازین جنگ تحمیلی، مسئولان کشور را به فکر راه‌اندازی این یگان انداخت.

فائضه غفارحدادی، در کتاب «خط مقدم» به روایت داستانی چگونگی تشکیل یگان موشکی ایران به فرماندهی حسن طهرانی‌مقدم پرداخته است.

در بخشی از این کتاب آمده است: «حاجی‌زاده چه‌طوره؟

کدوم حاجی‌زاده؟

امیر. رئیس ستادمون رو می‌گم.

آقارحیم کمی فکر کرد و گفت: آره می‌شناسمش. به نظر پسر خوبیه. ان‌شاء الله که از پسش بربیاد. کار سختیه که باید کاملاً محرمانه انجام بشه. راستی اسم گروه چی باشه؟ حسن‌آقا همین طور که فکر می‌کرد، گفت: هرچی شما بگین، آقارحیم.

هم زمان آقارحیم هم شروع کرد به فکر کردن. چند اسم را روی کاغذی که جلویش بود نوشت و خط زد. عاقبت انگار یکی توجهش را جلب کرد.

حدید خوبه؟

آره به نظرم خوبه.

پس همین جا تشکیل گروه حدید توپخانه سپاه رو اعلام می‌کنم.

خیلی زود با صحبت و دعوت حسن‌آقا و توجیه آقارحیم، حاجی‌زاده به عنوان اولین عضو گروه حدید مسئولیتش را شروع کرد.

مأموریت گروه حدید توپخانه خیلی محرمانه تر از آن بود که حسن‌آقا و حاجی‌زاده را به عنوان جانشین گروه حدید در جلسه خصوصی چند نفره‌ای بود که در اتاق برادر شمخانی، قائم مقام کل سپاه برگزار می‌شد. شمخانی مابین وظایفی که برای هر نفر تعریف می‌کرد به حاجی‌زاده رسید.

شما هم موظفید که هر چه سریع‌تر بهترین موقعیت برای نصب رادارهاتون رو پیدا کنید و در زمینه تحویل و جابه‌جایی اون‌ها کاملاً دقت داشته باشید.

حاجی‌زاده فکر کرد که برادر شمخانی او را با مسئول رادارها اشتباه گرفته ولی در ادامه متوجه شد که منظورش از رادار همان موشک است و به خاطر اینکه این موضوع حتی در جمع خصوصی مطرح نشود از کلمه رادار استفاده می‌کند.

روز قبلش، آقارحیم بدون این محدودیت‌ها همه چیز را برایش توضیح داده و ریز مسئولیت‌هایش را به او ابلاغ کرده بود، تقریباً همان حرف‌هایی بودند که حسن‌آقا برایش گفته بود. اگر کسی غیر از حسن‌آقا چنین مسئولیت سنگینی را ازش خواسته بود، بعید بود قبول کند؛ ولی همیشه در لحن و صدای فرماندهش بود که هم مطمئنش می‌کرد و هم موظفش. دفعه پیش هم فقط بعد از حرف زدن با حسن‌آقا راضی شده بود، مسئول ستاد توپخانه بشود. آن زمان‌ها حاجی‌زاده مسئول پرسنلی بود.

یک روز در جلسه مسئولان توپخانه، قرار شد حسین زاهدی، مسئول ستاد برای گذراندن دوره عالی توپخانه به اصفهان برود.

حسن‌آقا هم همان جا فی‌البداهه حاجی‌زاده را به عنوان مسئول ستاد جدید معرفی کرد.

بعد از آن جلسه، حاجی‌زاده با ناباوری رفته بود پیش حسن‌آقا تا هر جور شده، مسئولیت را پس بدهد ولی حسن‌آقا چنان روحیه‌ای به او داده بود که احساس کرده بود غیر از خودش کسی نمی‌تواند آن کار را انجام دهد، اما این سختی و ناشناختگی کار به اندازه‌ای بود که خود حسن‌آقا هم مطمئن نبود که کارها چه طور پیش خواهد رفت.»

کد خبر 618644

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.