به گزارش خبرگزاری ایمنا و به نقل از نیچر، کتاب «خوردن و بودن» نوشته استفن شیپین، مورخ برجسته، به بررسی نقش غذا در شکلگیری تصویر ذهنی و شناخت خود میپردازد. این کتاب نشان میدهد که چگونه فلسفههای مرتبط با غذا در طول تاریخ، هویت فردی را در فرهنگ غربی تحت تأثیر قرار داده است. شیپین در پایان کتاب مینویسد که در گذشته، دانستن درباره آنچه میخوردیم به دانستن درباره آنچه هستیم مربوط بود و این ارتباط همچنان برقرار است.
شیپین در این کتاب توضیح میدهد که چگونه ایدههای بقراطی در یونان باستان درباره ارتباط غذا و سلامت، پایههای درک غربی از هویت و تغذیه را شکل داده است، در این فلسفه غذا نهتنها بدن بلکه روان را نیز میساخت. تعادل چهار خلط بدنی (خون، بلغم، صفرا و سودا) شخصیت افراد را تعیین میکرد و رژیم غذایی متناسب با این اخلاط، اصلی اساسی برای رسیدن به سلامت و تعادل به شمار میرفت.
وی معتقد است که این اصول با تغییرات و پیشرفتهای علمی همچنان در شیوههای مدرن زندگی و تغذیه ما تأثیرگذار هستند، بر اساس این دیدگاه، هر فرد باید بتواند با شناخت ویژگیهای غذایی، مواد متناسب با مزاج خود را انتخاب کند.
شیپین نشان میدهد که در تاریخ، غذا تنها وسیلهای برای تأمین انرژی نبوده، بلکه ابزاری برای شکلگیری شخصیت و رفتار انسانها محسوب میشده است. برای نمونه، در نمایشنامههای شکسپیر، تأثیر غذا بر شخصیت و رفتار افراد بهوضوح نشان داده شده است، در نمایشنامه «رام کردن زن سرکش»، پتروچیو با پرهیز غذایی، تلاش میکند تا شخصیت همسر خود را تغییر دهد.
با ورود علم شیمی در قرن هفدهم، مفهوم سنتی تغذیه دچار تحول شد، غذا بهجای داشتن ویژگیهای ذاتی، به مجموعهای از ذرات ریز شیمیایی تبدیل شد. کشف موادی همچون پروتئین، چربی، ویتامینها و کربوهیدراتها در قرن نوزدهم، تعریف جدیدی از تغذیه ارائه داد.
مفهوم کالری در دهه ۱۸۹۰ معرفی شد که نشاندهنده قدرت انرژیزایی غذاها بود، این تغییرات موجب شد تا مفهوم تعادل از انتخاب غذاهای مناسب به تنظیم میزان انرژی دریافتی و مصرفی تبدیل شود.
شیپین در کتاب خود تأکید میکند که مطالعه تاریخی فلسفه تغذیه میتواند درک بهتری از رفتارهای غذایی امروز به ما بدهد، وی اشاره میکند که علم مدرن، اگرچه در بسیاری از جنبهها پیشرفت کرده است، اما همچنان با اصول قدیمی تغذیه ارتباط نزدیکی دارد.
نظر شما