به گزارش خبرنگار ایمنا، صنعت گردشگری در سالهای اخیر بهعنوان یکی از صنایع بزرگ اقتصادی در سراسر جهان مطرح شده است که سالانه درآمد قابلتوجهی را برای کشورها به همراه میآورد. از اینرو، هرچه برنامهریزی دقیقتر و علمیتری پیرامون آن صورت گیرد، موفقیت در تحقق منابع مالی بیشتر میسر میشود. ضمن اینکه، صرفنظر از مسائل مادی و اقتصادی توجه به صنعت گردشگری موجب انتقال مفاهیم فرهنگی یک تمدن به دیگر کشورها میشود. گردشگری خوراک و غذا نیز بهعنوان بخشی از این صنعت بهطور قطع میتواند در جذب گردشگر، کسب درآمد و انتقال فرهنگ بسیار موفق عمل کند.
با توجه به اینکه یکی از معیارهای سفر، غذا است و گردشگری غذا روزبهروز در حال رشد است و از آنجا که ما ایرانیها بیش از ۲۵۰۰ نوع غذا، ۱۰۹ نوع نوشیدنی و انواع نان و شیرینی داریم، مکتب آشپزی ایرانی یکی از سه مکتب اصلی خوراک در کنار مکاتب آشپزی رومی و چینی است.
جایگاه غذا در فرهنگ ایرانی
ایران همواره بهعنوان مهد فرهنگ و تمدن که پیشینه تاریخی هم دارد، مطرح شده است. اما شاید فراموش کردهایم که در کشورمان غذاهای خوشمزه و متنوعی هم وجود دارد. غذاهای ایران بسیار خاص و وسوسهانگیز است، بهگونهای که بخشی از جاذبههای فرهنگی مناطق مختلف کشور بهحساب میآید.
مگر میشود کسی پیدا شود که دلش نخواهد آبگوشت ماست و آبگوشت کشک (قورت شورباسی) استان آذربایجان غربی یا کوفتهتبریزی و آش اوماج استان آذربایجان شرقی را امتحان کند. سوهان، آش و آبگوشت قم، خورشت بهآلو، حلیمبادمجان و شیرینیهای کلمپه، کماج، نان چرخی، زیره، قاووت و پسته کرمان هم بهطور قطع بهیکبار امتحان کردن میارزد.
از آش میوه، خورشت غوره بادمجان و آبگوشت کلم و آبگوشت سیب سیرغوره همدان گرفته تا کوفته هلو، رب پلو، آش انار، قنبرپلو، دو پیازه ، فالوده و مسقطی شیراز، شیشلیک شاندیز مشهد و آش شلغم، خورشت ریواس و بلغور پلو، سمنو و نان زردی خراسان جنوبی، همه و همه در زمره جاذبههای گردشگری غذا در کشورمان قرار میگیرد.
از این مزههای متنوع که بگذریم به فسنجان با گوشت مرغابی، بورانی کدوحلوایی، بورانی بادمجان کبابی، ماست دلالی، نازخاتون مازندران، کبابترش، شیشانداز، باقلاقاتوق، میرزاقاسمی، کوکوی خاویار، زیتونپرورده و حلوای درونگ گیلان میرسیم.
همه این خوراکیهایی که از آنها نامبرده شد در کنار تهچین و چرتمه پلو، چهارمحال و بختیاری و کاچی سمنان، خورشت خلال بادام، دنده کباب، سیب پلو و کوکوی پاغازه، نان برنجی و روغن کرمانشاهی و آش دوغ، پلو قیسی و عسل اردبیل و کباب، کنگر ماست و کلانه کردستان و سمبوسه و فلافل، قلیه ماهی و رنگینگ خوزستان از جاذبههای گردشگری غذا در ایران هستند که محال است کسی بتواند بهراحتی از کنار آن گذر کند. شاید به همین دلیل است که گردشگران ایرانی و خارجی و فعالان این حوزه معتقدند ایران رنگارنگ است.
گردشگری خوراک و غذا در ایران
امروزه در صنعت گردشگری، غذا و خوراک جایگاه ویژهای پیدا کرده و اغلب رستورانها، هتلها و اقامتگاهها به ترویج فرهنگ غذایی خود میپردازند، بااینوجود کمتر نام و نشانی از پیشینه و تنوع غذاهای محلی و مکتب ایرانی در مراکز پذیرایی گردشگری ایران دیده میشود.
قابلیت ایران در زمینه تنوع غذایی را میتوان متأثر از ویژگی جغرافیای کشور و تنوع قومی و نژادی ایرانیان دانست. به این معنا که به دلیل وجود مراتع و شرایط جوی خاص و امکان پرورش گیاه و دام آبگوشتهای شمال غرب ایران بینظیر است. در نواحی مرکزی ایران که آبوهوای خشک دارند بیشتر از سبزیهای خشک استفاده میکنند و در جنوب کشور بهدلیل وجود دریا و اقیانوس بیشتر غذاهای دریایی رواج دارد.
پتانسیلی که از آن غافل ماندهایم
بر اساس آمار در دهههای گذشته فعالیت رستورانهای ملل مختلف نظیر چینیها، ژاپنیها، لبنانیها، ایتالیاییها، یونانیها و هندیها در کشور گسترش پیدا کرده است و مشتریان پر و پا قرصی هم دارد، اما چند هزار نوع غذای محلی در کشورمان وجود دارد که شاید هنوز نام آنها را هم نشنیدهایم و این جای تأسف دارد.
بهطور قطع اقامت در یک رستوران پنج ستاره میتواند برای هر گردشگری تجربه خوشایندی باشد، اما گذراندن ایام سفر در یک اقامتگاه بومگردی و آشنا شدن با تفاوت فرهنگها و چشیدن طعم غذاهای محلی جذابیتی فراموشنشدنی است.
شاید در این خصوص یکی از مهمترین موضوعات مربوط به راهنمایانی باشد که گردشگران و بهویژه گردشگران خارجی را هدایت میکنند. این در حالی است که علیرغم اهمیت این موضوع، آموزش راهنمایان بهویژه در این مورد خاص هیچگاه در رأس برنامههای مسئولان و متولیان حوزه گردشگری نبوده است.
به نظر میرسد فعالیتها و برنامهریزیها در این حوزه فقط به برگزاری جشنوارهها و فستیوالهای غذایی در محیطهای مختلف روستایی و شهری و برگزاری تورهای غذا آنهم بهصورت پراکنده و جزیرهای محدودشده است.
این در حالی است که گردشگری غذا باید بهعنوان هدف اصلی سفر، با برگزاری هدفمند تورهای گردشگری در دستور کار نهادهای متولی قرار گیرد. ضمن اینکه کمک به راهاندازی رستورانهای محلی در استانها و ارائه تسهیلات به آنها و افزودن غذاهای محلی در منوهای رستورانهای بزرگ و مطرح کشور نیز بهعنوان یک راهبرد مطرح است.
البته نمیتوان این موضوع را انکار کرد که در کنار همه اینها شرکت در فستیوالهای جهانی، معتبر و شناختهشده مرتبط با صنعت گردشگری خوراک نقش غیرقابلانکاری در معرفی غذاهای ایرانی در گستره بینالمللی خواهد داشت.
گردشگری غذایی تنها لیست رستورانها نیست
یکی از مواردی که گاهی بهاشتباه در میان گردشگران و توریستها جا افتاده این است که بسیاری فکر میکنند این نوع از گردشگری تنها لیستی از رستورانها و غذاخوریهای پرزرقوبرق یا حتی رستورانهای کوچک و سنتی است؛ این نوع گردشگری سعی دارد تجارب خوردن غذا را در کنار آموختن در مورد تاریخ، فرهنگ و محیط زیست یک منطقه خاص را مدنظر قرار دهد، موضوعی که در سایر انواع گردشگری کمتر به آن توجه شده است به همین دلیل است که رشد و توسعه از طریق این نوع گردشگری کمتر در کشورمان رواج پیدا کرده است.
نمونههای موفق جهانگردی غذایی چیست؟
برگزاری تور غذاهای خیابانی (بهعنوان مثال انواع لقمهها و غذاهایی که در خیابان ۳۰ تیر تهران به افراد ارائه میشود، میتواند از رویکردهای یک آژانس مسافرتی باشد.)
چشیدن غذاهای محلی و نوشیدنیها در مسیرهایی که این محصولات در حال تهیه است. (زیتونپرورده میتواند یکی از نمونههایی باشد که گردشگران میتوانند با آن آشنا شوند.)
شرکت در کلاسهای آشپزی و آموختن نحوه پخت انواع غذاها (بهعنوان مثال در فمتریپی (سفر آشناسازی) که سال ۲۰۱۹ در ایران برگزار شد، گردشگران و اینفلوئنسرهایی که وارد ایران شدند، با نحوه پخت چند نوع غذای ایرانی مشهور آشنا شدند که این کار میتواند به جذب توریست کمک زیادی کند.)
حضور در خانه افراد محلی و خوردن انواع غذا و پرداخت هزینههای آن از دیگر انواع گردشگری غذا است که میتواند به رونق این نوع از گردشگری در ایران کمک کند.
البته باید توجه داشته باشید که چنین لیستی میتواند کاملتر و بیشتر باشد. در اینجا ما تنها به چهار مورد مهم اشاره کردیم. حضور در مزارع و باغها، گالریها و بسیاری از موارد دیگر را میتوان به این مجموعه اضافه کرد. مطمئن باشید به کمک این روش میتوانیم تعداد زیادی گردشگر برای انواع غذاهای ایرانی را به ایران بیاوریم.
نظر شما