به گزارش سرویس ترجمه ایمنا، خودمدیریتی توانایی درک خود، احساسات و چگونگی ارائه پاسخ مناسب هنگام سختشدن شرایط است. این اصل مهم درباره درک مهارتها، تواناییها و نوع اقدامی است که هر فرد تمایل به نشان دادن آن دارد. انسان تازمانیکه بر مدیریت خود مسلط نباشد، توانایی مدیریت بر دیگران را نیز به دست نخواهد آورد و مدیری که نمیتواند خود را مدیریت کند قادر به رهبری دیگران نیز نخواهد بود.
خودمدیریتی یک اصل ذاتی نیست و با فراگیری توانایی درک نقاط قوت و ضعف، شناسایی فرصتهای رشد شخصیت و تمرین و تلاش برای حصول بهبودی بهدست میآید. داشتن یک زندگی آشفته خانوادگی یا شخصی (برای مثال مواجهه با اضطراب یا افسردگی) بهدستآوردن یا تمرین مهارتهای خودمدیریتی را به چالش میکشد، با این حال فراگیری هر چه سریعتر آن در زندگی هر فرد بسیار اهمیت دارد.
خودمدیریتی چیست؟
خودمدیریتی بهمعنای توانایی مدیریت مؤثر و کنار آمدن با احساسات و انگیزههای شخصی و رسیدگی به مسئولیتها و تعهدات خود است. مهارتهای خودمدیریتی توسعه شخصی و حرفهای را دربرمیگیرد و برای بهدست آوردن آن بسیار مهم است که انسان بداند چه میخواهد، چگونه باید آن را بهدست آورد و به چه نحوی مدیریت آن را بهدست گیرد تا به اهداف خود برسد. انسان توانایی تعیین و دستیابی به اهداف خود را در کنار برقراری و حفظ تعادل میان کار و داشتن یک زندگی دارد.
مهارتهای شاخص خود مدیریتی
برخورداری از آگاهی ذهنی، قابل اعتماد بودن، توانایی کنترل استرس و مدیریت زمان و توانایی تطبیق سریع از مهارتهای شاخص خودمدیریتی بهشمار میرود. فردی که به این مهارت مسلط است، بیش از حد تحت فشار زندگی، افسردگی یا اضطراب قرار ندارد، نگرش سالمی نسبت به ریسک دارد و بهخوبی میداند چگونه باید استرس خود را کنترل کند.
این فرد همواره به آنچه که میگوید آگاه است و پیش از ارائه هرگونه رفتاری با دیگران به آن فکر میکند. این فرد بهطورمعمول توسط دیگران فردی مهربان، بافکر و قابل اعتماد توصیف میشود که میتوان همواره روی وی حساب کرد. زمانی که یک فرد مسلط به خود مدیریتی، تعهدی میدهد، اطرافیان همیشه اطمینان دارند که این تعهد اجرا خواهد شد و انتظارات برآورده میشود.
فرد مسلط به خودمدیریتی در موقعیتهای پرفشار خونسرد برخورد میکند و برای مشکلات سرشار از استرس، راهکارهایی مؤثر ارائه میدهد. این فرد دارای عادتهای خوبی در زمینه مدیریت زمان است، میتواند روی کارهایی که باید انجام دهد متمرکز شود و با اولویتبندی مسائل کارها را به بهترین نحو ممکن سروسامان دهد. یک فرد مسلط به خودمدیریتی دارای شخصیتی انعطافپذیر است، بهخوبی خود را با تغییرات وفق میدهد و میداند چگونه باید با فقدان اطمینان و پیچیدگیهای پیش رو کنار بیاید.
توسعه روشهای نوآورانه برای حل غریزی مشکلات، بخشی ذاتی از شخصیت این فرد است. یک فرد مسلط به مهارت خودمدیریتی، همچنین مهارتهای ارتباطی مناسبی دارد و بهراحتی با دیگران روابطی مؤثر برقرار میکند. این فرد قادر به رفع تعارضات به روشی سالم است و میتواند بازخوردهای مناسب ارائه دهد با دریافت کند.
اهمیت خودمدیریتی
یک اصل مهم در زندگی وجود دارد و آن اینکه هیچکس نمیتواند اتفاقی را که برای وی پیش میآید کنترل کند، اما نحوه واکنش به آن اتفاق بهطورکامل در اختیار خودش قرار دارد. این اصل جوهره خودمدیریتی است. توانایی مدیریت مؤثر خود بهمعنای توانایی کنترل زندگی خود است زیرا این توانایی با تعیین مرزبندیهای فردی، تصمیمگیری و اقدام همراه است.
این تواناییهای بسیار مهم است، چراکه به فرد قدرت ایجاد زندگی موردنظر خودش را میدهد. بهدستآوردن این قدرت همیشه آسان نیست و حتی در بعضی موارد میتواند دشوار باشد، اما تلاش برای کسب آن ارزش کمی سختی کشیدن را دارد. در اصل خود مدیریتی با ایجاد شخصیتی منعطف، مدبر و قوی توانایی هر فرد را برای مقابله با هر نوع پیشامد بالا میبرد و همین امر برای ارزشمند شمردن آن کافی است.
مهارتهای خود مدیریتی امکان پیشرفت در زندگی شخصی و کاری، هر دو را در کنار هم فراهم میآورد، چرا که افرادی قابل اعتماد به جامعه تحویل میدهد که اقدامات غیرقابل پیشبینی آنها دیگران را مضطرب نمیکند. این مهارتها برای پیشرفت شغلی بهویژه در دوران رکود اقتصادی و احتمال بالای اخراج شدن بسیار حائز اهمیت است.
گامبهگام تا بهبود مهارتهای خود مدیریتی
مسلط شدن به خودمدیریتی در وهله نخست، نیازمند تمرکز روی نقاط قوت و مهارتهایی است که فرد میتواند بهتر از دیگر موارد انجام دهد. لازم است تا زمان تبدیل شدن به یک متخصص در این امور تلاش و تمرین کرد. این تلاشها امکان بهدستگرفتن سرنوشت فردی و شغلی را فراهم میآورد. تقویت نقاط قوت راهی مؤثر و بسیار مفید برای بهبود اعتمادبهنفس و متمایزشدن از دیگران است. تمرین آنها نیز باعث میشود فرد در مواجهه با پیشامدهای ناگهانی کنترل بیشتری بر نحوه عملکرد خود داشته باشد.
تغذیه سالم، خواب کافی و ورزش منظم در این راه بسیار اهمیت دارد، زیرا داشتن سلامت جسمانی، مقدمه سلامت روانی بهشمار میرود. توسعه روشهای تمدد اعصاب و دریافت حمایتهای عاطفی و توجه بیشتر در زمان نیاز نیز راههایی هستند که میتوان بهواسطه آن قدرت تمرکز بیشتری بهدست آورد.
در وهله دوم لازم است که هر بار روی یک عمل تمرکز شود، چرا که چندوظیفهای مهارتی است که تنها تعداد کمی از افراد میتوانند بر آن مسلط شوند. با انجام این کار بهجای ناتمام باقی ماندن چندین پروژه یا عجله برای انجام کارها، احساس سازماندهی بیشتری حاصل میشود و وظایف با موفقیت به انجام میرسد.
صبوربودن گام بعدی در دستیابی به خودمدیریتی بهشمار میرود، چراکه همه چیز را بسیار آسان میکند. عبور از این مرحله برای بسیاری از افراد نیازمند تمرین بسیار است و بهراحتی حاصل نمیشود. در این مرحله باید توجه داشت که احترام به روش کار دیگران بسیار اهمیت دارد و هر فرد در زمان مشخص خود به اهدافش دست مییابد. عجله در افراد تنها باعث استرس و بیحوصلگی بیشتر میشود. حال آن که پذیرش کنترل نداشتن روی موقعیتها باعث حفظ آرامش میشود.
درس گرفتن از اشتباهات بهجای خودخوری و یافتن مواردی که به خطا منجر شده است بهمنظور جلوگیری از تکرار آنها، همچنین بهدستآوردن توانایی نه گفتن آخرین گامهای فراگیری خودمدیریتی محسوب میشود. باید توجه داشت که هیچکس مجبور نیست همه کارها را انجام دهد و نه گفتن بهواسطه کاستن از بار وظایف بیش از حد و پیشگیری از استرس نقش بسزایی در افزایش توانایی خود مدیریتی ایفا میکند.
نظر شما