محمدرضا مرادی در گفتوگو با خبرنگار ایمنا اظهار کرد: عوامل متفاوتی از جمله سن و جنسیت کودک، حضانت فرزند بعد از طلاق، ازدواج والدین، تک فرزندی یا چند فرزندی و اختلالات روحی و جسمی کودک قبل از طلاق تعیین کننده میزان آسیب وارده به آنان است، چون پیامدهای طلاق برای کودکان در شرایط مختلف متفاوت است.
وی افزود: به طور مثال پیامدهای طلاق برای کودک کمتر از دو سال با کودک دو تا چهار سال یا چهار تا شش سال کاملا متفاوت است، به علاوه تفاهم والدین یا درگیری لفظی یا فیزیکی آنان برای طلاق نیز بر میزان آسیب وارده شده به کودک موثر است.
این دکترای روانشناسی کودک و نوجوان ادامه داد: میزان درگیریها و نوع آن از جمله درگیری فیزیکی، کلامی یا وسیلهای نیز بر میزان آسیب وارده بر کودک موثر است، بنابراین مجموعهای از این عوامل و دیگر شاخصهها باید در نوع برخورد و توصیهها برای این کودکان مدنظر قرار بگیرد تا این کودکان مسئله طلاق والدین خود را راحتتر بپذیرند.
طلاق والدین بزرگترین تغییر در زندگی یک کودک است
مرادی با اشاره به اینکه طلاق والدین بزرگترین تغییر در زندگی یک کودک است، تصریح کرد: جدایی پدر و مادر به معنی مرگ نمادین آنان برای کودک است با این تفاوت که نوع گفتار درباره والد دیگر در حضور پدر و مادر بسیار مهم است.
وی تاکید کرد: فعل طلاق و جدا شدن والدین به تنهایی آسیبی به روح و روان کودک وارد نمیکند، بلکه نوع جدایی والدین بیشترین صدمه را به کودک میزند، به عبارت دیگر هرچه پدر و مادر با تنش بیشتری از یکدیگر جدا شده باشند، کودک مسائل روحی بیشتری از جمله اضطراب را تجربه میکند.
این دکترای روانشناسی کودک و نوجوان گفت: این کودک در سنین بزرگسالی به راحتی به دیگران اطمینان نمیکند و مرور خاطرات گذشته بر روابط زناشویی او اثر میگذارد، این فرد بعد از ازدواج با همسر خود وارد درگیری میشود و برخی مواقع یادآوری خاطرات گذشته موجب میشود تا در هنگام جر و بحث با همسرش دچار شوک شود.
مرادی خاطر نشان کرد: والدین باید قبل از اقدام به طلاق به یک روانشناس مراجعه کنند و راهنمایی لازم را برای سالم ماندن روان کودک دریافت کنند، روانشناس به پدر و مادر گوشزد میکند که آنان باید روش تربیتی یکسانی داشته باشند و بایدها و نبایدهای تربیتی باید به صورت یکسان از طرف والدین اعمال شود.
وی ادامه داد: درصورتی که والدین از تربیتهای چندگانه برای کودک استفاده کنند، او به شدت آسیب میبیند، اما چنانچه اصول تربیتی یکسانی برای تربیت فرزند به کار گرفته شود احتمال آسیب پایین میآید.
این دکترای روانشناسی کودک و نوجوان با بیان اینکه برخی واقع والدین درباره یکدیگر بدگویی میکنند، گفت: پدر و مادر باید در جواب سئوال کودک درباره علت طلاق، نبود تفاهم و تصمیم دو بزرگسال برای جدایی را به صورت مشترک را عنوان کنند تا کودک پاسخ مشترکی را از هردو آنان دریافت کند.
مرادی افزود: کودک نباید حس کند وجود او موجب طلاق شده و پدر و مادر به خاطر فرزندشان زندگی مشترک را تحمل کرده و قربانی شدهاند، کودک در این شرایط احساس گناه میکند و دچار اضطراب و افسردگی میشود، در برخی موارد احساس گناه کودک به خودکشی نیز منجر میشود.
حمایت عاطفی سایر افراد خانواده از کودک بر سلامت روانی او تاثیرگذار است
وی گفت: نقش پدربزرگ، مادربزرگ، عمه، خاله و اطرافیان بسیار تاثیرگذار است، این افراد معمولا برای کودکی که والدین او از هم جدا شدهاند دلسوزی میکنند، همین دلرحمی موجب شده تا تذکری به کودک برای رفتارهای نادرست او داده نشود و او این رفتار را مجددا تکرار کند.
این دکترای روانشناسی کودک و نوجوان با بیان اینکه کودک در این شرایط نیاز به حمایت عاطفی دارد، اظهار کرد: سایر افراد خانواده نقش موثری در حمایت عاطفی از کودک دارند و چنانچه بخشی از زمان خود را به او اختصاص دهند پدر یا مادر میتواند استراحت کند تا مراقبت بهتری از فرزند خود داشته باشد.
مرادی تاکید کرد: استراحت پدر و مادر موجب شده آنان روحیه بهتری داشته باشند و با فرزند خود درست رفتار کنند، بنابراین بار مسئولیت نگهداری کودک نباید تنها بر عهده پدر یا مادر باشد در حالی که برخی خانوادهها فرزندشان را برای ازدواج نادرست سرزنش نیز میکنند که موجب تشدید فشار روانی بر پدر و مادر و کودک میشود.
وی تاکید کرد: چنانچه مجموعهای از عوامل آسیب زا بعد از جدایی والدین به درستی مدیریت شود، سلامت روان کودک طلاق بیشتر تضمین میشود هرچند که کنترل همه آسیب های وارده به کودک ممکن نیست.
نظر شما