به گزارش خبرگزاری ایمنا و به نقل از نیچر، در سال ۲۰۰۵، مقالهای تاریخی به قلم مری شوایتزر و همکارانش در نشریه Science منتشر شد که چارچوب درک ما از بقای مولکولهای حیاتی در فسیلها را دگرگون کرد. تا پیش از این، علمپژوهان بر این باور بودند که ساختارهای نرم و قابل تخریب پس از مرگ موجودات چندسلولی به سرعت از بین میروند، اما کشف سلولها و عروق خونی در استخوان دایناسور نشان داد که حتی پس از میلیونها سال، بقایایی از اجزای اصلی حیات باقی ماندهاند.
این یافته نهتنها پرسشهای بنیادی درباره محدودیتهای رکورد فسیلی مطرح کرد، بلکه موجی از تحقیقات میانرشتهای را به راه انداخت. پژوهشگران از زمینههای پالائنتولوژی، شیمی، ژئولوژی، زیستشناسی تکاملی و حتی اخترزیست شناسی، با استفاده از روشهای نوین و ابزارهای پیشرفته به بررسی ساختارهای فسیلی پرداختند. تحلیلهای دقیق بر روی ساختارهای سلولی و شبکههای میکروسکوپی، دیدگاههای جدیدی درباره چگونگی حفظ و نگهداری ساختارهای بافت نرم در طی زمان ارائه داد.
در این راستا، پژوهشگران دریافتند که عوامل فیزیکی و بیولوژیکی مانند دما، فشار، و فعالیتهای میکروبی میتوانند بر فرایند تجزیه تأثیر بگذارند؛ اما شرایط خاصی نیز وجود دارد که موجب بقای بهتر این مولکولهای باستانی میشود. بررسیهای صورت گرفته نشان میدهد که برخی از پروتئینها، لیپیدها و حتی قندها ممکن است پس از مرگ، تحت شرایط اتمسفری مناسب در شرایط فسیلی باقی کنند.
این پیشرفت علمی موجب شد تا روشهای نوینی در استخراج و تحلیل بقایای بیولوژیکی توسعه پیدا کند، امروز تکنیکهای پیشرفتهای مانند طیفسنجی جرمی، میکروسکوپی الکترونی و روشهای نوین بیوشیمیایی، ابزاری قدرتمند در دست پژوهشگران هستند تا رازهای نهفته در فسیلها را کشف کنند. این یافتهها میتوانند به بازسازی تاریخچه تکاملی موجودات زنده و شناخت بهتر روندهای زیستی در اعصار گذشته کمک شایانی کنند.
با وجود چالشهای فراوان، اهمیت این کشف در بازنگری دیدگاههای سنتی نسبت به مرگ و زوال موجودات زنده غیرقابل انکار است. سلولهای فسیلی دایناسورها امروزه نه تنها به عنوان گواهی از شگفتیهای طبیعت، بلکه به عنوان نقطه عطفی در تحقیقات بینرشتهای محسوب میشوند که درک ما از فرآیندهای بقای بیولوژیکی را در طی زمان دگرگون ساختهاند.
نظر شما