به گزارش خبرنگار ایمنا، مهمترین رکن در ساختارها و بنیانهای یک شهر و عاملی اصلی که ارائه فرآیندها و خدمات شهری را الزامآور میکند، ساکنان یا شهروندان آن شهر هستند. ابعاد وجودی یک انسان و نیازهای او همیشه مبنای طرح نظریهها و رویکردهای مختلف بوده و بر مبنای این نظریهها ساختارهای کالبدی، اجتماعی، اقتصادی و حتی فرهنگی در یک شهر شکل گرفته است. "شهر سلامت محور" یا "شهر سالم" از جمله رویکردهایی است که به حوزه علوم شهری رسوخ کرده و مورد توجه سازمانهای جهانی و مدیران و برنامهریزان شهری قرار گرفته است. اینکه مفهوم این رویکرد چیست و چگونه میتوان شهری داشت که سلامتی در آن محور و اساس انجام سایر اقدامات و فعالیتها باشد همواره مورد سوال بوده است. در این زمینه با" امیر حسین شبانی، عضو هیئت علمی گروه شهرسازی و معماری دانشگاه آزاد نجفآباد" گفت و گویی انجام دادیم که در ادامه میخوانید:
مفهوم شهر سلامت محور از چه زمانی در ادبیات شهرسازی مطرح شد؟
موضوع سلامت و شهر موضوع جدیدی نیست. از همان ابتدا که زیستگاههایی به صورت شهر درآمدند و تبدیل به محل تجمع، محل ارتباط و در کنار هم قرار گرفتن گروههای انسانی شدند قاعدتاً برای اینکه این کانونهای زیستی به یکی از ابعاد وجودی انسان که سلامتی است پاسخ بدهند این مفهوم مطرح بوده است. مثالهای زیادی از وقوع اتفاقاتی که موجب شده است سلامت در یک شهر به هر شکلی، چه در اثر عوامل طبیعی و چه در اثر عوامل انسانی دچار مخاطره شود وجود دارد. تأثیر برخی از این عوامل سرنوشت شهرهایی را در طول تاریخ تغییر داده است و آنها را به جایگاه دیگری رسانده است و توجه به شهر سلامت محور موضوع تاریخی و زمانمند است. اگر به طور خاص روی موضوع شهر سالم یا شهر سلامت محور متمرکز شویم این ترکیب واژگانی به دهه هشتاد میلادی و نظریه شهر سالم "پروفسور لئونارد دهل" باز میگردد. لئونارد دهل یک پزشک بود که در حوزه مطالعات شهری وارد شد و در تمامی کتابهای وی ارزشهای شهرسازی از دیدگاهی که وی (شهرسازی سالم) شروع به بررسی آن کرد وجود دارد.
البته این بدین معنی نیست که در گذشته رابطهای میان شهر و سلامت دیده نمیشده است بلکه در طول تاریخ نیز بررسی و کنترل بیماریهای واگیردار، اپیدمی دار و بیماریهای عفونی، همینطور ابعاد دیگری از سلامت از جمله سلامت روان و سلامت ذهن نیز قبل از طرح نظریات جدید به وسیله سیاست مداران شهری یا متخصصان و ذینفعان در شهر مورد توجه قرار میگرفته است اما پروفسور لئونارد دهل موضوع شهر سالم را به یکی از رویکردهایی تبدیل کرد تا به صورت چهارچوبمند در مورد آن پژوهش شود و پژوهشگرانی در این عرصه وارد شوند و شروع به مطالعه و بررسی این موضوع کنند تا به راهکارهایی برسند که بتواند موجب ارتقای سلامت در شهر شود.
اساساً شهر سلامتمحور به چه معنی است؟
شهر سلامت محور یا شهر سالم چیزی جدا از ابعاد گوناگون و لایههای متعدد سلامت نیست چنانچه از بعد فیزیکی و کالبدی به موضوع نگاه کنیم شهر سالم یا شهر سلامت محور میتواند شاخصههای خودش را داشته باشد. چنانچه بعد ذهنی یا روانی موضوع را بررسی کنیم باز هم ویژگیهای خاص خودش را دارد و در ابعاد اجتماعی و معنوی نیز شهر سلامت محور تعاریف و سازوکارهای مخصوص به خود را دارد.
مهمترین چالش در تحقق این رویکرد چیست؟
یکی از چالشهای مهم در مسیر شهر سلامت محور، تعریف سلامت است. از سال ۱۹۴۸ که سازمان بهداشت جهانی(WHO) تعریف سلامت را مطرح کرد، در قالب آن سعی شد سلامت صرفاً به معنای نبود بیماری اطلاق نشود و نبود بیماری تنها به معنای وجود سلامت نباشد. این سازمان سعی کرد ابعاد اجتماعی و ابعادی فراتر از ابعاد فیزیولوژیک را هم در سلامت لحاظ کند.
بعد از آن تعریف موضوع و حد و حدود سلامت مورد چالش قرار میگیرد، این سوال که" سلامتی چیست؟ " چالش مهم پیش روی شهر سلامت محور است. هم میتوان سلامت را از نظر لایههای مختلف فردی مدنظر داشت که سلامت جسم و روح و ذهن انسان را شامل میشود و هم میتوان سلامت را به لایههای اجتماعی اطلاق کرد که در آنجا سلامت اجتماعی مطرح است که زیر مجموعههای خودش را دارد. در برخی منابع و در مقیاسهای بالاتر حتی از سلامت معنوی فرد و سلامت اجتماعی نیز نام برده میشود. اینکه ما سلامت را چه میدانیم و انسان سالم و جامعه سالم را چطور انسان و چطور جامعهای قلمداد میکنیم بسیار مهم است و توجه نکردن به آن موجب میشود رسیدن به شهر سلامت محور به راحتی ممکن نباشد زیرا شهر سلامت محور موضوعی دامنه دار و وسیع است و دیدگاههای مختلفی در این زمینه وجود دارد.
ملاحظات قابل توجه در تحقق رویکرد شهر سلامت محور چیست؟
بخش مهمی از ملاحظات امروز در حوزه سلامت، ملاحظات فرهنگی است. چتر فرهنگ بر حوزه سلامت نیز افراشته شده است و این بدان معناست که نمیتوان سلامت را به عنوان یک واژه ایستا، ثابت، در همه جا و در همه زمانها و مکانها با یک نگاه تعریف کرد.
قطعاً انسان سالم ایرانی و مسلمان، انسان سالم انگلیسی، انسان سالم آفریقایی یا ژاپنی و جامعه سالم در هرکدام از این جغرافیاها و فرهنگها تعریف مخصوص به خود را دارد زیرا پیش زمینههای فرهنگی، اجتماعی و عقیدتی میتواند به شدت بر حوزه سلامت تأثیرگذار باشد. امروزه حوزه علوم اجتماعی و حوزه پزشکی نیز به همین دلیل با یکدیگر همراه شده است. این دیدگاه سعی دارد پزشکی را تنها یک علم در درون خود محدود نبیند. به همین دلیل امروزه پزشکی نیز یک علم بین رشتهای قلمداد میشود زیرا چنانچه حوزههای انسانی و اجتماعی را مدنظر قرار ندهد قطعاً در انجام رسالت خود ناتوان خواهد بود.
چگونه میتوان بر چالشهای پیش روی تحقق شهر سلامت محور فائق آمد؟
باید در ابتدا تعریفی از جایگاه فردی و اجتماعی شهروندان در ساختار شهر ایرانی داشت. اینکه چه چیزی موجب شده که در طول تاریخ شهر ایرانی مکانی باشد که انسان سالم در آن حس سلامتی را دریافت کند. زمانی که انسان نسبت به محیطی احساس خطر یا ناامنی کند قطعاً واکنش نشان میدهد. ما توانستهایم با چالشهای سلامتی در شهرهای ایرانی و به خصوص شهرهایی که تا قرنها باقی ماندهاند کنار بیاییم اما چرا ریشهها وبنیانهای فکری و فلسفی شکل دهنده شهر ایرانی در دوره معاصر دچار چالش میشود.
این موضوع از منظر اقتصادی، در حوزه اقتصاد شهری از منظر جامعه شناسی در حوزه جامعه شناسی شهری و از منظر سلامت در حوزه مطالعات شهر سالم قابل بررسی است، شاید برخی مفاهیم کلیدی در دوره معاصر فراموش شده است و یکی از موارد تاکید شده که به خصوص در حوزه سلامت نیز نقش مهمی را ایفا میکند بر هم خوردن تعادلها در حوزه شهری است.
زمانی که تعادل سیستم طبیعی و مصنوع شهر را به هم میزنیم، وقتی تعادل میان محیط ساخته شده و محیط طبیعت محور در شهر از بین میرود و زمانی که دسترسی به نور، هوا و اکسیژن در طراحیها جزو آخرین اولویتها چه در مقیاس خرد شهر و چه در مقیاس کلان و ساختارهای کلی است نباید انتظار بیشتری داشت.
مسئله امروز ما این است که مفاهیم کلیدی که زیستپذیری در شهرها را در طول تاریخ با وجود همه محدودیتها و چالشهایی که با آن دست و پنجه نرم میکردند ممکن میکرده است امروز به دست فراموشی سپرده شده است. وقتی این کیفیتها و ویژگیها کنار گذاشته، فراموش یا کم رنگ میشود نمیتوان انتظار داشت که دچار بحرانهای متعددی نشویم. این یک موضوع اساسی و بنیادی در مسیر تحقق شهر سلامت محور محسوب میشود.
نظر شما