به گزارش خبرنگار ایمنا، سازمان بهداشت جهانی شیوع ویروس کرونا را اپیدمی جدی معرفی میکند؛ اکنون این ویروس تهدید بزرگ برای جمعیت جهان بوده و ایران هم از این قاعده مستثنی نیست. انتشار گسترده این ویروس طی پنج ماه گذشته و استرسهای ناشی از همهگیری آن و خطر ابتلا، موجب بروز اختلالات روانی شایعی از قبیل اضطراب و افسردگی و وحشت زدگی در بین جوانان، بزرگسالان و سالمندان شده است.
از دغدغههای اصلی خانوادهها غیرقابل پیشبینی بودن اوضاع و مشخص نبودن زمان کنترل بیماری و جدی بودن خطر است. با ایجاد این وضعیت نگرانیهای مانند ترس از مرگ در بیماران مبتلا، عصبانیت و ترس از تنهایی در افراد تحت قرنطینه به وجود میآید. از سوی دیگر با توجه به شیوع گسترده این اپیدمی، متخصصان سلامت روان تاکید دارند که در هنگام شیوع ویروس کرونا از سلامت روان خود مراقبت کنید.
نرخ افسردگی در بزرگسالان و جوانان نگران کننده است و طبق پیش بینیهای سازمان جهانی بهداشت (WHO) با ادامه شرایط فعلی و همه گیری ویروس کرونا افزایش مییابد. تا سال ۲۰۳۰ میلادی، افسردگی بالاترین بار بیماری در سطح جهان خواهد بود. در واقع کنترل بیماری کووید ۱۹ نیاز به مدیریت صحیح و جامع و توجه به مراقبتهای بهداشت روان دارد.
آنچه حائز اهمیت است اینکه علاوه رعایت اصول بهداشتی برای جلوگیری از شیوع این بیماری و سایر شرایط نگران کننده مرتبط با آن، باید بعد روانی این مساله، تغییرات ناگهانی در زندگی روزمره، الزام به رعایت فاصله اجتماعی و مواجهه با محدودیتها که بر سلامت روان افراد تأثیر منفی دارد، مورد بررسی قرار گیرد.
در واکاوی بیشتر این مساله و توصیههای مشاورهای برای کاهش افسردگی و ناراحتیهای روحی و روانی در شرایط بحرانی کنونی به گفت و گو با حامد جعفری روانشناس، تحلیلگر و طرحواره درمانگر روابط بین فردی نشستیم که در ادامه میخوانید:
همهگیری کرونا تغییرات ناگهانی در زندگی روزمره شهروندان ایجاد کرده که باعث بهم ریختن سلامت روان افراد جامعه شده است چه راهکارهایی برای بهبود این شرایط دارید؟
همهگیری بیماری کووید ۱۹ و اثرات آن در زندگی روزمره فردی، خانوادگی و اجتماعی افراد از دو جهت، قابل بررسی است. از نگاه اول، متخصصین روانشناسی معتقدند اغلب اختلالات روانی نتیجه آمادگی جسمی و روانی (وراثت و پیشینه فردی و خانوادگی) در کنار استرسهای محیطی است.
بنابراین شیوع بیماری کووید ۱۹ و ترس از مبتلا شدن به این بیماری، خود به عنوان یک استرس محیطی باعث شده اختلالات روانی نهادینه شده در افراد، مثل افسردگی، وسواس، اضطراب، وحشت زدگی و حتی اختلالات خواب و خوراک در افراد بروز و شیوع پیدا کند. اخیراً آمار قابل توجهی به وسیله سازمان بهزیستی منتشر شده است مبنی بر اینکه تماسهای مردمی با خط اورژانس اجتماعی ۱۲۳ در کل سال ۹۸، ۶۵۰۰ تماس و فقط در سه ماهه اخیر سال ۹۹، ۸۵۰۰ تماس بوده است. این آمار نشان دهنده اثر تغییر سبک زندگی و استرس ناشی از بیماری کووید ۱۹ در بروز مشکلات فردی و به خطر افتادن سطح سلامت روان جامعه است.
اثرات غیر مستقیم این اپیدمی ناگهانی تا چه اندازه در بروز افسردگی در بین جوانان و بزرگسالان مؤثر است؟
همچنین این معضل اجتماعی علاوه بر اثرات مستقیم ذکر شده در بروز مشکلات و اختلالات روانی، به صورت غیرمستقیم نیز با عواملی چون بهم ریختگی مشکلات اقتصادی و بیکاری، قرنطینگی و افزایش دعواهای زناشویی و خانوادگی، افزایش اعتیاد به قلیان و سیگار در جوانان و نوجوانان، سوگ ناشی از دست دادن عزیزان و کاهش ارتباطات و حمایتهای اجتماعی، در نهایت باعث کاهش سطح سلامت روان و بروز افسردگی و ناامیدی در جامعه شده است.
مبتلایان به افسردگی در بحران کرونایی چه نشانههایی دارند؟
به نظر میرسد، افسردگی با لقب سرماخوردگی بیماریهای روانی، امروزه شایعترین معضل اجتماعی ما در حوزه سلامت روان است. در واقع میتوان گفت یکی از اثرات مشکلات اجتماعی و ناکامیهای نسل جوان در شرایط امروزی به خصوص در شرایط کرونایی، بروز افسردگی در سطح جامعه بوده است. احساس ناامیدی نسبت به آینده، کاهش اعتماد به نفس، بهم ریختگی خواب و خوراک، شاد نبودن در موقعیتهای شادی بخش، احساس مزمن غم، بیقراری و حتی افکار خطرناکی مثل پایان بخشیدن به زندگی (خودکشی) از نشانههای افسردگی هستند.
راهکارها و توصیههای مشاورهای شما به افراد در این شرایط بحرانی برای کاهش افسردگی و ناراحتیهای روحی و روانی چیست؟
به طور یقین بخش قابل توجهی از مشکلات ما در حوزه سلامت روان، بخاطر شرایط سخت اقتصادی و اجتماعی بوده و نیازمند بحث و بررسی در حوزه جامعه شناسی و در سطح سیاستهای کلان جامعه است. اما در حوزه روانشناسی فردی، راهکارهای زیر میتواند برای نسل نوجوان، جوان و خانوادهها راهگشا باشد:
- ابهام و سردرگمی و نشخوار فکری در مورد وضعیت کرونا، اضطراب زیادی را بر ما تحمیل میکند. بنابراین پذیرای این شرایط باشیم (صبر کردن برای حل این معضل و فعالیت نکردن، یک خطای فکری است)، سبک زندگی خود را مبتنی بر این شرایط برنامه ریزی کنیم و با رعایت مسائل بهداشتی، فعالیت اجتماعی خود را پیش ببریم.
- همیشه و در هرزمانی، چه فردی و چه اجتماعی برای ما مسائلی پیش میآید که آرامش روان ما را بهم بزند. برای پیشرفت زندگی و رسیدن به اهدافی که داریم (به دنبال آرامش محض بودن، خود یک خطای فکری است) پذیرای اتفاقات منفی در طول زندگی باشیم و به سمت اهداف تلاش کنیم.
- شغل و فعالیت اجتماعی مثبت در احساس ارزشمندی و شادمانی، بسیار مؤثر است. اگر شغل مناسبی نداریم یا شخصیت ما متناسب با شغل ما نیست، با شخصیت شناسی و مشاوره شغلی، مسیر خود را بهتر پیدا کنیم.
- یک تکنیک ساده اما بسیار کاربردی در درمان افسردگی اینکه قاعدتاً بخشی از زمان روز را برای موفقیت و پیشرفت خود قائل میشویم. بخشی از زمان نیز برای وظایف اجتماعی در برابر خانواده صرف میشود. بالاجبار بخشی از زمان خود را به کودک درون و تفریحات شخصی اختصاص دهیم. افرادی زیادی در پاسخ به این مطلب خواهند گفت که زمان نداریم. این دقیقاً همان نکته ای است که چرا از زندگی خود لذت نمیبریم. ما نیاموختهایم که در طول شبانه روز حتی نیم ساعت یا یک ساعت برای خود (شادی کودک درون) وقت بگذاریم. این زمان میتواند گوش دادن لذت بخش به یک موسیقی، در کنار گل و طبیعت بودن، یک فیلم لذت بخش، خرید لذت بخش و هرچیزی که فرد آز آن لذت میبرد باشد.
- انرژی روان افراد در حال درون ما اثر بسزایی میگذارد. سعی کنیم از افراد با انرژی منفی دوری کرده و با افراد با انرژی مثبت زمان بیشتری را بگذاریم. حسادت، قضاوت یا تحقیر دیگران، گلهمندی بیمارگونه، غر غر کردن و شاکی بودن بدون دلیل همگی صفات ناپسندی هستند که باعث میشوند انرژی روان ما تضعیف شود. در مقابل، افراد شاد، به دنبال پیشرفت، اهل تعریف و تمجید منصفانه، امن و آرامشبخش، باعث میشوند با همنشینی آنها احساس خوبی را تجربه کنیم.
-یکی از سبکهای رفتاری رایج انسان از زمان غارنشینی تا کنون، فرار یا اجتناب از منبع استرسزا است. این سبک رفتاری به جای مواجهه و حل یک مشکل از آن فرار میکند. اعتیاد به سیگار و قلیان، اعتیاد به شبکههای اجتماعی، مهاجرتهای بی هدف، اعتیاد به بازیها و حتی پرخوری و پرخوابی رفتارهای اجتنابی هستند برای آرامش بخشی و خود تسکینی. اگر به این موارد مبتلا هستیم و اگر احساس ناتوانی یا بی ارزشی و بیهودگی را در درون خود تجربه میکنیم به جای فرار به شیوههای ذکر شده، زیر نظر یک متخصص رواندرمانی، احساس ارزشمندی و توانمندی را در درون خود تقویت کنیم.
-یکی از دلایل افسردگی، نشخوار فکری و سرزنشهای درونی ماست. اگر سرزنش و انتقاد درونی زیادی را تجربه میکنیم، ریشه این سرزنشها را در گذشته خود پیدا کرده و به حل آن بپردازیم. سرزنشهای ذهنی فقط انرژی روان ما را تضعیف میکند. شرایط اجتماعی فعلی برای همه است. پس خود را مقایسه یا سرزنش نکنیم. بلکه با شناخت اهداف و ارزشهای خود به سمت آنها پیش برویم.
- طرحواره درمانی به عنوان یک رویکرد روانشناختی تاکید میکند که افسردگی و احساس بی ارزشی یا ناتوانی، ناشی از تجارب تلخ دوران کودکی و نوجوانی است. اعتماد بیش از حد یا بی اعتمادی در روابط عاطفی، ترس از دست دادن عزیزان، نیاز شدید به حامی و همدل و نبود این منبع دلبستگی، ترس از شکست، کمال گرایی، فداکاریهای افراطی، نیاز به توجه و تأیید دیگران همگی ریشه در سالهای کودکی و نوجوانی داشته و در زمان کنونی باعث مشکلات فردی و بین فردی شده و در نهایت این مشکلات، منجر میشود فرد به سمت افسردگی و اضطراب شدید سوق پیدا کند. طرحواره درمانیهای فردی و گروهی کمک میکند، نیازهای ارضا نشده فرد، شناسایی و پس از حل آن، احساس ارزشمندی و شادمانی در افراد بازپروری بشود.
نظر شما