به گزارش خبرنگار ایمنا، نام مبارکش محمد است و القاب و کنیههای فراوانی دارد؛ مشهورترین لقبش جواد و معروفترین کنیهاش ابوجعفر است.
در کتابهای تاریخ و حدیث لقبهای پرشماری برای پیشوای نهم ذکر شده است که از آن جمله جواد، مرضی، تقی، متوکل، متقی، زکی، متجب، مرتضی، قانع، عالم ربانی، رضی، مختار، صادق، صابر و فاضل است. همچنین او در میان شیعیان و اهل سنت به لقب بابالمراد مشهور بود، زیرا حاجتهای مردم را بسیار برآورده میساخت و کرامتهای بیشماری از آن حضرت دیده شده اما مشهورترین لقبهای امام نهم (ع) تقی و جواد است.
امام محمدتقی (ع) به دلیل لیاقت، قابلیت و بهرهمندی از موهبت الهی از جایگاه والایی در پیشگاه خداوند، پیامبر اکرم (ص)، پدر بزرگوارش امام رضا (ع) و تمام کسانی که بهرهای از شناخت امام دارند برخوردار است.
امروز سالروز میلاد مسعود این امام همام و نور مجسم سلاله رضوی است. با حجتالاسلاموالمسلمین یحیی رهایی، استاد حوزه علمیه اصفهان در این رابطه گفتوگویی داشتهایم که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
امام محمدتقی (ع) در چه دوران و در چه شرایطی به دنیا آمدند؟
حضرت جوادالائمه (ع) امام نهم شیعیان است که در روز دهمماه رجب سال ۱۹۵ هجری قمری به دنیا آمدند. با توجه به اینکه بیش از ۴۰ سال از عمر مبارک آقا علی ابن موسیالرضا (ع) میگذشت و آن حضرت هنوز دارای فرزند نبودند، شیعیان نگران وضع امامت پس از امام هشتم بودند. گاهی به خدمت امام رضا (ع) میرسیدند و سوال میکردند که امام پس از شما که خواهد بود؟ امام هشتم به آنها میفرمودند: این روزها سپری نمیشود مگر اینکه خداوند متعال فرزندی به من عنایت خواهد کرد. در نهایت چشم امام و شیعیان به تولد امام محمدتقی (ع) روشن شد.
از آنجاییکه مخالفان امام هشتم موضوع بچهدار نشدن ایشان را دستاویزی علیه امام و تبلیغ علیه آن حضرت قرار داده بودند و توطئه میکردند؛ لذا با تولد امام جواد (ع) نقشههایشان نقش بر آب شد. بر همین اساس در حدیثی از آقا امام رضا (ع) داریم که فرمودند: «هذا [الامام الجواد علیهالسلام] المَولُودُ الّذی لَم یُولَد مَولُودٌ أعظَمُ بَرَکَةً عَلی شیعَتِنا مِنهُ» به این معنا که این مولودی است که پربرکتتر از او برای شیعه ما به دنیا نیامده است.
این در اثر همان شایعاتی بود که دشمنان امام و امامت در همان دوره خاص تاریخی پراکنده بودند و به دنبال آزار و اذیت امام بودند.
امام محمدتقی (ع) هشتساله بودند، که پدر بزرگوارشان در طوس به دست حاکمان جور به شهادت رسیدند. آن زمان امام در مدینه بود و خبر شهادت امام هشتم به شهر مدینه رسید. شیعیان طبق وصیت و سفارشهای امام رضا (ع)، امامت فرزندشان امام جواد (ع) را از جانودل پذیرفتند.
البته شبههای در شیعیان آن دوره از منظر سن کم امام نهم وجود داشت. این شبهه بهمرور زمان و با مشاهده علم، منش و حکمت امام معصوم برطرف شد.
در زمان زندگی و امامت امام جواد (ع) جامعه از لحاظ سیاسی و حکومتی در چه وضعیتی به سر میبرد؟
سال ۹۵ هجری که امام به دنیا آمد، دوران حاکمیت امین عباسی پسر هارونالرشید بود. پس از اینکه امین کشته شد، خلافت به مامون عباسی رسید و تا سال ۲۱۸ هجری خلیفه بود. پس از مامون هم معتصم برادر مامون به خلافت رسید و تا سال ۲۲۰ که امام محمدتقی (ع) در قید حیات بود، خلافت معتصم را درک کرد. بنابراین امام جواد (ع) دوران سه خلیفه ملعون و ظالم عباسی را درک کرد.
درواقع دوران امامت امام نهم ۱۷ سال از سال ۲۰۳ تا سال ۲۲۰ هجری در تاریخ ثبت شده است.
کدام ویژگی امام جواد (ع) کمتر بیان شده است که نیاز به تبیین دارد؟
سخاوت امام نهم شاخصه اصلی آن حضرت است، بهگونهای که عموم مردم از همان دوران طفولیت و کودکی به ایشان مراجعه میکردند. مستمندان و فقرا درِ خانه ایشان میآمدند و چون امام رضا (ع) در مدینه حضور نداشت و در طوس بود، مردم به خانه امام در مدینه مراجعه میکردند و از معارف و برکات وجود نورانی آقا امام جواد (ع) بهرهمند میشدند.
به تواضع و سبکبار بودن آن حضرت نیز در برخی روایتها اشاره شده و از ویژگیهای آن امام بزرگوار است. همچنین از آنجا که امام نهم جوانترین امام و طول عمر ایشان ۲۵ سال بوده است، بین علما و بزرگان معروف و مشهور است که در مسائل مادی و مشکلات زندگی بیشتر به این امام عزیز متوسل شوند؛ این البته به این معنا نیست که در مسائل معنوی به آن حضرت مراجعه نشود، اما باید بدانیم هر امام بزرگواری یک شاخصه و ویژگی پررنگتر دارد که برای آقا جوادالائمه (ع) این مهم را مطرح و عنوان کردهاند و در روایتها برشمردهاند و این به نظر میرسد به خاطر جوانی و سن کم آن امام عزیز بوده است.
وقتی امام جواد (ع) به حکومت رسید، چه مشکلات عمدهای سر راه حکومتداری ایشان بود؟
وقتی امام نهم به امامت رسید مشکل عمدهای که در ذهن عامه مردم نقش بسته بود، همان سن و سال کم و کودکی آن حضرت بود. اینکه چگونه میشود یک نوجوان هشتساله به مقام امامت برسد. با مباحثات و مناظراتی که بزرگان شیعه و عالمان وقت با فرزند امام رضا (ع) داشتند همچنین با سوالهایی که از آن حضرت پرسیدند و امام فیالمجلس پاسخگوی همه سوالها بود، این شبهه در ذهن شیعیان مرتفع شد اما این قضیه همچنان در فکر و ذهن سایر مسلمانان وجود داشت.
تا زمانی که خلیفه عباسی وارد بغداد شد و امام نهم را به بغداد احضار کرد. آن حضرت وارد دارالخلافه شدند و مامون پیشنهاد داد حضرت با دختر خلیفه به نام «امالفضل» ازدواج کند. همانجا بزرگان بنیعباس و علمای حاضر موضوع جوانی و طفولیت و حتی تحصیلات امام را مطرح کردند. در آن جلسه مامون پیشنهاد داد علما با امام سخن بگویند.
بزرگ علما و قاضیالقضات آن دوران، «یحیی بن اکثم» بود. طی آن جلسه در حضور مامون و سایر عباسیان، امام با این شخص مباحثاتی داشتند که طی همان جلسه عظمت و برتری امام بر همه روشن شد و همگان بر این موضوع اذعان و اعتراف کردند. مامون هم در همان مجلس از فرصت استفاده کرد و دخترش را به تزویج امام نهم درآورد.
چه اتفاقی افتاد که «معتصم» خلیفه عباسی تصمیم گرفت حضرت را به شهادت برسانند؟
بعد از مامون دوران معتصم عباسی فرارسید. روزی حضرت را به یکی از محافلی که معتصم ترتیب داده بود دعوت کردند. قاضیان بلاد و عموم مردم در آن مجلس حاضر بودند.
سارقی را به محضر خلیفه آوردند، تا درباره حد دزدی و سرقت نظر بدهد. علمای اهل سنت هرکدام نظرشان را اعلام کردند. برخی گفتند دست بهطور کامل باید قطع شود. برخی گفتند از آرنج باید قطع شود و آیه وضو را در این رابطه استدلال کردند.
برخی هم گفتند به علت نزول آیه تیمم، دست را باید از مچ قطع کنند. مامون از امام خواست نظرش را اعلام کند؛ امام جواد (ع) از پاسخگویی امتناع کرد و فرمود همه بزرگان حاضر نظرشان را دادهاند و دیگر چه نیازی به نظر من است؟ اینجا بود که خلیفه وقت اصرار کرد که امام اظهار نظر کند. حضرت در اینجا فرمودند: همه پاسخها اشتباه بود و تنها چهار انگشت فرد سارق باید قطع شود. پرسیدند به چه دلیل؟ در پاسخ به آیه ۱۸ سوره جن «وَأَنَّ الْمَسَاجِدَ لِلَّهِ فَلَا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَدًا» استناد کردند؛ یعنی سجدهگاهها به خداوند اختصاص دارد. شاید سارق بخواهد نماز اقامه کند. باید کف دست را روی زمین بگذارد و نمیشود دستش را از آرنج یا مچ قطع کرد. حاکم عباسی با شنیدن این پاسخ منطقی پذیرفت و دستور داد، فرمان حضرت را اجرا کنند.
اینجا بود که بزرگانی که در جلسه بودند به شدت برآشفته شده و از این اتفاق ناراحت و عصبانی شدند. نزد خلیفه وقت عباسیان رفتند و شکایت آن حضرت را اعلام کردند و درنهایت باعث شهادت امام در سال ۲۲۰ هجری در بغداد و منطقه کنونی که بعدها کاظمین نام گرفت، شدند.
کتاب مناسب عموم مردم درباره امام نهم معرفی میکنید؟
کتابی که چند سال قبل درباره امام محمدتقی (ع) توسط یکی از عالمان روحانی به نام زندهیاد مرحوم حجتالاسلاموالمسلمین شیخ امرالله جابری با عنوان «زندگانی امام جواد (ع)» منتشر شده که جامع و کامل و دقیق زندگی و دوره امامت آن حضرت را شرح داده است.
چه شد که شهر کاظمین محل آرمیدن امام نهم شد؟
کاظمین در مجاورت بغداد پایتخت کشور عراق واقع شده است. چون امام کاظم (ع) چهار سال در زندان هارونالرشید ملعون بود و در همان زندان هم ایشان را شهید کردند، محلی که کاظمین امروزی نام گرفته به «مقابر قریش» معروف بوده است. آن محل قبرستانی بود که بزرگان بنیهاشم و قریش را در آن محل به خاک میسپردند به همین دلیل هم بود که امام موسی کاظم (ع) را همانجا به خاک سپردند. پس از آن نیز چون امام نهم را هم در دوران معتصم عباسی در بغداد به شهادت رساندند، آن حضرت را هم در جوار قبر نورانی بابالحوائج، امام موسیکاظم (ع)، جد بزرگوارشان به خاک سپردند. بهمرور زمان همین محل مقابر، به شهری تبدیل شد که امروز به دلیل وجود امامان بزرگوار به کاظمین معروف شده است.
گفتگو از: محمود افشاری خبرنگار ایمنا
نظر شما