به گزارش خبرنگار ایمنا، خبرنگار برای مصاحبه با رزمندگان اسلام به خط مقدم آمده بود. از حاجعلی که نسبت به سایر نیروها سن و سال بیشتری داشت، سوال کرده بود: حاجی، برای چه به جبهه آمدهای؟
حاجعلی جواب داده بود: «به عشق خمینیجونم به جبهه آمدهام». از آن تاریخ به بعد بچههای رزمنده به حاجعلی عابدینیزاده «خمینیجون» میگفتند و او را با این نام صدا میزدند.
حاجعلی عابدینیزاده، اهل محله مسجد سید اصفهان و از نانوایان بهنام این محله بود. حاجعلی به درستی، پاکی و صداقت شناخته میشد و همانند پدرش به عابد بودن معروف بود.
نانوای ۶۰ ساله محله مسجد سید با شروع جنگ عزم رفتن به جبهه کرد. او اولین نانوایی را در اهواز و در نزدیکی مناطق عملیاتی احداث کرد تا نان تازه به دست رزمندگان برسد.
اعتقاد راسخ حاجعلی به آیه «وجعلنا…»
حاجعلی که از بسیجیهای قدیمی خط شیر دارخوئین بود و در چندین عملیات شرکت کرده بود، اعتقاد راسخ و محکمی به خداوند قادر متعال و آیات قرآن کریم داشت.
او آیه «وجعلنا من بین ایدیهم سدا و من خلفهم سدا فاغشیناهم فهم لایبصرون» را با حضور قلب تلاوت میکرد و از خاکریز و دپو خط مقدم بالا میرفت در حالیکه تکتیراندازان ماهر بعثی با قناسه پیشانی رزمندگان را نشانه میرفتند اما دشمن هرگز او را نمیدید و بهسوی او تیراندازی نمیکرد.
سیدمرتضی موسوی که چند صباحی با او همسنگر بوده است، میگوید: «روزی رزمندگان برای نماز خواندن در حال تیمم بودند که حاجعلی به آنها گفت: چرا برای وضو به رودخانهای که بین نیروهای خودی و عراقیها بود، نمیروند. آنها جواب میدهند: رودخانه در دید دشمن است، اما او بدون توجه به این صحبتها، همان جا آیه «وجعلنا…» را خواند و به راحتی به کنار رودخانه رفت و وضو گرفت و برگشت. حاجعلی به این آیه ایمان داشت و همیشه بیرون سنگر میخوابید. معتقد بود که با خواندن این آیه مشکلی پیش نمیآید.»
همرزم شهید عابدینیزاده ادامه میدهد: «در دانشگاه جندیشاپور اهواز بارها برای ما از رفتن به کربلا و زیارت قبور ائمه معصومین (ع) بهخصوص حضرت سیدالشهدا (ع) و حضرت ابوالفضلالعباس (ع) در عراق میگفت! که چگونه با خواندن آیه «وجعلنا» در دوران حکومت پهلوی از مرز و از جلوی چشمان نگهبانان ایرانی و عراقی عبور میکرد، آن هم درحالی که نگهبانان او را میدیدهاند اما هیچگونه حرفی بین آنها ردوبدل نمیشد و او با آرامش به راه خود ادامه و به سفرهای زیارتی عتبات عالیات میرفته است!»
چریکی که پابهپای بسیجیها میدوید
حاجعلی که او را چریک امام خمینی (ره) هم صدا میکردند، با تشکیل تیپ امام حسین (ع) به فرماندهی شهید حاجحسین خرازی و شهید مصطفی ردانیپور در عملیات طریقالقدس و فتح بستان شرکت کرد.
در این عملیات ترکشی به پای او اصابت میکند اما صبحها به هنگام دویدن گردانها در محوطه دانشگاه جندیشاپور برای روحیه دادن به نیروها در کنار رزمندگان و همراه با آنها شروع به دویدن میکرد.
میهمانان همیشگی تنگه چزابه
شهادت حاجعلی در عملیات تنگه چزابه رقم میخورد: «در مرحله دوم در حالیکه تعداد زیادی از همرزمانش بهشهادت رسیده بودند، به بچههای گردان گفت: دیگر خسته شدهام و طاقت دوری دوستان و رفیقان شهیدم را ندارم! این بار که به عملیات میروم دیگر"آیه وجعلنا" را نمیخوانم! صبح مرحله دوم عملیات تنگه چزابه تیپ امام حسین (ع) از جناح راست مورد تهدید واقع شد. فشار دشمن بعثی در ضدحمله باعث شد تا یگانی که در سمت راست این تیپ عمل کرده بود به دلیل دادن شهید و زخمی زیاد و از کار افتادن سلاحهای آنها در رمل و ماسههای تپههای «نبعه» عقبنشینی کند و دشمن با سرعت عمل بالا توانست رزمندگان این تیپ را دور بزند و محاصره کند.»
آتش کاتیوشا، خمپارههای ۱۲۰، گلولههای مستقیم تانک، تیربارها و تک تیراندازان دشمن لحظهای قطع نمیشد. حاجعلی در حالیکه با سایر همرزمان و رزمندگان در برابر هجوم سنگین دشمن بعثی ایستادگی و مقاومت میکردند، بههمراه دهها نفر از بچه بسیجیها در تنگه چزابه بهشهادت رسیدند و پیکر پاک آنان در همان جا ماند.
شهید عابدینیزاده به همراه تعدادی دیگر از شهدای تیپ امام حسین (ع) ترجیح دادند برای همیشه در تنگه باقی بمانند و تنگه را برای همه مردم قهرمان ایران زمین حفظ کنند تا مبادا دشمن بار دیگر از تنگه عبور و رزمندگان را غافلگیر کند.
نظر شما