به گزارش سرویس ترجمه ایمنا، اختلال وسواس فکری_عملی (OCD) یک بیماری شایع سلامت روان است که فرد مبتلا به آن بهطورمداوم یک احساس خاص را در قالب وسواس فکری تجربه میکند و بهدنبال آن، رفتارهای مشخص و بدون انعطافی را در قالب رفتارهای اجباری تکرار میکند.
به عبارت سادهتر این اختلال دارای الگویی از افکار و ترسهای ناخواسته و وسواسگونه است که فرد مبتلا را به انجام رفتارهای تکراری و اجباری سوق میدهد. این روند باعث ایجاد پریشانی و اختلال در زندگی روزمره این فرد میشود و ناراحتی قابلتوجهی را به وی تحمیل میکند.
ویژگی مبتلایان به اختلال وسواس فکری_عملی
فرد مبتلا به اختلال وسواس فکری-عملی قادر به کنترل افکار و رفتار وسواسی و غیرمنطقی خود نیست، از وجود آنها رنج میبرد و به واسطه اختلال خود زندگی چالشبرانگیزی را میگذراند.
این اختلال خود را با بررسی بیش از حد موارد مختلف نشان میدهد که میتواند شامل شمارش چندین باره پول، بررسی بیش از حد قفل و چراغهای خانه برای اطمینان از مورد دزدی قرار نگرفتن و وارد نشدن آسیب، بررسی مداوم لوازم خانگی برای جلوگیری از آسیب و آتشسوزی، چک کردن مداوم پیامها بهمنظور اطمینان از اشتباه نکردن، تلاش بیش از حد برای نقش نداشتن در آسیب رساندن به دیگران و تفکر بیش از اندازه درباره عواقب احتمالی کارها باشد.
اختلال وسواس فکری_عملی همچنین خود را با ترس مداوم و بیش از حد از ناراحت کردن اطرافیان یا بهوجود آوردن واقعهای فاجعهبار، وحشت شدید از آلودگی و کثیفی، ناتوانی در کنترل افکار ناخواسته و سرزده، ناتوانی در دور انداختن وسایل بدون استفاده، پایبندی بسیار به عقاید خرافی، تمرکز شدید روی انجام دقیق امور، بررسی مکرر یک حادثه در ذهن، چک کردن همیشگی خود بهدنبال یافتن علائم بیماری و حساسیت شدید برای چیدمان اشیا بهشیوهای متقارن و بسیار منظم خود را نشان دهد. در اغلب موارد برای این افراد همیشه همهچیز باید در بهترین حالت ممکن قرار داشته باشد.
اختلال وسواس فکری_عملی در زنان، مردان و کودکان شایع است و علائم خود را از سنین بزرگسالی نشان میدهد، اما احتمال بروز آن در حوالی دوره بلوغ نیز وجود دارد. علائم به تدریج شروع میشود و شدت آنها در طول زندگی متفاوت است. انواع وسواسها و اجبارهایی که فرد تجربه میکند نیز در طول زمان تغییر میکند. علائم زمانی بدتر میشود که فرد با استرس بیشتری در زندگی خود مواجه میشود. این اختلال بهطور معمول یک اختلال مادامالعمر در نظر گرفته میشود و دامنه علائم آن از خفیف تا ناتوانکننده متفاوت است. اختلال وسواس فکری-عملی بسیار آزاردهنده و ناراحتکننده است، اما دریافت حمایت و درمان مناسب نقش بسزایی در تحت کنترل درآوردن آن دارد.
قدرت پنهان اختلال وسواس فکری_عملی
تحقیقات گوناگونی قدرت پنهان اختلال وسواس فکری_عملی را به اثبات رسانده است. در این تحقیقات مشخص شده که مبتلایان به این اختلال دارای سطح همدلی بسیار بالاتری نسبت به دیگران هستند و همیشه خود را در رنج دیگران سهیم میکنند.
تحقیقات همچنین نشان داده که مبتلایان به اختلال وسواس فکری_عملی در مقایسه با سایران از نظر عاطفی واکنشپذیرتر هستند و احساس هماهنگی بیشتری با دیگران دارند. این افراد برای ایجاد تعادل و ثبات به خود-همدلی میپردازند که نخستین قدم برای همدردی با دیگران بهشمار میرود و ادغامکننده تجربیات است. خود-همدلی با احساس تأسف یا عشق نسبت بهخود متفاوت است و شامل اتخاذ رفتار با خود به همان میزان مهربان، نگران و حامیانه است که نسبت به دیگران نشان داده میشود، زیرا شخصی که از وضعیت ذهنی و عاطفی خود آگاه نباشد توان درک دیگران را نیز نخواهد داشت.
میزان همدردی مبتلایان به اختلال وسواس فکری_عملی با دیگران به حدی بالا است که با اندوه فراوان و بهاصطلاح سینهسوزی همراه است. قدرت بالای این افراد در درک دیگران و جذب احساسات آنها تأثیر بسیاری بر آنها دارد و میتواند برایشان گیجکننده و حتی خستهکننده باشد، چرا که توانایی بیشتر برای عشق ورزیدن با غم و اندوه بیشتر همراه است. به این ترتیب مبتلایان به اختلال وسواس فکری-عملی حساسیت عمیقی نسبت به از دست دادن دارند و نگرانیهای وجودی بسیاری در اعماق وجودشان ریشه دوانده است که منجر به آزار آنها میشود.
بنابراین میتوان نتیجه گرفت که در صورت تغییر زاویه دید نسبت به اختلال وسواس فکری-عملی، این اختلال دیگر یک اختلال بهشمار نخواهد رفت، بلکه به توانایی استفاده و مهار قدرت توسعهیافته و بالای همدلی و همدردی، همچنین بهبود عاطفی تبدیل خواهد شد که البته دستیابی به این تغییر نیازمند آغاز روند درمان مبتلایان به اختلال وسواس فکری-عملی است.
پیشگیری از اختلال وسواس فکری_عملی در کودکان
پیشگیری از اختلال وسواس فکری_عملی در کودکان، در وهله اول به شناسایی و توجه به حساسیتهای ذاتی در دوران کودکی نیاز دارد که در صورت بیتوجهی ممکن است به این اختلال تبدیل شود. حساسیتهایی همچون تشخیص فوری ناراحتیهای ریز و تغییرات بسیار کوچک در حال و هوای درونی افراد بزرگتر که در شرایط عادی حتی به چشم هم نمیآید، چنانچه توسط یک کودک مشاهده شد باید از همان ابتدا کنترل شود.
گام دوم ممانعت از درگیر شدن در طوفانهای عاطفی دیگران است. با تأیید و شفافسازی واقعیتهای عاطفی همچون مثالی که مطرح شد، میتوان به کودک یاد داد که از قدرت همدردی خود در مسیری استفاده کند که منجر به وارد آمدن آسیب به احساسات خود او نشود. در این مثال چنانچه به کودک گفته شود که «نه، اشتباه میکنی. نمیدانم درباره چه حرف میزنی. ناراحتی؟ کدام ناراحتی؟ اینطور نیست» و مواردی از این قبیل تنها احساس کودک جریحهدار میشود و او گمان میکند با برداشت اشتباه خود از شرایط منجر به ایجاد احساس ناخوشایندی در طرف مقابلش شده است. این امر آسیبزا خواهد بود، چرا که هر نوع انکار یا کوچکسازی میتواند به شکهای وسواسی و قضاوتهای اخلاقی تبدیل شود.
اختلال وسواس فکری-عملی در بیشتر موارد مبتلایان را وادار میکند که مسئولیت اخلاقی امری را برعهده بگیرند که به هیچ وجه تحت کنترل نیست و قضاوتهای اخلاقی اساسی راهی برای ایجاد احساسات گیجکننده در راستای تلاش برای داشتن کنترل بیشتر روی خود و حتی تنبیه خود است. این احساسات باعث ایجاد بار مسئولیتی بر دوش کودک میشود که حتی به او مربوط هم نیست. در بیانی سادهتر، بدون مهار یک قدرت عظیم، بار مسئولیت بیش از حد میشود که این امر بسیار آسیبزا و ویرانگر است. بنابراین باید از بروز این امر پیشگیری کرد.
نظر شما