به گزارش خبرنگار ایمنا، دوران هشت ساله دفاع مقدس، یکی از مهمترین اتفاقات تاریخ معاصر است که بخش مهمی از هویت مردم این سرزمین را تشکیل میدهد این دوران که منشأ رخدادهای زیادی در زندگی ایرانیان شد، سرشار از خاطرات فراوانی است که هنوز به بسیاری از این خاطرات پرداخته نشده است.
محمدعلی سلیمانی، یکی از رزمندگان دفاع مقدس، به روایت یکی از عکسهای ماندگار جنگ پرداخته است:
«صبح روز چهارم اسفندماه سال ۱۳۶۴ به اتفاق حاجمحمد سلیمانی، مسئول تبلیغات لشکر امام حسین از شهر صنعتی فاو عراق به مقصد شهرک دارخوین حرکت کردیم، در مسیر هواپیماهای جنگنده عراقی ایستگاه ۷ آبادان را بمباران کردند ناچار به تغییر مسیر دادیم از یکی فرماندهان مطلع شدیم که هواپیمای جنگنده عراقی سهراه حسینه و خط راه آهن و پل روی رودخانه دارخوین را هم بمباران کردند که برادر علیاکبر طاهریان از تبلیغات لشکر مجروح شدند.
در شهرک دارخوین بعد از نماز ظهروعصر و صرف نهار جلسه تبلیغات لشکر تشکیل شد و حاجمحمد گزارشی از فعالیتهای تبلیغات رزمی در قبل و حین عملیات والفجر هشت ارائه کرد.
ساعت دوی بعداز ظهر سیستم صوتی متمرکزی تبلیغات لشکر در کل منطقه شهرک دارخوین برای پخش اخبار سراسری روشن شد.
رادیو ابتدا اقدام به پخش مارش پیروزی رزمندگان در جبهه فاو عراق کرد.
و خبر فتح و نصرت الهی در جبههها را به اطلاع مردم رساند.
شهرک دارخوین میزبان رزمندگان و فاتحان عملیات والفجر ۸ در مرحله دوم عملیات بود.
گردانهای امام حسن و ابوالفضل که نبرد سنگینی با گارد ریاست جمهوری عراق در فاو داشتند که صدام شخصاً فرماندهی این نبرد سنگینی را با سه لشکر سپاه هدایت میکرد.
در سپاه اسلام، حاجحسین خرازی، فرمانده لشکر امام حسین (ع) بود که کمترین بیم و ترسی در خود احساس نمیکرد خرازی در هجوم و غرش و هیاهو تانکهای دشمن، اندیشه و ابتکار و مدیریت جنگ را خوب بلد بود برای دفع پاتک دشمن با گردانها و واحدهای پشتیبانی رزم یگان خود دشمن را زمینگیر میکرد.
حاجعلی قوچانی فرمانده عملیات محور فاو به بصره لشکر امام حسین (ع) را داشت قوچانی شبی سختی را تا صبح در نبرد با دشمن داشت،
با شلیک مستقیم گلوله تانک دشمن به خاکریز و اصابت گلوله تانک به بدن قوچانی؛ به یکباره جسم او در هم بلعید و اثری از قوچانی نبود، بسیجیها همه مات و مبهوت بودند که گلولهُ تلک، بدن قوچانی را پودر کرده بود!؟.جسم قوچانی و روحش همزمان پرواز کردند و به خدا رسید و پیکر قوچانی برای همیشه جاویدالاثر ماند!؟
شهید خرازی به محل شهادت قوچانی آمد و با خود زمزمه میکرد!!؟
حسین گفت: چرا قوچانی اینطوری شهید شد!؟
بسیجیان گردانهای خط شکن برای استراحت به شهرک دارخوین آمدند.....
شهرک دارخوین ساعت ۱۴/۳۰ صدای مهیب هواپیماهای جنگنده عراقی عراقی در فضای شهرک دارخوین شنیده شد و چند منطقه شهرک دارخوین بمباران شد محل گردانهای یازهرا (س) و امام حسن (ع) و ابوالفضل (ع) بمباران شد، شهرک دارخوین در دود آتش میسوخت! همه رزمندگان برای نجات مصدومین بمباران دشمن و انتقال به بهداری فعال شدند
حاجحسین خرازی خودش را با فرزانهخو با موتورسیکلت تریل به منطقه بمباران رساند.
پیکر شهدا به محوطه تعاون لشکر انتقال داده شد.
حاجحسین مثل همیشه خودش را بر بالین شهدا رسانید و در حالی که به چهره شهدا نگاه میکرد اشک در چشمانش حلقه زده بود، او عشق واقعی و شجاعت بسیجیها را در دفع پاتک سنگین ارتش بعث عراق در فاو دیده بود و بر مظلومیت شهدا اشک میریخت.»
نظر شما