به گزارش خبرگزاری ایمنا، شماری از شعارها ادیبانه است، شماری دیگر بار محتوای ایدئولوژیک دارد و بعضیهایش بانمک یا طنزآمیز است؛ با این حال، شعارها ویترین مطالبات، خواستهها و دغدغههای مردم هستند به ویژه در شرایط ملتهب سیاسی که شعارسازیها بیش از آنکه کنترل شده باشند، فیالبداههاند و بهطور خودجوش پدید میآیند و شیوع پیدا میکنند.
در کتابی که در ادامه معرفی خواهد شد نیز شعارهایی گردآوری شدهاند که وجه مشترکشان طنزآمیز بودن آنها است؛ از همین رو باید گفت، ویترین دغدغههای مردم هر جامعه و سرزمینی شعارهای آن مردمان هستند، بهخصوص در زمان پرالتهابی مثل روزهای منتهی به یک انقلاب، آن هم انقلابی که همتایی تا به امروز در تاریخ برایش نیست.
اهمیت و جذابیت آشنایی با شعارها وقتی بیشتر میشود که به یاد بیاوریم چنین شعارهایی بداهه و خودجوش هم هستند، شعارهایی که خیلیهایش را مردم معمولی ساختند و ماندگار هم شد.
در روند پیروزی انقلاب اسلامی هم با این پدیده مواجهیم، حتی از نوع طنزش که گاهی هجو شاه و اطرافیانش بود؛ گاهی هم واکنشی سریع به یک اتفاق یا موضعگیری.
«امید مهدینژاد» در کتاب «شعارهای طنز ایام انقلاب» از انتشارات «بِهنشر» بسیاری از این شعارها را جمعآوری کرده و توضیحاتی هم به هر کدام اضافه کرده تا بدانیم شعار در چه بستری خلق شده است. با معرفی و مرور کوتاه و خلاصه این کتاب همراه ما باشید.
خواندن این کتاب چه فایدهای دارد؟
هنگام مطالعه این کتاب با یک اثر ساده مواجه نیستید، بلکه با کتابی طرف هستید که در عین طنز بودن محتوایش، زمینه خوبی برای مردمشناسی و مرور رویدادهای منتهی به پیروزی انقلاب دارد؛ چراکه خیلی از اتفاقات آن روزها را میتوان در دل همین شعارهای به ظاهر ساده و بامزه رصد کرد.
برای درک این موضوع چند شعار را با هم مرور میکنیم. آن روزها همه چیز تغییر کرده بود. بهطور مثال دستفروشی که با گاریاش کیک میفروخته این شعار را میخوانده: «کیک بخور قوی بشی، سوار پهلوی بشی»
وزن و آهنگ بسیاری از شعارها جالب و آشنا و در عینحال در زمان خودش به روز بوده، مثل این شعار: «الا ای شاه بیهمت، بگیرد جان تو ملت، ولی آهسته آهسته، بکن تکیه به ازهاری، به آن جلاد درباری» … یا وقتی یکی از اطرافیان شاه بعد از فرارش در مصاحبهای میگوید او به زودی برمیگردد مردم این شعار را میخوانند: «یا ایهاالناس، آن شاه نسناس، هر جا که باشد، باز تو نخ ماست.»
دو برش کوتاه از کتاب:
سرود «خمینی ای امام» را که یادتان هست؟ همان سرودی که جوانان انقلابی در روز ۱۲ بهمن، هنگام ورود امام به میهن، در فرودگاه برای امام (ره) اجرا کردند. حالا نقیضه این سرود را هم ببینید که مردم برای شکنجه گران ساواک ساخته بودند: … این تویی، این تویی، پاسدار شاه، خصم آزادگان، دوستدار شاه، بود تو را به دست، همیشه یک چماق، خدا کند تو را، ز هر دو دست چلاق.
رضا بالا، رضا پایین
بشنوید از «رضای پسر» {ولیعهد}. این رضا که البته هنوز هم در قید حیات است و گاهی که تقی به توقی میخورد، از آن طرف آب بیانیهای، سفارشی، چیزی از خودش صادر میکند، فرزند محمدرضا پهلوی و فرح دیباست. فرح سومین زن محمدرضا بود و توانست با به دنیا آوردن رضای دوم، گام بلندی را در تحکیم روابط زناشویی شاهانه بردارد.
وجود دو رضا در تحت و فوق محمدرضا شاه پهلوی، ایدهای بود برای ساختن شعاری پرمغز و پرطنز. شعاری که حکایت از حقیقتی تلخ داشت. حکایت از اینکه نارضایتی از این حکومت جائر و جابر تا آنجا پیش رفته است که قاطبه مردم از آن نارضایتی دارند و تنها دو تن میتوانند از این حکومت راضی باشند؛ پدربزرگ و نوه!
پدر رضا، پسر رضا
سیوپنج میلیون نارضا
گر بگیرد اولی جان پلید دومی
خدا، شاه، میهن. این شعاری بود که حامیان سلطنت برای خودشان تراشیده بودند و گاهی که ۲۰۰ تا ۳۰۰ نفری تظاهرات میکردند، روی پلاکاردهایشان مینوشتند یا از بلندگوهای دولتی شأن فریاد میکردند.
میخواهیم به تحلیل این شعار بپردازیم: باید بگوییم بخش اول و بخش آخر این شعار اتفاقاً کاملاً درست است. «خدا» و «میهن» دو اصل اصولی هر موضعگیری سیاسی هستند. مشکل در «بخش وسطی شعار» است. مشکل اینجاست که «شاه» نمیتواند رابط خوبی بین بخشهای ابتدایی و انتهایی این شعار باشد.
اما مردم رابطه بهتری بین اجزای این شعار برقرار کرده بودند. ببینید:
خدا، شاه، میهن
گر بگیرد اولی جان پلید دومی
ملتی یابد نجات، آسوده گردد سومی
کتاب حاضر تألیف «امید مهدینژاد» در چهار فصل و ۸۸ صفحه تدوین و توسط به نشر منتشر شده است.
نظر شما