خوشبختانه انقلاب سفید ایران پیروز شد. آخرین مقاومت مالکان بزرگ و عوامل توده ای در هم شکسته شد و راه برای پیشرفت وتعالی و اجرای اصول عدالت اجتماعی هموار شد. در تاریخ ایران روز ۱۵ خرداد به عنوان خاطره ای دردناک از دشمنان ملت ایران باقی خواهد ماند و میلیونها مسلمان ایرانی به خاطر خواهند آورد که چگونه دشمنان هر وقت منافعشان اقتضا کند با یکدیگر همدست می شوند حتی در لباس مقدس و محترم روحانی.
(احمد رشیدی مطلق)
در بسیاری از رژیمهای دیکتاتوری و سرکوبگر تاریخ، توهین و تحقیر و برچسب زدن به مخالفین پیشینهای طولانی دارد. در دوران جنگ سرد درآمریکا و همپیمانانش مخالفین را با صفت کمونیستی و در بلوک شرق با لفظ طرفدار سرمایهداری از صحنه میراندند.در ازمنه قدیم نیز در اروپا الصاق یهودی و مسلمان بودن به شخصی بویژه در اسپانیا برای از میان برداشتن بسیاری از مخالفین وقت کافی بود.
در روز ۱۷ دیماه ۱۳۵۶ مقالهای با نام مستعار احمد رشیدی مطلق در روزنامه اطلاعات به چاپ رسید که امام خمینی (ره) را عامل و سرسپرده بیگانگان، فردی اصالتاً بیگانه و ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ را که در مخالفت با انقلاب سفید بود به عنوان نقطه عطفی در وحدت ارتجاع سرخ (کمونیسم) و ارتجاع سیاه (ارتجاع و مذهبیون) دانسته شده بود. در حقیقت از آنجا که امام سالها به حالت تبعید در خارج از کشور به سر میبردند، دستگاه اطلاعاتی رژیم شاه گمان میکرد از میزان محبوبیت و مقبولیت ایشان در نزد مردم کاسته شده است. فلذا به گمان خودشان آخرین ضربه به حیثیت ایشان را بوسیله چاپ این مطلب وارد نمودند مقالهای که دودمان پهلوی را به باد داد و بجای -بقول تهیه کنندگان آن -از بین بردن مرتجعین ودشمنان ملت ایران مانند آتشی به انبار پوسیده شاهنشاهی ۲۵ قرنی افتاد و طی تنها چند ماه آنرا به زبالهدان تاریخ افکند.
هنوز به روشنی از نویسنده و کسی که امر به نگارش آن کرده اطلاعی در دست نیست. یکی از معدود اظهارنظرهای این ماجرا مربوط به داریوش همایون است که در آن تاریخ و در کابینه جمشید آموزگار وزیر اطلاعات و جهانگردی بود. همایون در یکی از اظهار نظرهایش پیش از مرگ در سال ۱۳۸۹ میگوید: «هویدا گفت مطلبی هست که فرمودهاند هر چه زودتر در یکی از روزنامهها چاپ شود. من آن روز و فردایش در کنگره حزب رستاخیز شرکت داشتم و رئیس کمیسیون اساسنامه بودم. قرار بود اساسنامه را طوری تغییر دهیم و آموزگار بتواند دوباره دبیرکل شود. خیلی گرفتار بودم و داشتم با یکی دو نفر صحبت میکردم که علی غفاری، رئیس دفتر هویدا آمد و یک پاکت سفید رنگ بزرگ را به من داد. همان وقت نگاه نکردم ولی رویش یک برچسب گرد با علامت و آرم شاهنشاهی بود. پاکت را به من داد و گفت: این همان است که آقای وزیر دربار گفتند. من دیدم با حواسپرتی و گرفتاریهای کنگره، این را جا خواهم گذاشت و خیلی بد خواهد شد. نگاهی انداختم و دیدم اتفاقاً علی باستانی خبرنگار اطلاعات که دوست خیلی صمیمی من هم است، آنجا بود. پاکت را به او دادم. برچسب روی پاکت را هم کندم. یعنی پاکت را برداشتم و خود مقاله را دادم به او.»همایون میگوید متن مقاله را نخوانده بود و بدون اینکه پاکت را باز کند آن را به علی باستانی سپرد تا راهی روزنامه اطلاعات شود. پس از آنکه مقاله به روزنامۀ اطلاعات میرسد، احمد شهیدی سردبیر اطلاعات با او تماس میگیرد تا راهی برای جلوگیری از چاپ مقاله پیدا کند. همایون میگوید: «احمد شهیدی تلفن کرد که این چه کاری است؟ این مقاله حمله به [آیتالله] خمینی خیلی بد است و اینها. گفتم من نمیدانم، نخواندمش. ولی چه کارش کنیم! گفتند چاپ شود. گفت آخر چرا ما؟ گفتم مگر چیست؟ گفت حمله کردهاند و گفتهاند اگر این مقاله را چاپ کنیم، حمله میکنند و دفتر و دستک ما را در قم آتش میزنند. گفتم بالاخره باید کسی این را چاپ کند، حالا دادیمش به شما. شما از همه روزنامهها بیشتر برخوردار شدید. واقعاً هم اطلاعات قوی بود. گفتیم به هر حال باید چاپش کنیم. من که تهیهاش نکردهام. عصبانی و ناراحت شد. ولی واقعاً هیچ کاری نمیشد کرد. باید یک روزنامه چاپ میکرد.»
شاید یکی از دلایلی که هنوز پاسخی به پرسش بالا داده نشده است این باشد که نگارش این مطلب یکی از مهمترین و شاید مهمترین دلیل اوج گیری اعتراضاتی است که به سقوط شاهنشاهی در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ منجر شد و بنابراین نویسنده آن هرگز جرئت فاش کردن نام خود را نیافت. به هر صورت او هر کس که بود و هرشخصی که مجوز نگارش آن را نیز داده بود-خواه شاه یا هویدا یا...- شعلهای برافروخت که حضرت امام را در ۱۲ بهمن به میهن بازگرداند و پاياني شد بر سلطنت ۲۵۰۰ ساله در ايران.
/علي نجيمي/
خبرگزاري ايمنا: ۱۷ دي ماه ۱۳۵۶ را بسياري از مورخين نقطه عطفي در پيروزي انقلاب اسلامي ايران مي دانند. مقاله اي با نام مستعار احمد رشيدي مطلق كه در روزنامه اطلاعات به چاپ رسيد و بر خلاف آنچه رژيم انتظار داشت به حركت پر شتاب انقلاب كمك كرد.
کد خبر 175609
نظر شما