به گزارش خبرگزاری ایمنا، عبدالحسین برونسی در سال ۱۳۲۱، در روستای «گلبوی کدکن»، از توابع تربت حیدریه به دنیا آمد و از همان کودکی روحیه مبارزه با طاغوت را داشت؛ در کلاس چهارم دبستان، بهخاطر بیزاری از عمل معلمی طاغوتی و فضای نامناسب درس و تحصیل، مدرسه را رها کرد و زمانی که در سال ۱۳۴۱، به خدمت زیر پرچم احضار شد، به جرم پایبندی به اعتقاداتش مورد اهانت و آزار افسران طاغوتی قرار گرفت.
سال ۱۳۴۷ با خانوادهای روحانی وصلت کرد و پس از مدتی شهر مقدس مشهد را برای سکونت انتخاب کرد؛ برای کسب روزی حلال دو بار شغلش را عوض کرد تا در نهایت به کار بنایی روی آورد و همزمان مشغول تحصیل در حوزه علمیه نیز شد؛ بارها از سوی ساواک دستگیر و شکنجه شد و با پیروزی انقلاب به عضویت گروه ضربت سپاه پاسداران درآمد، از نخستین افرادی بود که در درگیریهای ضد انقلاب به کردستان اعزام شد و دشمن بهقدری از او ترس داشت که برای سرش جایزه تعیین کرد، با شروع جنگ تحمیلی نیز راهی جبهه شد؛ او پس از زیارت خانه خدا به مرحلهای از شهود رسیده بود که زمان و مکان شهادت خودش را میدید.
بهدلیل رشادتها به فرماندهی تیپ ۱۸ جوادالائمه (ع) منصوب شد و سرانجام در بیستوسوم اسفند سال ۱۳۶۳ در عملیات بدر به یاران شهیدش پیوست و سالها پیکر مطهرش در منطقه ماند، البته مراسم تشییع نمادینی نهم اردیبهشت سال ۱۳۶۴ در شهر مقدس مشهد برای او برگزار شد تا اینکه پیکر مطهر این شهید در اردیبهشت سال ۱۳۹۰ تفحص شد و بار دیگر مردم مشهد برای این شهید سرافراز شهرشان تشییع باشکوهی را ترتیب دادند.
رهبر انقلاب درباره شهید برونسی فرمودند: «به نظر من شهید برونسی و امثال او را باید نماد یک چنین حقیقتی به حساب آورد؛ حقیقت پرورش انسانهای بزرگ با معیارهای الهی و اسلامی، نه با معیارهای ظاهری و معمولی. به هر حال هر چه از این بزرگوار و از این بزرگوارها تجلیل بکنید، زیاد نیست و بجاست.»
شهید برونسی، به حضرت زهرا (س) ارادت خاصی داشت و این موضوع را همرزمانش بارها از او نقل کردهاند؛ حجتالاسلام مسعود عالی از خطیبان معروف هم در یکی از برنامههای تلویزیونی از ارادت شهید برونسی به بانوی دو عالم چنین نقل کرد: «همرزمان شهید تعریف میکنند که در شب یکی از عملیاتها در اثر آتش سنگین دشمن، نیروهای خودی زمینگیر میشوند. پس از فروکش شدن رگبار نیروهای عراقی، او بعد از لحظهای راز و نیاز و توسل به حضرت زهرا (س) به معاونش میگوید که ۴-۵ آرپیجیزن بردار و ۲۵ قدم سمت راست بروید و بعد ۴۰ قدم هم به سمت جلو بروید و شلیک کنید؛ فردای آن روز و با روشن شدن هوا، رزمندگان متوجه میشوند که شب قبل در میدان مین حرکت کردهاند بدون اینکه به هیچکدام آنها آسیبی برسد. شهید عبدالحسین که فرماندهی آنها را برعهده داشته، توسل به حضرت زهرا (س) را راز محافظت از نیروها عنوان میکند.»
شهید برونسی، عارفمسلک بود و با خوابی که دیده بود شهادت خود را پیشبینی کرده بود؛ یکی از همرزمان شهید میگوید: «شهید برونسی روز قبل از عملیات بدر روحیه عجیبی داشت. مدام اشک میریخت، علت را که پرسیدم آقای برونسی گفت: «دارم از بچهها خداحافظی میکنم…خوابی دیدهام.» شهید برونسی خوابش را برایمان تعریف کرد اما از ما خواست که تا زمانی که زنده است آن را جایی نقل نکنیم. او گفت: «بهصورت امانت برای شما نقل میکنم؛ در خواب بیبی فاطمه زهرا (س) را دیدم که فرمود: فلانی! فردا مهمان ما هستی، محل شهادت را هم نشان داد. همین چهارراهی بود که در محل فرود هلیکوپتر است و به طرف نفت خانه و جاده آسفالت بصره - الاماره میرود.» شهید برونسی سپس گفت که باید در همین چهارراه نماز بخواند. سرانجام خواب او در همان جا و همان وقتیکه گفته بود، به زیبایی تعبیر شد.
نظر شما