به گزارش خبرنگار ایمنا، احمد گلشیری، مترجمی که در طول چند دهه فعالیت خود، آثار داستانی متنوعی به فارسی برگردانده است، یازدهم مردادماه ۱۴۰۱ درگذشت. گلشیری در سال ۱۳۱۵ متولد و بعدها با حضور در جُنگ اصفهان بهطور جدی وارد عرصه ادبیات شد. او در طول چند دههای که به کار ترجمه مشغول بود، داستانها و رمانهای مختلفی را به زبان فارسی ترجمه کرد که یکی از مهمترین آنها «داستان و نقد داستان» بود که اولینبار در دهه ۷۰ در چهار جلد از سوی نشر نگاه منتشر شد و به تازگی با بازنگری مترجم و ویرایشی دوباره، در قالب سه جلد منتشر شد. این کتاب درواقع مجموعهای است از شاهکارهای داستان کوتاه که گلشیری گفته بود آنها را بهقصد شناخت و نشاندادن اهمیت داستان کوتاه انتخاب و ترجمه کرده است.
گلشیری بهجز داستانهای مجموعه، نقدهایی از منتقدان صاحبنام هم ترجمه کرده بود. احمد گلشیری در مقدمه کتابش تأکید کرده است که این مجموعه داستانهای کوتاه را برحسب احساس نیاز و ضرورتی گردآوردی کرده است و بههیچرو قصد ندارد الگوهایی برای نوشتن داستان پیشنهاد دهد، چون اعتقاد راسخ دارد که چنین کاری به تقلید کورکورانه و تقلید میانجامد. بلکه او با انتخاب این داستانها امید دارد که نویسنده ایرانی با بهکارگرفتن اصلها و ابزارها به کشف نگرش و جهان داستانی خود توفیق یابد. از این رو علیرضا زرگر، بنیانگذار جایزه ادبی مهرگان، در گفتوگو با خبرنگار ایمنا درنگی بر قلم احمد گلشیری و نقش وی در شکوفایی جُنگ اصفهان داشته است که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
احمد گلشیری در عرصه داستاننویسی و مترجمی کشور چه نقشی داشت؟
نام خانواده گلشیری در اصفهان با کتاب و قلم عجین شده است، در عرصه داستان هوشنگ گلشیری سرآمد و در ترجمه ادبی احمد گلشیری چهرهای شاخص بود از طرفی سیامک گلشیری فرزند زندهنام احمد گلشیری این سالها خود نویسندهای بزرگ است و برادرزاده احمد، سیاوش گلشیری نویسنده و منتقد شناختهشدهای است.
از نام پرآوازه فرزانه طاهری همسر هوشنگ گلشیری نمیتوانم چشم بپوشم که خود او در عرصه ترجمه متون مهم ادبی و اجتماعی در زمره بهترینها است، بنابراین قلم و نوشتن در خانواده گلشیری از یکی به دیگری به ارث میرسد و امیدوارم نسل دوم نوشتن را با قدرت و جدیت بیشتری ادامه دهند؛ هرچند که به اهالی قلم آنطور که باید در کشور اهمیت داده نمیشود.
جُنگ اصفهان چه تأثیری بر آثار و ترجمههای احمد گلشیری داشت؟
وقتی در مورد جُنگ اصفهان صحبت میکنیم به اعتقاد من در مورد یکی از پیشروترین و اثرگذارترین جریانهای ادبی معاصر ایران صحبت میکنیم که تأثیر و دامنه عملکرد آن تنها به حوزه ادبیات محدود نمیشود بلکه به عرصههای اجتماعی و سیاسی هم سرک میکشد و بر آنها تأثیر میگذارد.
فضایی که مجموعهای از جوانهای نوجو و با ذهنی خلاق و دستبهقلم در اصفهان دهه ۴۰ و ۵۰ تجربه میکردند یک ظرفیت را در خود پدید میآورد که امکان دورهم نشستن، باهم صحبت کردن و در واقع نوعی سنت کافهنشینی و حاشیه رودخانهنشینی را که در اروپای دهه ۳۰ و ۴۰ میلادی خیلی باب بود را تداعی میکرد.
از طرفی میدانیم سنت کافهنشینی در پاریس و بسیاری از شهرهای اروپا مرسوم بود و در این سنت افراد ساعتها وقت خود را برای گفتوگو و مطالعه داستان صرف میکردند اما سنت کافهنشینی در همهجای ایران امکان پدید آمدن را نداشت و فضایی خاص معماری و گردشگری همچون اصفهان میخواست تا ذهنهای خلاق افراد را شکوفا کند، همه این عوامل در کنار استعداد بالای مردم اصفهان در نوشتن باعث شد مجموعهای به نام حلقه اصفهان که بعدها جُنگ اصفهان پدید آید.
اگر نام افرادی که در جُنگ اصفهان فعالیت میکردند را مورد بررسی قرار دهیم درخواهیم یافت نهفقط احمد گلشیری که جزو اولینها در این حلقه بود، بلکه افراد نامداری همچون ابوالحسن نجفی، محمد حقوقی، هوشنگ گلشیری، محمد کلباسی، جلیل دوستخواه، اورنگ خضرایی و ضیا موحد که هرکدام وزنهای در ادبیات ایران بودند در جُنگ اصفهان حضور و فعالیت داشتند.
از سوی دیگر افرادی همچون احمد اخوت، محمدرحیم اخوت، بهرام صادقی، احمد میرعلایی، محمود نیکبخت، رضا فرخفال و یونس تراکمه هم در این جُنگ فعالیت میکردند و حتی افرادی از نقاط مختلف کشور که کتابهای زیادی نداشتند و بیشتر تک داستانهایشان را در محفلها میخواندند یا منتشر میکردند اما نویسندگان و منتقدین توانایی بودند، نیز در جُنگ اصفهان همکاری و فعالیت داشتند.
این جُنگ و حلقههای بههمپیوسته کالبد شهر اصفهان را کامل میکرد و همه را در برمیگرفت، در دل این مجموعه احمد گلشیری حضور داشت، تجربه میکرد و میآموخت. طبیعی است که از دل این نوع فضا چهرهها و منتقدین ادبی بزرگ بیرون و صاحبنظران و نظریهپردازان ادبی پدید میآیند، بهاینترتیب حلقه و جُنگ اصفهان در همه پهنههای ادبیات معاصر ایران اثرگذار میشود.
احمد گلشیری با حضور در جمعهای ادبی همچون جُنگ اصفهان و با خواندن داستان، رمان کارآزموده شد بنابراین بسیار گزیدهکار بود و من وقتی به سالهای عمر ترجمه او نگاه میکنم میبینم که به نسبت تعداد آثاری که ترجمه کرده نویسنده گزیدهکاری بوده است. وی یک مجموعهای چهارجلدی داستان و نقد داستان دارد که در طول بیش از یک دهه بهتدریج منتشر شده و احمد گلشیری به آن مقدمه و یادداشتهای مفیدی افزوده است.
احمد گلشیری ترجمههایی از بهترین داستانهای نویسندگان دنیا، ادبیات اروپا و ادبیات آمریکای لاتین دارد و به سراغ ترجمه بهترین داستانهای کوتاه جهان رفته است همچنین به سراغ ترجمه آثار داستاننویسهای برجستهای همچون چخوف، جیمز جویس، مارکز و ارنست همینگوی رفته است و ترجمههای بسیار خوبی از آثار آنها کرده است.
احمد گلشیری در مجموع توانسته است جوهره اندیشه ادبی اروپا و غرب را به داخل ایران و به نویسندگان حلقه اصفهان با این ترجمهها منتقل کند، همان کاری که بهنوعی دیگر و کمی قبلتر از او ابوالحسن نجفی با ادبیات فرانسه کرده بود. همه این چهرههای ادبی همگی در فضای فرهنگی و اجتماعی دهه ۴۰ دستبهدست هم دادند و روند توسعه ادبی ایران را سرعت بخشیدند، البته این کار تنها اصفهان نبود، بلکه همزمان در تهران چندین حلقه ادبی و در تبریز، رشت، شیراز، خراسان، اهواز، خوزستان و جنوب در آن سالها وجود داشت.
بنابراین فضای آن سالها، شرایط اجتماعی و فرهنگی سالهای دهه ۴۰ و ۵۰ که شاید تا اوایل دهه ۶۰ هم ادامه داشت، این امکان را پدید میآورد که از دل جمعهایی که در بحثهای ادبی شرکت میکردند و بهنوعی کافهنشین بودهاند، فضای گفتمان شکل گیرد، در این محفلهای ادبی چهرههای بزرگی تربیت شدند که نمونه بارز آن احمد گلشیری بود.
احمد گلشیری در حوزه ادبیات و ترجمه چه ویژگی بارزی داشت؟
من و بسیاری از همنسلهایم احمد گلشیری را از ترجمه کتابهای خوب شناختهایم، گلشیری مترجم گزیدهکاری بود و با وسواس و دقت نظر کتابهایش را برای ترجمه انتخاب میکرد کتابهایی را از نویسندگان بزرگ دنیا معرفی کرده است، ترجمه یکی از آثار ارنست همینگوی اولین کار ترجمه احمد گلشیری بود، وی سپس به سراغ ترجمه آثاری از نویسندگان مطرح جهان همچون دیوید سلینجر از گابریل، گابریل گارسیا مارکز، ماریو بارگاس یوسا و خوان رولفو رفت.
در کنار این ترجمهها، او یک ترجمه چهارجلدی در داستان و نقد داستان دارد که در دهه ۶۰ و ۷۰ کتاب بسیار بااهمیت و پرکاربردی بود که به موضوع داستان و نقد داستان از زوایایی مختلف میپرداخت، اما نکتهای دیگری را که در مورد احمد گلشیری و نویسندگان و مترجمان سالهای درخشان دهه ۴۰ باید به آن اشاره کرد، این است که هر نویسنده یا مترجمی تعداد خواننده اثر برایش مهم است و به او انگیزه میدهد و او را برای کارهای بعدی آماده میکند.
طبیعی است وقتی جامعه ما از کتاب خواندن فاصله میگیرد و شمارگان کتابهای ما به حداقل بسیار نگرانکنندهای میرسد این موضوع بر روحیه نویسنده و مترجم اثر میگذارد، زیرا او بازتاب تلاش خود را از جامعه نمیگیرد و بنابراین بهنوعی آزردهخاطر میشود و شوق و انگیزهای را از دست میدهد که متأسفانه این کم شدن شور و شوق برای ترجمه آثار را در احمد گلشیری هم شاهد بودیم.
برخی منتقدین بر این باور هستند که نسل جوان با نثر احمد گلشیری در ترجمههایش ارتباط برقرار نمیکنند، نظر شما در اینباره چیست؟
این نقد وارد نیست و نمیتوان گفت نثر ترجمه بزرگان ادبیات کشور ما همچون احمد گلشیری باعث شده است نسل جوان تمایلی به مطالعه کتاب نداشته باشند بلکه آنچه باعث فاصله گرفتن نسل جوان از خواندن کتابها میشود، این است که ما کتابخوان تربیت نکردهایم، آموزشوپرورش ما بدترین شیوهها را برای علاقهمند کردن نسل جوان به کتابخوانی در پیش گرفته است. هیچیک از آثار خوب ادبیات جهان و ادبیات معاصر ایران را در کتابهای درسی شاهد نیستیم. ما در جایزه مهرگان ادب از شهر اصفهان بزرگانی را بهعنوان برگزیده انتخاب کردهایم که آثار ادبیاتشان ممتاز و بسیار خواندنی بوده است اما هیچیک از این آثار حتی یک خطش در کتابهای درسی ما وجود ندارد.
در کتابخانه مدرسهها هم کتاب خواندنی و جذابی پیدا نمیشود، و همه کتابها مضامین یکنواختی دارند و جوان را از برقراری ارتباط با کتاب خسته میکنند از طرفی نمیتوان از آثار سوء مافیای کنکور در کاهش تمایل افراد به مطالعه ادبیات و کتاب غافل ماند. بنابراین ما راه و روشی را انتخاب کردیم که حتی بزرگترین نویسندگان و مترجمان جهان هم در این باتلاق گیر میکنند، ما خواننده کتاب تربیت نکرهایم.
شاید بخش کوچکی تقصیر نسل جوانی باشد که رو به فضاهای مجازی آورده است اما عمدهترین دلیل آن فقدان مدیریت درست در نظام آموزشوپرورش ما است، آموزشوپرورشی که پرسشگر نیست و ذهن نوجوان دانشآموز را در یک مداربسته و محدود قرار میدهد، بنابراین ایراد کار در جای دیگری است و نباید به نثر بزرگان ادبیات کشور همچون احمد گلشیری ایراد گرفت و آن را عامل کاهش تمایل افراد به مطالعه اعلام کرد.
نظر شما