امام علی‌النقی(ع) و تلاش برای بیان حقایق

سختی‌ها و فشارهای حاکم وقت و تحت نظر قرار دادن «امام علی‌النقی (ع)» سبب شد آن حضرت برای توسعه و گسترش سبک زندگی جامعه اسلامی و اهداف بلند امامت و ولایت خود دست به اقداماتی اجتماعی بزنند.

به گزارش خبرنگار ایمنا، امروز سوم ماه رجب‌الخیر، مصادف را سالروز شهادت امام علی‌النقی‌الهادی (ع) است. روزی که معصوم دوازدهم و امام دهم شیعیان پس از ۳۳ سال امامت به دست شقی‌ترین ابنا بشر به شهادت رسیدند.

نام آن حضرت علی و کنیه آن امام همام «ابوالحسن» و لقب‌های مشهور آن حضرت «هادی» و «نقی» بود. پدر آن حضرت، امام محمد تقی (ع) و مادرش سمانه از زنان درست کردار و پاکدامن بود.

بیشتر سال‌های دوره امامت آن حضرت در شهر سامرا، تحت نظارت مستقیم حاکمان بنی عباس در پادگان نظامی این شهر کوچک، سپری شد.

متوکل حاکم وقت عباسی، یکی از کینه‌توزترین و با عداوت‌ترین حاکمان نسبت به «ائمه معصومین (ع)» بود به حدی که در زمان حکومتش دستور داد تا کربلا را با خاک یکسان کنند و آنجا را به زمین کشاورزی تبدیل کنند همچنین زائران حضرت را به شهادت برسانند و از حضور آنان در کنار «ائمه معصومین (ع)» دور کنند.

سختی‌ها و فشارهای حاکم وقت و تحت نظر قرار دادن «امام علی‌النقی (ع)» سبب شد آن حضرت برای توسعه و گسترش سبک زندگی جامعه اسلامی و اهداف بلند امامت و ولایت خود دست به اقداماتی اجتماعی بزنند؛ این امر در قالب رویکردهای اجتماعی و هدایتی خود را نشان داد، زیرا در جامعه آن زمان حرکتی از رویکرد سیاسی «امام هادی (ع)» در پیش نگرفت.

با تمام این مشکلات و توطئه‌ها دوستداران مکتب اهل بیت (ع) و یاوران ائمه اطهار در این سال‌ها به هر وسیله ممکن، برای رفع اشکالات و حل مسائل دینی خود، و گرفتن دستور عمل و اقدام، برای فشرده‌تر کردن صف مبارزه و پیشرفت مقصود و در هم شکستن قدرت ظاهری خلافت به حضور امامان والاقدر می‌رسیدند و از سرچشمه دانش و بینش آن‌ها، بهره‌مند می‌شدند و این دستگاه ستمگر حاکم و کارگزارانش بودند که از موضع فرهنگی و انقلابی امام پیوسته هراس داشتند و نامه حاکم مدینه و مانند آن، نشان دهنده این هراس همیشگی آنها بود.

متوکل ملعون دستور داد امام هادی (ع) را از مدینه به سامرا، مرکز حکومت وقت، انتقال دهند. او دستور داد حاجب مخصوص وی حضرت هادی (ع) را در نزد خود زندانی کند و سپس آن حضرت را در محله عسکر، سال‌ها نگاه دارد تا همواره زندگی امام، تحت نظر دستگاه خلافت باشد.

در رابطه با متوکل عباسی گفته‌اند که او یکی از پلیدترین حاکمان دوران خودش بود زیرا دیگر خلفا سعی می‌کردند مخالفت خود با اهل بیت (ع) را مستقیم بیان نکنند و حتی بسیاری از آن‌ها با شعار اینکه حکومت عباسی احیا حق آل‌محمد بود بر سر کار آمدند، اما متوکل عباسی پلیدی و خباثت را آشکار کرد و با شیعیان، به دشمنی آشکار پرداخت.

استفاده از فرصت‌ها برای بیان حقایق

متوکل از هر فرصتی استفاده می‌کرد تا امام را آزار برساند و اذیت کند. او مجلس گناهی بر پا کرده بود و دستور داده تا امام هادی (ع) را به اجبار به این مجلس ببرند. پس از حضور این امام بزرگوار در مجلس دستور داد تا امام شعری بخواند و امام هادی (ع) نیز شعری پرمعنا و کلامی موجز را بیان کردند. ایشان در این شعر ذهن افراد حاضر را به حقیقت زندگی و مرگ که در کمین هر یک از آنان نشسته راهنمایی کردند. کلام امام هادی (ع) به قدری معجزه وار در آن تأثیر گذاشت که همه به گریه افتادند. همین عملکرد «امام هادی (ع)» به خوبی نشان می‌دهد که ایشان از هر فرصتی برای بیان حقایق و گسترش و توسعه اسلام ناب محمدی استفاده می‌کردند.

رهبر معظم اسلامی چند سال قبل پس از روضه‌خوانی در سوگ شهادت امام علی‌النقی (ع) سخنانی ایراد فرمودند که بخش‌هایی از آن را در ادامه می‌خوانید.

حضرت هادی (ع) ۴۲ سال عمر کردند که ۲۰ سالش را در سامرا بودند؛ آن‌جا مزرعه داشتند و در آن شهر کار و زندگی می‌کردند. سامرا در واقع مثل یک پادگان بود و آن را معتصم ساخت تا غلامان ترک نزدیک به خود را (با ترک‌های خودمان؛ ترک‌های آذربایجان و سایر نقاط اشتباه نشود) که از ترکستان، سمرقند و از همین منطقه مغولستان و آسیای شرقی آورده بود، در سامرا نگه دارد. این عده چون تازه اسلام آورده بودند، ائمه و مؤمنان را نمی‌شناختند و از اسلام سر در نمی‌آوردند. به همین دلیل، مزاحم مردم می‌شدند و با عرب‌ها به‌ویژه مردم بغداد اختلاف پیدا کردند. در همین شهر سامرا عده‌ی قابل توجهی از بزرگان شیعه در زمان امام هادی (علیه‌السّلام) جمع شدند و حضرت توانست آن‌ها را اداره کند و به وسیله آنها پیام امامت را به سرتاسر دنیای اسلام برساند.

این شبکه‌های شیعه در قم، خراسان، ری، مدینه، یمن و در مناطق دوردست و در همه اقطار دنیا را همین عده توانستند رواج بدهند و روزبه‌روز تعداد افرادی را که مؤمن به این مکتب هستند، زیادتر کنند. امام هادی (ع) همه‌ی این کارها را در زیر برق شمشیر تیز و خونریز همان شش خلیفه و علی‌رغم آنها انجام داده است. حدیث معروفی درباره شهادت حضرت هادی (ع) هست که از عبارت آن معلوم می‌شود که عده قابل توجهی از شیعیان در سامرا جمع شده بودند؛ به‌گونه‌ای که دستگاه خلافت هم آنها را نمی‌شناخت؛ چون اگر می‌شناخت، همه‌شان را تارومار می‌کرد؛ اما این عده چون شبکه‌ی قوی‌ای به‌وجود آورده بودند، دستگاه خلافت نمی‌توانست به آنها دسترسی پیدا کند.

یک روزِ مجاهدت این بزرگوارها - ائمه (علیهم‌السّلام) - به قدر سال‌ها اثر می‌گذاشت؛ یک روز از زندگی مبارک اینها مثل جماعتی که سال‌ها کار کنند، در جامعه اثر می‌گذاشت. این بزرگواران دین را همین‌طور حفظ کردند، والّا دینی که در رأسش متوکل و معتز و معتصم و مأمون باشد و علمایش اشخاصی باشند مثل یحیی‌بن‌اکثم که با آن‌که عالم دستگاه بودند، خودشان از فساق و فجار درجه یک علنی بودند، اصلاً نباید بماند؛ باید همان روزها بکل کلک آن کنده می‌شد؛ تمام می‌شد.

سیره و سبک زندگی امام هادی (ع)

ابوهاشم جعفری، یکی از شاگردان و اصحاب برجسته امام رضا و امام هادی علیهماالسلام بود، روزی امام هادی (ع) او را دید و قاطعانه و با عتاب به او فرمود: «چرا شما را می‌بینم که با عبدالرحمن بن یعقوب همنشین هستید؟» ابوهاشم: عبدالرحمان، دایی من است. امام: «عبدالرحمن درباره خدا، سخن نادرست می‌گوید و ذات پاک خدا را به صورت جسم و او را دارای نشانه‌های جسم توصیف می‌کند، یا با او همنشین مباش و ما را واگذار و یا با ما باش و او را واگذار!». ابوهاشم: او هر چه می‌خواهد بگوید، به من چه زیانی می‌رساند، وقتی که من عقیده‌ای به گفتارش نداشته باشم؟ و در حالیکه من پیرو مذهب شیعه هستم؟

در پاسخ امام هادی (ع) فرمودند: آیا نمی‌ترسی که عذابی بر او فرود آید و آن عذاب، تو را نیز فراگیرد؟ آیا داستان آن شخصی را که خود از یاران موسی (ع) بود و پدرش از اصحاب فرعون بود نشنیده‌اید، آنجا که وقتی لشگر فرعون (در تعقیب سپاه موسی) به کنار دریا آمد، آن پسر، از لشگر موسی جدا شد و نزد پدر رفت تا با نصیحت کردن پدر، او را از فرعونیان جدا کند و به سوی حضرت موسی بیاورد، هنگامی که با پدرش ستیز می‌کرد و او را به راه هدایت دعوت می‌نمود، با هم کنار دریا آمدند، ناگهان عذاب الهی فرارسید و لشکر فرعون غرق شدند، آن پدر و پسر نیز که در کنار لشگر فرعون بودند، غرق شدند، این خبر به حضرت موسی رسید (که پدر مستحق عذاب بود، پسر چرا؟)، موسی (ع) فرمود:

هو فی رحمة الله، و لکن النقمة اذا نزلت لم یکن لها عمن قارب المذنب دفاع.

شخص در رحمت خدا است، ولی وقتی که عذاب فرارسید، از آنکه نزدیک گنهکار است، دفاعی نشود.

با الگو گرفتن از این سیره رفتاری امام معصوم، می‌توان چنین، نتیجه گرفت که زندگی در مناطقی که مملو از فساد و تباهی است و آثار معنویت و ارزش‌های دینی، کم رنگ می‌باشد، و امر به معروف و دعوت به ارزش‌ها و خوبی‌ها نیز بی فائده می‌باشد، ممکن است برای مؤمنین، خطرآفرین باشد و به هنگام وقوع و نزول عذاب‌های الهی همچون زلزله و غیره، خوب و بد، تر و خشک، با هم گرفتار عذاب الهی شوند.

احادیث گهربار از امام علی‌النقی‌الهادی (ع)

کسی که در معاشرت با برادران دینی خود، تواضع کند، به راستی چنین کسی نزد خدا از صدّیقین و از شیعیان علی بن ابی طالب خواهد بود. (احتجاج، ج. ۱، ص. ۴۶۰)

شخصیت خود را محترم شمار و تملق مکن، چون تملق موجب سوءظن می‌گردد، زمانی که برادرت را مورد وثوق یافتی از تملق احتراز کن و نسبت به او حُسن نیّت داشته باش. (محجّة البیضاء، ج. ۵، ص. ۲۸۳)

به راستی مکان‌هایی برای خداوند متعال وجود دارد که دوست دارد بندگان در آن‌ها به درگاهش دعا کنند تا به مرحله اجابت برسد. (تحف العقول، ص. ۴۸۲)

کد خبر 636354

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.