به گزارش خبرنگار ایمنا، رسانههای آزاد، روزنامهها و مطبوعات در هر جامعهای از ارکان توسعه و دموکراسی بهشمار میآید، بر این اساس خبرگزاری ایمنا مرور عناوین مطبوعات کشور را به صورت روزانه در دستور کار خود دارد.
روزنامه اطلاعات در صفحه اول امروز خود با تیتر «مخالفت دولت با هرگونه افزایش دستمزد کارگران» نوشت: نماینده دولت در شورای عالی کار بطور ضمنی با هرگونه افزایش دستمزد کارگران در ماههای آینده مخالفت کرد.
علی حسین رعیتی فرد معاون روابط کار وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی دیروز با اشاره به درخواست کارگران برای تشکیل نشست شورای عالی کار و بازنگری در دستمزدهای تعیین شده قبلی اعلام کرد: سال قبل هنگام تصویب حداقل مزد امسال، دولت پیشبینی کرده بود که اگر امسال حقوق کارمندان دولت در میانه سال افزایش پیدا کند، به همان میزان حداقل حقوق کارگران هم اضافه شود، اما تا کنون هیچ خبری از افزایش حقوق کارمندان دولت نیست، بنابراین برای حداقل دستمزد کارگران هم هیچ تصمیمی گرفته نشده است.
وی در مورد اینکه آیا تا کنون درخواست تجدیدنظر در حداقل مزد کارگران در شورای عالی کار ارائه شده است؟ گفت: تا کنون چنین مسألهای در دستور کار شورای عالی قرار نگرفته است، البته نمایندگان کارگری در رسانهها مسائلی عنوان کردهاند, اما هر موضوعی که باید در شورای عالی کار بررسی شود، باید در دستور جلسه قرار بگیرد. وی گفت: جلسه شورای عالی کار احتمالاً هفته آینده برگزار میشود اما هنوز دستور کار این جلسه مشخص نیست.
طی ماههای گذشته چندین بار کارگران نسبت به وضعیت حقوق خود گلایه داشته و خواستار برگزاری جلسه شورای عالی کار و رسیدگی به وضع حقوق و دستمزد شدند. اما تا کنون جلسهای با محور بررسی دستمزد برگزار نشده است.
نمایندگان کارگران معتقدند که دولت در جریان تعیین مزد ۱۴۰۲ وعده داده است اگر در طول امسال تورم کنترل نشود جلسهای برای ترمیم دستمزد کارگران برگزار خواهد شد.
با این وجود نمایندگان دولت حرف دیگری میزنند و اعتقاد دارند بنگاههایی که توان اقتصادی بهتری دارند میتوانند, هم دستمزد بیشتری به کارگر خود بپردازند و هم با ارائه سبد کالا، از معیشت کارگر حمایت کنند.
سمیه گلپور، رئیس کانون عالی انجمنهای صنفی کارگری کشور در همین ارتباط گفت: در آخرین جلسه شورای عالی کار این وعده به نمایندگان کارگران داده شده بود در صورتی که تورم کنترل نشود, برای ترمیم مزد کارگران جلسهای از سوی وزارت کار برگزار میشود. بنابراین کارگران منتظر برگزاری جلسه شورای عالی کار با محور بحث دستمزد و معیشت کارگران هستند.
وی گفت: در قانون برای اینکه دستمزد سالی یکبار افزایش یابد، تاکیدی نشده است.
گلپور ادامه داد: اینکه برخی تصور میکنند با افزایش دستمزد کارگران تورم ایجاد میشود کاملاً اشتباه است. با کاهش قدرت خرید کارگران بیشترین ضربه به تولید زده میشود, چراکه کارگران به عنوان مهمترین جامعه هدف تولیدات داخل توان خرید ندارند. در سالی که عنوان آن از سوی مقام معظم رهبری رونق تولید نامگذاری شده است، حمایت از کارگران ضرورت دارد.
متاسفانه مسئولان فکر میکنند هرچه از حقوق کارگران کم کنند، رشد اقتصادی بیشتر خواهد شد، اما برای توسعه باید اول از همه به نیروی کار توجه کرد. اگر فریز مزد کارگران سبب رشد اقتصادی میشد، امروز نباید این وضعیت را داشتیم، چراکه سیاستهایی که تا به امروز پیاده شده همه در راستای کاستن از حقوق کارگران بوده است.
روزنامه کیهان در صفحه نخست امروز خود با تیتر «دیوان عالی فرانسه حکم بر اجباری بودن بیحجابی داد!» نوشت: دیوان عالی فرانسه عملاً با رد تمام اعتراضات فراگیر علیه اقدامات اسلامهراسانه و تبعیضآمیز دولت فرانسه حکم کرد که ممنوعیت دولتی علیه چادرها و تنپوشهای عربی (مانتو)، «قانونی» است.
با تصمیم دولت فرانسه و نهاد قانونگذاری این کشور به قانونی کردنِ محدودیت علیه حجاب موجی از اعتراضات جهانی و همچنین داخلی در این کشور به راه افتاد حتی در برخی از مدارس معلمان و دانشآموزان دست به اعتصاب زدند، اما دادگاه عالی اجرائی فرانسه، بیتوه به تمام این اعتراضات و ادعاهای مبنی بر وجود آزادی در این کشور، گفته است که درخواست تجدیدنظر ارائه شده از سوی سه نهاد علیه ممنوعیت دولت در ارتباط با پوشش چادرها و تنپوشهای عربی توسط دانشآموزان مسلمان در مدارس را رد کرده است.
در روزهای گذشته سه اتحادیه «Sud Education Paris»، «La Voix Lyceenne» و «Le Poing Leve Lycee» در فرانسه درخواست تجدیدنظری را علیه این ممنوعیت ارائه کرده بودند. این یعنی محدودیت بیشتر علیه حجاب در این کشور عملاً قانون شده است.
گفتنی است، این اقدام مناقشهآمیز و بحث برانگیز باعث موجی از انتقادها علیه دولت پاریس شده است که در سالهای اخیر بابت هدف قرار دادن مسلمانان در فرانسه از طریق بیانیهها و سیاستگذاریهایش از جمله حمله به مساجد و نهادهای خیریه و همچنین اجرای یکسری قوانین با هدف اعمال محدودیتهای گسترده علیه جامعه مسلمانان در فرانسه به شدت مورد انتقاد قرار گرفته است.
روزنامه ایران در صفحه نخست امروز خود با تیتر «قدمی برای تحقق عدالت فرهنگی» نوشت: چه نیازی بود در میان جشنوارهها و رویدادهای متعدد سینمایی از دولتی تا صنفی و خصوصی، این رویداد برگزار شود؟ چه کمبودی ضرورت شکلگیری و برگزاری جشن مهر سینما را ایجاب میکرد؟
از ضرورتهای راهاندازی جشن ملی مهر سینمای ایران عملی کردن یکی از سیاستهای مهم دولت یعنی تحقق عدالت فرهنگی است. ضمن اینکه با راهاندازی این رویداد قرار است جشن ملی سینما فقط محدود به تهران نباشد و همه استانها از این جشن بهره ببرند. از دیگر اسباب برگزاری این جشن، ایجاد فرصتی برای دورهمی هنرمندان سینما در استانهای مختلف است.
پیش از این امکان و بهانهای فراهم نبود تا همه عوامل و عناصر سینما در شهرستانها دور هم جمع شوند، فعالیتهایشان دیده شود و از آنها تجلیل شود. جشن مهر سینمای ایران مجالی است برای قدردانی از هنرمندانی که هیچ وقت دیده نمیشدند و هیچگاه در صف اول سینما نبودند از جمله سینماداران، پژوهشگران، نویسندگان، سالنسازان و… ضمن اینکه از وظایف سازمان سینمایی، شناسایی چهرهها و استعدادهای جدید و فراهم کردن زمینه فعالیت برای آنهاست. این مهم از دیگر اقتضائات شکل گیری جشن مهر سینماست.
آیا برگزاری دوره اول این رویداد خروجی قابل توجهی داشت که برگزارکنندگان را بر تداوم برگزاری آن مصمم کرده باشد؟ دستاورد کوتاه مدت این رویداد فرهنگی چه بود؟ اولین دستاورد کوتاه مدت، همین دو مؤلفه آخری است که عنوان کردم یعنی شناسایی استعدادها و تجلیل و تکریم هنرمندان که در دوره اول به آن رسیدیم. گرچه سال گذشته دوران پر آشوبی بود ولی در همین دوران در خدمت ۳۵۰ هنرمند در استانها بودیم و از آنها تجلیل شد. سال گذشته جشن ملی نداشتیم اما امسال آیین جشنها را هم برگزار خواهیم کرد.
اشاعه عادلانه هنر و ترویج همسان امکانات از اهداف جشن مهر سینما عنوان شده است. در حالی که همه استانها نسبت به تهران امکانات کمتری دارند و همه امکانات در تهران متمرکز شده است، برگزاری این رویداد چطور و چگونه میتواند این دست مشکلات را حل کند؟
ما قبول داریم که امکانات تهران قابل قیاس با امکانات دیگر استانها نیست و جشن مهر سینمای ایران اتفاقاً با همین نیت راهاندازی شد که اذهان را به این سمت سوق بدهد و از استانداران و مدیران کل برتر تجلیل کنیم تا تشویق شوند و بدانند که کارشان دیده میشود. یکی از کارکردهای این جشن همین است که امکانات استانها را شناسایی کنیم و بتوانیم برای کمبودها چارهای بیندیشیم.
در واقع اساس جشن مهر سینما، بر پایه همان شعار کلیدی دولت است که ایران فقط تهران نیست و باید به استانهای دیگر توجه جدی شود. در برگزاری آیینها در هر استان تا چه میزان ظرفیتها و شاخصههای هر استان لحاظ شده است؟
روزنامه قدس در صفحه اول امروز خود با تیتر «روایتفروشها به بهشت نمیروند» نوشت: مهم نیست برای نخستین بار چه کسی و کجا از اصطلاح «جنگ روایتها» استفاده کرد، اما این نکته شاید مهم باشد که چه کسی جنگ روایتها را آغاز کرد.
ممکن است در نگاه اول، انگشت اتهام را به سمت «رسانه» بگیرید، اما واقعیت این است که «رسانه» در مفهوم کلیاش ممکن است امروزه به ابزار جنگ روایتها تبدیل شده باشد اما خودش عامل و آغازکننده آن نیست. حتی برخی از حرفهایها و قدیمیهای دنیای رسانه بهتازگی گفتهاند: «کار رسانه، ذاتاً، جنگ روایتها نیست!»
روزگاری که گزارشگر، فرمانده بود
«متیو. سی.تایبی» نویسنده، روزنامهنگار و پادکستساز آمریکایی اواخر پاییز سال گذشته در شهر تورنتو میهمان مجموعهای از مناظرهها بود که با نام «مناظرههای مانک» شناخته میشود. در این مناظره قرار بود حاضران درباره مسئله «اعتماد به رسانههای اصلی» حرف بزنند. بیایید در ادامه بخشی از متنی را که «تایبی» برای شروع سخنانش در این مناظره نوشته بود به نقل از «ترجمان» بخوانیم و بعد درباره اینکه بالاخره کار رسانه، حضور در جنگ روایتها هست یا نیست، بیشتر حرف بزنیم: «قرار بر این است که به رسانههای اصلی اعتماد نکنید! من مت تایبی، ۳۰ سال است گزارشگرم و در دفاع از این تصمیم دلیل میآورم که نباید به رسانههای اصلی اعتماد کنید. من در عالم مطبوعات بزرگ شدهام. پدرم گزارشگر بود. همسرِ پدرم گزارشگر بود.
پدرخوانده و مادرخواندهام گزارشگر بودند… بچه که بودم، حتی بازیهایم با میکروفن پدرم بود. به حیاط پشتی خانه میرفتم، پشت به عمارت میایستادم و «پخش زنده» بازی میکردم… من عاشق کسبوکار خبرم. توی خونم است. اما به عزایش نشستهام. این کسبوکار خودش را نابود کرده است… پدرم تکیهکلامی داشت که «گزارش همیشه فرمانده است» … ما حق نداریم واقعیتها را بهنفع این یا آن جناح مصادره به مطلوب کنیم. کار ما این است که چیزها را همانطور که میبینیم شرح دهیم و الباقی را به خواننده بسپاریم.اما حالا دیگر این کار را نمیکنیم. گزارش دیگر فرمانده نیست. بهجای آن، روایت میفروشیم، این هم بخشی از مدل تجاری جدیدی است که روزبهروز به واقعیتها بیاعتناتر میشود.
روزنامه فرهیختگان در صفحه اول امروز خود با تیتر «زنگهزور ناتو» نوشت: از همان ابتدای جنگ آذربایجان و ارمنستان، تهران پی به پشتپرده این جنگ و طراحیهای بعدی برای آن برده بود که تغییر ژئوپلیتیک منطقه را خط قرمز خود خوانده بود. برخلاف توافقنامه آتشبس که در آن از باز کردن مرزها و راههای حملونقلی سخن بهمیان آمده است، آنکارا و باکو از کریدوری سخن میگویند که میخواهد با اشغال بخشی از خاک ارمنستان، نخجوان را به خاک اصلی متصل کند. رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه که بلافاصله پس از پیروزی در انتخابات ریاستجمهوری، با گلایه ایران را تنها مخالف طرح خوانده بود، روز گذشته پس از پایان سفرش به نخجوان، این کریدور را «مساله راهبردی» برای ترکیه خوانده است.
شاید این گفته درست باشد که ترکیه این کریدور را کلید آرزوهای خود برای تبدیل شدن به یک مسیر تجاری میداند که لندن و پکن را با خطوط راهآهن و بزرگراهها به یکدیگر وصل میکند، اما همه آن نیست. سماجت آنکارا بر ایجاد کریدور، جدا از قطع دسترسی ایران به اروپا از مسیر ارمنستان، از منظر امنیتی نیز تهدید بسیار بزرگی علیه ایران است. جدا از ترکیه که عضو قدیمی ناتو است، جمهوری آذربایجان درخواست عضویت در ناتو داده است. اگر این درخواست به هر دلیل از سوی این ائتلاف نظامی تایید شود، ناتو چسبیده به شهرهای ایران حضور پیدا و بزرگترین تهدید را علیه ایران فعال خواهد کرد.
با وجود این اردوغان تنها به مساله اقتصادی این کریدور اشاره میکند و میخواهد طرف ارمنی را ناچار به پذیرش آن کند. او روز گذشته گفت که «ترکیه از کریدور صلحآمیز بین آذربایجان و ارمنستان برای اتصال نخجوان حمایت میکند، اما اگر ایروان با چنین چیزی مخالفت کند، کریدور میتواند از ایران عبور کند که این ایدهای مثبت است.»
۱. اظهارات اردوغان نشان میدهد یکجای کار میلنگد. او به فریبکاری روی آورده است. اگر منظور ترکیه و آذربایجان از فشارها و مذاکرات با ارمنستان صرفاً عبور یک کریدور با مواهب اقتصادی بود، ارمنیها بهسرعت آن را میپذیرفتند. مشکل آنجا بود که اردوغان و علیاف کنترل بر این کریدور یا بهعبارتی همان انتزاعش از خاک ارمنستان را میخواستند. همچنین اگر هدف از کریدور زنگهزور صرفاً تجارت بود، آیا ارزش رویارویی با قدرت نظامی ایران و روسیه را داشت؟ این تقابلجویی فراتر از مواهب مادی یک کریدور است.
۲. برای مدتها آذربایجان از طریق خاک ایران بهراحتی با نخجوان مرتبط بوده است، همچنین بخش بزرگی از نیازهای نخجوان و بخشهایی از خاک اصلی آذربایجان از طریق شهرهای مرزی ایران تامین میشدند. این موارد نشان میدهد نه نخجوان بهگونهای تحتفشار است که نیازی به ایجاد دسترسی به آن باشد و نه ایران از عبور و مرور میان آذربایجان با نخجوان و ترکیه جلوگیری میکند. این گفته اردغان که اگر ارمنستان حاضر به بازگشایی زنگهزور نشود، ایران حاضر است میزبان این مسیر باشد، نوعی فریبکاری است. ایران اگر قرار بر عبور کریدوری از خاکش باشد، این کریدور را سالهاست در اختیار آذربایجان و ترکیه قرار داده است. اگر اردوغان و علیاف بخواهند کریدوری از خاک ارمنستان بکشانند، میتوانند اما مشکل اصرار آنها بر کنترل کامل بر این مسیر است.
وزیر خارجه ارمنستان هفته گذشته در مجمع عمومی سازمان ملل گفت: «تحمیل اجباری یک کریدور فراسرزمینی به ارمنستان، کریدوری که از خاک ارمنستان میگذرد اما خارج از کنترل ما خواهد بود، برای ما غیرقابلقبول است و باید برای جامعه بینالمللی نیز غیرقابلقبول باشد.»
روزنامه وطن امروز در صفحه اول امروز خود با تیتر «تابوتهای رأی» نوشت: کاریکاتوریست و تصویرگر سرشناس کانادایی - آمریکایی، تصویری از رهبران سالخورده آمریکایی از جمله میچ مککانل، جو بایدن و دونالد ترامپ را به تصویر کشیده که برای رسیدن به جایگاه و موقعیت با یکدیگر رقابت میکنند و نشاندهنده رقابت پیرمردها برای رسیدن به دولت بعدی در کاخ سفید است.
نشریه «نیویورکر» با انتشار تصویری از کاریکاتور «بری بلیت» کاریکاتوریست و تصویرگر کانادایی - آمریکایی نوشت: «آیا ایالات متحده - که مدتها تصور میشد سرزمین شروعهای جدید است - در خطر تبدیل شدن به یک حکومت سالخوردگان تصلبی (اسکلروتیک) است؟»
همچنین «دیوید رمنیک» سردبیر نیویورکر در مطلبی نوشت: «در یک جامعه رو به زوال، تصاویر رهبری سالخورده میتواند یک حس عمومی از پژمردگی و زوال را تجسم بخشد».
حال یک کابوس اجتماعی، به رویاپردازی این کاریکاتوریست تبدیل شده است. برای جلد این شماره نیویورکر، «بری بلیت» طنز و پوچ بودن کار سیاستمدارانی در سنین بالا را به تصویر میکشد که در حال حاضر برای تصدی پستهای برتر در آمریکا رقابت میکنند.
در این تصویر از سمت راست، چهره «جو بایدن» رئیسجمهوری ۸۰ ساله آمریکا، «نانسی پلوسی» عضو دموکرات ۸۳ ساله مجلس نمایندگان آمریکا که سابقا رئیس این مجلس بوده، «میچ مککانل» رهبر ۸۱ ساله اکثریت سنای آمریکا و «دونالد ترامپ» ۷۷ ساله رئیسجمهوری پیشین آمریکا که برای ورود دوباره به کاخ سفید کمپین به راه انداخته دیده میشود که واکر به دست راه میروند.
پیشتر هم نشریه نیویورکپست در مطلبی نوشت: «حدود ۱۶۱۰ متر میان کاخ سفید تا کنگره آمریکا فاصله است و این فضایی عالی به منظور ساخت سرای سالمندان برای رهبران سالخورده ما است!»
دکتر «مارک سیگل» دانشیار پزشکی و مدیر برنامه «دکتر رادیو» و تحلیلگر پزشکی فاکس نیوز با توجه به بحران سالخوردگی در میان مقامات ارشد آمریکایی از جمله بایدن و گافهای متعدد او و اینکه به تازگی میچ مککانل، رهبر ۸۱ ساله جمهوریخواهان در سنا برای چندمین بار مقابل خبرنگاران برای حدود یک دقیقه بدون هیچ حرکت و کلامی ماند و همراهانش ناچار او را به اتاق کارش بازگرداندند، در مطلبی برای این نشریه نوشت: «از آنجا که هیچ الزامی وجود ندارد که نمایندگان کنگره یا روسای جمهور آمریکا به طور داوطلبانه از سمت خود کنارهگیری کنند، به اعتقاد من باید برنامههایی برای حمایت از آنها انجام شود».
روزنامه خراسان در صفحه نخست امروز خود با تیتر «پاکسازی ناقص تروریستها» نوشت: اگرچه پیش بینی میشد با امضای توافق امنیتی ایران و عراق، گروههای تروریستی و تجزیه طلب کرد تا مهلت مقرر (۲۸ شهریور) به طور کامل خلع سلاح شوند و برای همیشه فرسنگها از مرزهای ایران فاصله بگیرند اما به نظر میرسد برخی جریانهای سیاسی در عراق اراده واقعی برای عمل به تعهدات خود ندارند و همین موجب شده تا در روزهای اخیر بار دیگر کلام مقامات بلندپایه سیاسی و نظامی ایران لحن تهدیدآمیز به خود بگیرد.
هر چند یک هفته از پایان ضرب الاجل ایران به دولت عراق گذشته است اما مقامات ایرانی معتقدند که توافقات آن گونه که باید اجرا میشد، پیش نمیرود. سرلشکر علی باقری، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح ایران در حاشیه رژه اخیرنیروهای مسلح در سخنانی بیان کرد: «آن چه در این مهلت شش ماهه رخ داد، این بود که فقط قدری از مرزهای کشور ما فاصله گرفتهاند. آنچه در متن قرارداد دبیران شورای عالی امنیت دو کشور آمده، کاملاً باید انجام شود. رئیس جمهور فرمودند که نیروهای مسلح چند روزی مهلت بدهند و صبر کنند، ما برای چند روز صبر خواهیم کرد و تیمهای ناظر را به این منطقه میفرستیم تا بررسی کنند که آیا این خلع سلاح به طور کامل انجام شده است یا خیر. پس از این اتفاق برای چگونگی اقدام خود تصمیم میگیریم».
سایت «نورنیوز» رسانه منتسب به شورای عالی امنیت ملی نیز در توئیتی اعلام کرد: «با وجود اقدامات فعالی که دولت فدرال عراق برای اجرای توافق امنیتی تهران-بغداد در خصوص خلع سلاح و اخراج عناصر ضدانقلاب از اقلیم کردستان انجام داده، همچنان بندهایی از این توافق نامه به طور کامل اجرا نشده که پیگیری آن ضروری است».
ایران پیشتر هشدار داده بود پس از پایان ضرب الاجل شش ماهه، در صورت عدم خلع سلاح گروههای تروریستی حملات خود به مقر این گروهکها را از سرخواهد گرفت و به نظر میرسد اگر در چند روز آینده دولتمردان عراقی اقدام جدی در این زمینه انجام ندهند شاید دوباره موشکهای سپاه پاسداران بر سر گروهکهای تجزیه طلب فرود آید چرا که مقامات امنیتی ایران بارها گفتهاند درباره تهدیدات علیه تمامیت ارضی با هیچ کسی مماشات نخواهند کرد. هر چند ایران از روند اجرای توافق امنیتی رضایت ندارد، اما مقامات عراقی مدعی هستند که همه مفاد توافقات دوجانبه به خوبی در حال اجراست.
روزنامه همشهری در صفحه نخست امروز خود با تیتر «ارائه تصویر درست از زن ایرانی با دیپلماسی زنانه» نوشت: در سالهای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران که نگاه به زن با پیش از آن ۱۸۰ درجه تغییر کرد، همواره ارائه الگوی درست از زن مسلمان ایرانی در هالهای از ابهام بود. امامین انقلاب به زن جرأت و جسارت و البته فرصت حضور دادند.
حضرت امام خمینی (ره) در سخنان خود، پیروزی نهضت را مدیون زنان دانستند و در حساسترین مناصب، نقش زنان را پررنگ و قابل توجه و اتکا دیدند که بارزترین نمونه آن حضور مرحومه خانم مرضیه دباغ بهعنوان نماینده حضرتامام (ره) در هیأت اعزامی برای ارسال نامه ایشان به گورباچف بود. امثال خانم دباغ کمنبودند البته، اما هرگز فرصتی درست برای معرفی زن ایرانی مطرح نشده بود. این خلأ تا جایی بود که حضرت آیتالله خامنهای، در پیامی به کنگره ۷ هزار زن شهید در سال ۱۳۹۱ از الگوی جدیدی برای زن ایرانی با نام «الگوی سوم» نام بردند؛ الگوی زن نهشرقی و نهغربی؛ زنی درست در بطن وقایع.
گرچه در همه این سالها بارها و بارها در همایشها و سخنرانیهای متعدد از این عبارت استفاده میشد اما همچنان در سطح کلام مانده بود، همچون بسیاری کارهای بر زمینمانده دیگر. این کمبود تا بدانجا پیش رفت که ۱۰ سال بعد رهبر انقلاب در دیدار اقشار مختلف بانوان در دیماه ۱۴۰۱ مجدد بر این موضوع تأکید کردند و فرمودند «خانهداری زن، بهمعنای خانهنشینی نیست». البته این الگو را کمابیش در سیره و سبک زندگی این بزرگان در تعامل با همسر، فرزندان دختر یا سایر نزدیکان اناثشان هم میشد دید، اما اتفاق نویی که در حدود ۲ سال اخیر افتاده و وجه تمایز بارزی با سالهای قبل از آن دارد، حضور زنی اندیشمند و فعال در عرصه علم و اجتماع، در کنار رئیسجمهور بهعنوان عالیترین مقام اجرایی کشور است.
همسر رئیس جمهور فعلی، خود بهعنوان استاد دانشگاه در حوزه تعلیم و تربیت در یکی از بهترین دانشگاههای کشور و در سطح بینالمللی در این مدت نشان داده که میتواند در ارائه الگوی درست از زن مسلمان ایرانی نقش ایفا کند. اگر تا پیش از این، نهایت حضور همسران روسای جمهور در حد ضیافتهای شام و مراسم تشریفاتی بود، اما امروز همسر رئیسجمهور در بسیاری از وقایع مهم حضور دارد و میدانداری میکند. حالا باید بگوییم اگر پیشتر، ما فقط از الگوی سوم حرف میزدیم اما این روزها میتوانیم زنانی را معرفی کنیم که در همین گفتمان انقلاب اسلامی، بالیدهاند و امروز در دنیا حرف برای گفتن دارند.
امروز زن ایرانی در هر جای دنیا میتواند با حفظ حیا و حرمت زنانه، از کیان خانواده دفاع کند و در مهمترین عرصههای علمی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و… نقش ایفا کند. هرچند که این مسیر با خطا و کاستیهایی هم بعضاً همراه بوده که بایستی با نگاه مشفقانه و علمی اصلاح شود اما به جرأت میتوان گفت، خانم دکتر جمیله علمالهدی این روزها بهعنوان یک زن ایرانی، شخصیت جدیدی از همسر یک سیاستمدار ایرانی را ارائه میکند و خود با برگزاری نشستهایی چون اجلاس زنان تأثیرگذار و امثال آن در فکر معرفی زن ایرانی و تعامل او با دنیاست؛ هم در عمل در حال پیادهکردن شعارهای انقلاب اسلامی است و هم در تکمیل و بیان مصداق عینی صحبتهای رئیسجمهور در حفظ جایگاه خانواده در نشست مجمع عمومی سازمان ملل و امثال آن قدم برمیدارد.
شاید بهترین تعبیری که برای میدانداری این روزهای خانم دکتر علمالهدی بتوان به کار برد، یک دیپلماسی زنانه موفق است که اتفاقاً اثرگذارتر از سایر اقدامات دارد به پیش میرود و همین شده که صدای دشمنان این نظام و انقلاب را درآورده است.
روزنامه جوان در صفحه نخست امروز خود با تیتر «غلط اضافه بانکها» نوشت: بانکها سالهاست با بنگاهداری کام مردم را تلخ کردهاند و هر روز که میگذرد به جای اصلاح رویهها به انباشت سرمایه خود میاندیشند. معالأسف در کنار بانکهای دولتی که ظاهراً فقط عنوان «دولتی» را یدک میکشند، بانکهای شبهدولتی نیز با اسم بیمسمای «خصوصی» شکل گرفتهاند و با سرمایههای مردم در حال خوشگذرانی و خندیدن به یک ملت هستند. با اندکی کنکاش میشود به خطوربط بانکهایی که عنوان «خصوصی» بودن را یدک میکشند پی برد که به نهادهای دولتی و افراد دولتی میرسند و بعضاً ره صد ساله را یکشبه میروند و حال برای راه عادی مردم سنگاندازی میکنند، البته آنقدر قدرتمند هم شدهاند که دیوارنگاره پایین میکشند و به مردم متقاضی وامهای چندرغاز، با عناوین مهمل «ریسک اعتباری» جسارت میکنند.
تقریباً همه ما حداقل یکبار برای دریافت وام راهی بانکها شدهایم، فارغ از رفتار نامناسب اکثر کارکنان بانکها، کأنه از جیب خودشان در حال پرداخت تسهیلات به مردم هستند، شاهد سختگیریهای عجیبوغریب نظام بانکی در قبال مردم نیز بودهایم. مثلاً بانک سینا برای ارائه یک فقره وام ۸۰ میلیون تومانی، شناسنامه وکارت ملی، آخرین فیش حقوقی، آخرین حکم کارگزینی، گواهی کسر از حقوق، لیست سوابق بیمه با جزئیات دستمزد، مدرک محل سکونت شامل سند خانه یا قرارداد اجاره خانه سال جاری، ارائه گواهی ثبتنام در سامانه ثنا، چک صیادی و پرینت حساب جاری متقاضی وام و ضامن طلب کرده است.
جالب آنکه در پاسخ به این نکته که طبق گفته سخنگوی دولت «وامهای خرد زیر ۱۰۰ میلیون نیاز به ضامن ندارد»، به این جمله بسنده میکند که ما بخش خصوصی هستیم و مشمول این اظهارات نمیشویم! البته رویهای که درباره سایر بانکها نیز صدق میکند، به اینجا ختم نمیشود، چه آنکه با عناوین ساختگی «ریسک اعتباری» مانع جدیدی در مسیر تسهیلات خرد ایجاد میکنند، چراکه وقتی بناست گواهی معرفی از محل کار متقاضی دریافت وام ارائه شود، دیگر مهملاتی همچون «ریسک اعتباری» به بهانه تأخیر در پرداخت چند قسط بانکی، محلی از اعراب ندارد.
روزنامه دنیای اقتصاد در صفحه اول امروز خود با تیتر «ویراژ خودرو در بورس» نوشت: بازار سرمایه که حدود دو سال در خواب زمستانی خستهکنندهای فرورفته بود در اسفندماه سال گذشته طلسمشکنی کرد و تصمیم به صعود برای فتح قلههای موفقیت گرفت؛ به طوری که بازار سهام تا اواسط اردیبهشتماه سال جاری بازدهی ۹/ ۲۳ درصدی را نصیب سهامداران کرد و در تاریخ ۱۶ اردیبهشت موفق به فتح قله ۲میلیون و ۵۳۵ هزار واحدی شد. با این وجود روزهای درخشان بازار تداوم نداشت و از ۱۷ اردیبهشتماه بازار وارد روند نزولی و رکودی خود شد.
بدین صورت بود که در مدت سه ماه بازار پرجنبوجوش اوایل سال به خستهکنندهترین بازار تغییر چهره داد. با این وجود فرا رسیدن ششمین ماه سال نویدی برای بازگشت روزهای سبز بازار بود. بازار سهام توانست در شهریورماه خود را از بند کانال یکمیلیون و ۹۰۰ هزار واحدی برهاند و با سختی بسیار بر فراز مقاومت ۲میلیون و ۱۰۰ هزار واحدی بایستد. با این وجود در اواخر شهریورماه سریال تکراری بازار مجدداً تکرار شد و ویروس کمجانی در روزهای پایانی تابستان به جان بازار افتاد و روزهای کسلکننده بازار رمق هیجان معامله را از جان سرمایهگذاران گرفت.
روزنامه رسالت در صفحه نخست امروز خود با تیتر «رنگ و بوی تغییر در سبک ازدواج» نوشت: تغییر در الگوی ازدواج موجب شده کمتر به اختلاف سنی مناسب زن و مرد با یکدیگر توجه شود و ازاینرو تمایل جوانها به ازدواج با مسنترها یکی از گونههای ازدواج است که در جامعه رایج شده است و بالطبع پیامدها و آسیبهای فردی و اجتماعی دارد. ازنظر هیچ روانشناسی این نوع ازدواجها موفق نخواهد بود و با هنجارها و سنتهای جامعه ایران سازگاری ندارد.
طبیعتاً در این شرایط، خانواده متعارفی شکل نمیگیرد چراکه تنها بخشی از کارکرد روانی و اجتماعی خانواده در این نوع ازدواجها انجام میشود اما کارکردهای دیگر آن مانند فرزندآوری، مناسبات عاطفی و اجتماعی و ارتباط عادی و سالم با اقوام و آشنایان ناپایدار و ناکام میماند. بهطورمعمول احتمال ماندگاری و موفقیت در این نوع ازدواجها در مقایسه با ازدواجهای متعارف پایینتر است.آنطور که محبوبه عباسقلیزاده، فعال حقوق زنان میگوید: «در چنین مواردی، فهم دو طرف از همدیگر متعادل نیست. برای اینکه یک نفر بیشتر میفهمد و بیشتر تجربه دارد و یکطرف کمتر.
درواقع اینیک رابطه والد و کودک یا رابطهای نابرابر را میتواند ایجاد کند درحالیکه یکی از مهمترین مسائل در ازدواج این است که آدمها رابطه برابر داشته باشند، باهم تجربه کنند و باهم بزرگ شوند و خود اینکه بتوانند یک مسیری را باهم طی کنند، یکی از مهمترین بخشهای ازدواج و شراکت در زندگی است. نه اینکه یک نفر یکبار بیشتری را حمل کرده و حالا به یک مرحلهای رسیده و دارد یک نفر دیگر را روی شانههای خودش میکشد تا به آن مرحله برسد.»
این فعال حقوق زنان تأکید میکند که یکی از ایرادهای مهمی که به اینگونه ازدواجها وارد است، این است که تجربههای نسلی یکی نیست و درنتیجه تجربههای تاریخی هم یکسان نیست، تجربه از موسیقی، از اتفاقاتی که در جامعه برای هردوی ما افتاده، تجربههای بزرگ شدنمان در فراز و نشیبهای اقتصادی، در کسب شغل. از سوی دیگر، تصور کنید مردی در ۲۵ سالگی عاشق زنی میشود که ۴۵ یا پنجاهساله است، بیتردید شانس باروری کاهش مییابد، بنابراین در مورد ازدواج و خانواده، این فاصله سنی ریسک خیلی بالایی دارد، بهویژه برای زنان، چراکه روند پیری در زنان سریعتر از مردان است و وقتی با مردی که سالها از خودشان جوانتر است ازدواج میکنند احتمال آسیب دیدن خود را افزایش میدهند.»
نظر شما