به گزارش خبرنگار ایمنا، رسانههای آزاد، روزنامهها و مطبوعات در هر جامعهای از ارکان توسعه و دموکراسی بهشمار میآید، بر این اساس خبرگزاری ایمنا مرور عناوین مطبوعات کشور را به صورت روزانه در دستور کار خود دارد.
روزنامه کیهان در صفحه نخست امروز خود با تیتر «بریکس به دنبال رقابت با گروه ۷» نوشت: نشریه فایننشال تایمز به نقل از مقامات چینی نوشته است، پکن خواستار گسترش هر چه بیشتر گروه بریکس و تبدیل شدن آن به یک رقیب تمام عیار برای گروه هفت است. گروه هفت، اشاره به ۷ کشور صنعتی بزرگ دنیاست.
«گروه هفت» یا «جی ۷»، نشست رهبران هفت کشور بزرگ صنعتی جهان است. این نشست در سال ۱۹۷۵ با حضور شش کشور آلمان، فرانسه، ایتالیا، ژاپن، بریتانیا و آمریکا تشکیل شد و سپس کانادا نیز به این گروه پیوست. نشست رهبران هر سال در یکی از کشورهای عضو انجام میشود و تصمیمگیریهایی دارد. «بریکس» اما نام گروهی به رهبری قدرتهای اقتصادی نوظهور است که از به هم پیوستن حروف اول نام انگلیسی کشورهای عضو برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی تشکیل شدهاست. در ابتدا نام این گروه بریکی بود اما پس از پیوستن آفریقای جنوبی، به بریکس تغییر نام پیدا کرد.
نشریه فایننشال تایمز نوشت، پکن قصد دارد به دیگر اعضای گروه بریکس شامل برزیل، روسیه، هند، آفریقای جنوبی تأکید کند که این گروه را تا حدی که تبدیل به یک رقیب تمامعیار برای گروه هفت شود، گسترش دهند. یک مقام چینی که نامش را فاش نکرد، گفت: «در صورتی که بلوک بریکس را به حدی گسترش دهیم که مجموع سهم آن از تولید ناخالص داخلی جهانی مشابه با گروه هفت شود، صدای دستهجمعی ما در جهان قویتر خواهد شد.»
وزارت خارجه چین نیز اعلام کرد: «بریکس متعهد به دفاع از چندجانبهگرایی و تلاش برای اصلاح سیستم حکمرانی جهانی است.» وزارت خارجه چین ضمن تأیید حمایت خود از روند گسترش گروه «بریکس»، از پیوستن شرکای جدید به این بلوک استقبال کرد. سرویس مطبوعاتی وزارت خارجه چین در بیانیهای در آستانه اجلاس برنامهریزی شده گروه بریکس در ژوهانسبورگ آفریقای جنوبی اعلام کرد: «چین همیشه بر این باور بوده است که بریکس یک سازمان باز و فراگیر است. ما قاطعانه از روند گسترش بریکس حمایت کرده و از شرکای جدیدی که دیدگاه مشابهی در این مجموعه بزرگ (بریکس) دارند، استقبال میکنیم.»
روزنامه فرهیختگان در صفحه اول امروز خود با تیتر «رانت، انحصار موتور ۱۰۰۰» نوشت: سالیان زیادی است که یک سوال عجیب در ذهن علاقهمندان به موتورسیکلت مدام مرور میشود. اینکه چرا آنها نباید بتوانند موتور بالای ۲۵۰ سی سی سوار شوند. موضوع از این قرار است که پس از پیروزی انقلاب اسلامی با تشدید اوضاع امنیتی کشور به واسطه انجام ترورهای پی در پی گروههای منافقین، پیشنهادهایی برای برای بالا بردن امنیت در جامعه داده شد که یکی از آنها، محدود کردن رفت و آمد با موتورسیکلتها بهویژه موتورهای با حجم بالا بود. این محدودیتها با ترور سعید حجاریان در سال ۸۷ تشدید شد و تصمیم گرفته شد تردد موتورسیکلتهای بالای ۲۵۰ سیسی ممنوع شود.
این ممنوعیت تاکنون در حالی ادامه دارد که فعالان این حوزه میگویند در هیچ نقطهای از جهان نه ممنوعیتی برای تردد و واردات موتورسیکلت وجود دارد و نه از عنوان موتورهای سنگین برای موتورهای بالای ۲۵۰ سی سی استفاده میشود. بررسیها نشان میدهد این ممنوعیت، قانون مصوب مجلس یا هیأت دولت نیست بلکه یک بخشنامه بوده که پس از چهار دهه همچنان پابرجا است.
بر اساس گزارشهای پلیس، از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون جمعاً حدود دو هزار موتورسیکلت سنگین پلاکدار در کشور وجود داشته که تردد آنها در خارج از محدوده شهرها فعلاً برای این دسته از موتورسیکلتها آزاد و قانونی است. برای داخل شهرها، صرفاً داشتن پلاک، مجوز تردد نیست و مجوز تردد این موتورسیکلتها را در شهرها، دستگاههای امنیتی و انتظامی صادر میکنند و دارندگان موتورسیکلتهای سنگین پلاکدار میتوانند خودرو را بهوسیله وانت به بیرون از شهرها ببرند، سوار شوند و دوباره با استفاده از وانتبار، آن را به داخل شهر انتقال دهند. فعالان حوزه موتورسیکلت میگویند این ممنوعیت باعث ایجاد رانت و قاچاق شده که عملاً منافع آن به جیب عدهای خاص میرود. همچنین این ممنوعیت باعث شده مالکان و خریداران موتورهای سنگین با هزینههای گزافی که حتی به قیمت جان آنها تمام میشود، روبهرو شود. از این رو، پیشنهاد آنان، رفع این ممنوعیت و محدودیت در تردد و انجام واردات قانونی است.
ممنوعیت تردد موتورهای سنگین یادگاری دهه ۶۰
دلایل مختلفی برای ممنوعیت موتورهای سنگین گفته میشود. یکی از مهمترین دلایل موضوعات امنیتی است. درواقع بعد از ترورهای منافقین در سال ۱۳۶۰ که بعضاً با موتورهای سنگین انجام میشد، واردات و تردد موتورهای سنگین در کشور ممنوع اعلام شد. گفته میشود این ممنوعیت با حکم یک قاضی دادگاه اعلام شده و مستندات قانونی دیگری ازجمله مصوبه مجلس یا دولت را ندارد. یکی دیگر از حوادثی که دلایل امنیتی برای واردات موتورهای سنگین را تشدید کرد ترور سعید حجاریان در ۲۲ اسفند ۱۳۷۸ بود. ضاربان در این اتفاق سوار بر موتور سنگین بودند. یکی دیگر از دلایلی که برای ممنوعیت این دسته از موتورها مطرح میشود صدای بلند یا بهتر بگوییم آلودگی صوتی این موتورهاست. مخالفان تردد موتورهای سنگین یک استدلال دیگری هم مطرح میکنند. میگویند در شرایطی که منابع ارزی کشور تحت فشار است واردات این کالا که تقریباً لوکس محسوب میشود ضروری نبوده و باید ممنوع اعلام شود.
روزنامه خراسان در صفحه نخست امروز خود با تیتر «شهید صدرزاده؛ الگوی جوانان امروز و فردا» نوشت: در مراسم پانزدهمین پاسداشت ادبیات جهاد و مقاومت و اولین رویداد ملی تکریم فعالان مساجد سراسر کشور با عنوان «مثل مصطفی» تقریظ حضرت آیتالله خامنهای بر کتاب «اسم تو مصطفاست» زندگینامه داستانی شهید مصطفی صدرزاده به روایت همسر شهید منتشر شد.
متن تقریظ رهبر انقلاب اسلامی بر این کتاب به شرح زیر است:
«بسمه تعالی
صفا، اخلاص، صِدق، ایثار، ترجیح رضای حضرت حق بر همه چیز، بر همه عشقها و همه محبوبها… اراده و عزم راسخ در راه خدا و عشق به اهل بیت علیهم السلام، نمایشگر بخشی از شخصیت ممتاز شهید عزیز مصطفی صدرزاده است. سلام خدا بر او و بر همسر صبور و دیگر وابستگانش، نوشته خانم تجار، شیرین و پخته و مبتکرانه است.»
همچنین در این مراسم، تقریظ حضرت آیتالله خامنهای بر کتاب «سرباز روز نهم» روایتی دیگر از زندگی و زمانه بسیجی مدافع حرم، شهید مصطفی صدرزاده منتشر شد.
متن تقریظ رهبر انقلاب اسلامی بر این کتاب به شرح زیر است:
«بسمه تعالی
پیش از این کتاب دیگری در شرح حال شهید صدرزاده خواندهام، ولی ابعاد شخصیت محبوب و چندجانبه این شهید عزیز در این کتاب بیشتر بیان شده است. این چهره برجسته بیشک یک الگو است برای جوانان امروز و فردا. اراده قوی، فهم درست، روحیه ایثار، شجاعت، خستگیناپذیری، ادب، دلِ انباشته از محبت و صفا و بسی دیگر از خصوصیات برجسته، بخشهایی از شخصیت این جوان فداکار و انقلابی نسلهای دوم و سوم انقلاب است. خواندن این کتاب برای من غبطهانگیز است. این گلهای سرسبد به چه مقاماتی رسیدند و من و امثال من چگونه در این مسیر، پای در گل ماندیم. سلام و صلوات خدا بر شهید مصطفی صدرزاده و همسر صبور و پدر و مادر ایثارگر او.»
روزنامه همشهری در صفحه نخست امروز خود با تیتر «ایستاده با حجاب در قلهها» نوشت: «دهه هشتادیها»؛ این عبارتی است که حداقل در یک سال گذشته، بارها و بارها در ایران به گوش خورده است چرا که بچههای نسل جدید، به نوعی وارد اجتماع شدهاند و حالا در حال فاصله گرفتن از نوجوانی هستند. نه فقط در ایران بلکه در بسیاری از نقاط دنیا، حساسیتهای زیادی روی نسل زد یا بچههای کمسن و سالی وجود دارد که بین دوران دبیرستان تا پایان دوران دانشگاه هستند. بهطور مشخص در ایران، زمانی صحبت از انقلاب دهههشتادیها بود و حالا این انقلاب، در دنیای ورزش شکل گرفته است؛ دخترانی که با پوشش کامل در مسابقههای مختلف شرکت میکنند و سرود ایران را در ورزشگاههای سراسر دنیا به اجرا درمیآورند. آنها سمبل خواستن و رسیدن هستند. دختران پرتلاشی که با همه وجود برای ایران میجنگند و عشق به میهن، در رگهایشان جریان دارد.
حدود یکماه قبل بود که دختران زیر ۱۶ سال ایرانی، با چند نمایش فوقالعاده به فینال رقابتهای دسته دوم کاپ آسیا رسیدند؛ اتفاقی که هرگز پیش از این برای بسکتبال نوجوانان ایران رخ نداده بود. این تیم فقط به اندازه یک مسابقه با قهرمانی رقابتها فاصله داشت اما در فینال روبهروی فیلیپین بازنده شد. با وجود این عملکرد تیم ملی بسکتبال نوجوانان در این رقابتها، فراتر از حد انتظار بهنظر میرسید و شاید دروازههای جدیدی را به روی ورزش بانوان در ایران باز کرد. قبل از این تصور میشد که دختران ایران در ورزشهای تیمی چندان موفق نیستند اما نسل جدید، این باور را عوض کرد و نشان داد که آماده است تا دست به کارهای بزرگی بزند.
رقابتهای قهرمانی جوانان و نوجوانان وزنهبرداری آسیا نیز جایی برای درخشش خیرهکننده دختران ایرانی بود. این اتفاق در رشتهای رخ داد که معمولاً ایران در آن هیچ نمایندهای نداشت اما حالا دختران متولد دهه ۸۰، رقبای آسیایی را تار و مار کردهاند. ستاره بیچونوچرای این بازیها از کاروان ایران نیز سیده غزاله حسینی بود؛ ستارهای که هم در یک ضرب، هم در دو ضرب و هم در مجموع، صاحب مدال طلا شد و تیم ملی نوجوانان وزنهبرداری ایران را در مسیر قهرمانی آسیا قرار داد. جز او چند پدیده جوان دیگر نیز در این تورنمنت درخشیدند.
روزنامه جوان در صفحه نخست امروز خود با تیتر «مهمتر از مهاجرت» نوشت: اعلام نتایج کنکور در هر سال ملازم با چند واکنش است که یکی از آنها انتشار نظر برخی رتبههای برتر در میل به مهاجرت است. امسال نیز ویدئویی در گفتگو با رتبههای برتر که در دانشگاه تهران حضور داشتند، مسئله مهاجرت را پیش کشید. «میل به تحصیل در دانشگاههای برتر جهان» و «میل به مهاجرت» که دو مقوله هستند، دلایل متعدد و متکثر دارد.
ابتدا بهنظر میرسد که «میل به درسخواندن در دانشگاههای خارج» طبیعی است. دانشگاههای برتر و مرزهای علم در غرب تجمیع شدهاند. دولتها نیز قبل و بعد از انقلاب جمعی از دانشجویان برتر را بورسیه همین دانشگاهها کردهاند. تا وقتی که ما به آن سطح نرسیم، این میل در همین جهت است. اما بورسیهشدن و میل به تحصیل در خارج با مهاجرتکردن فرق دارد. هرچند قطعاً برخی که قصد تکمیل تحصیلات خود و بازگشت به کشور را دارند، وقتی به پرسش «آیا به مهاجرت فکر میکنید»، روبهرو میشوند آن را از تحصیل و بازگشت تفکیک نمیکنند و همان واژه مهاجرت را به معنای «قصد تحصیل در خارج» تأیید میکنند. اما درهرحال نمیتوان و نباید با انگیزه برتربودن و برترشدن نخبگان در حوزههای علمی که آغاز آن در بعضیی رشتهها و نه همه آنها رفتن به دانشگاههای خارج است، ناسازگاری و ممانعت کرد. کار اصلی باید ترغیب آنان به بازگشت و فراهمکردن زمینه آن باشد.
ایران کشور ثروتمندی است و ایجاد چنین زمینهای دشوار نیست. اگر نخبگان ببینند امکان تدریس و داشتن شغل آبرومند و پردرآمد-از همانهایی که برخی ناروا اشغال کردهاند- فراهم است، چرا بازنگردند؟ از طرفی همین حالا در سال ۲۰۲۳، آلمان، انگلیس و فرانسه نیز با پدیده مهاجرت نخبگان روبهرو هستند؛ نه فقط به آمریکا، به هرجایی که پذیرای آنها باشد. این مهاجرت از اواخر قرن ۱۹ وجود داشت. در زمان دو جنگ جهانی بسیار تشدید شد و هنوز هم ادامه دارد.
پس این طبیعیبودن فقط به معنای این نیست که برای «رفتن از ایران» طبیعی است. دنیا قدری کوچک شده است و مهاجرت هم معنای گذشته خود را از دست داده است. باید بتوان برای نخبه ایرانی، جایی در همین ایران بهتر از اروپا و آمریکای شمالی و استرالیا فراهم کرد یا اگر به دلایلی در خارج میماند، آثار و فواید نخبگی و تواناییهایش به ایران هم برسد. این شدنی است، چون دنیا تغییرات تکنولوژیک و ارتباطاتی فراوانی پیدا کرده و ما با پدیده ظهور نخبگانی روبهرو هستیم که فایدهرسانیشان ربطی به محل زندگیشان ندارد.
اگر این طبیعیبودن را بپذیریم، ظاهراً بحث دیگری باقی نمیماند.
ولی این همه ماجرا نیست. فرض که میل به تحصیل و سپس مهاجرت، به معنای بازنگشتن به کشور در رتبههای بالا قوی باشد. آیا فقط تفاوتها این میل را ایجاد کرده است؟ اگر حتی فقط یک کشور در جهان پیدا کنیم که سطح دانشگاهی آن مانند ما یا کمتر و سطح زندگی آنجا نیز مانند ما یا کمتر باشد و نخبگان علمی آنجا در عین تقاضای بالا از طرف دانشگاههای برتر جهان و داشتن اختیار کامل برای انتخاب، میل کمتری به مهاجرت داشته باشند، این یعنی ما در تقویت هویتملی ضعیف بودهایم و اینجا انگشت اتهام به سمت نظام تعلیم و تربیت ماست.
اگر هویت ملی تقویت شود، «میل به مهاجرت»، تبدیل میشود به «میل برترشدن در علم و بازگشت به میهن». شکی نیست و هرکس با مدارس و دانشگاهها بهنحوی مرتبط باشد میداند که در مدارس برخی معلمان، و بعداً در دانشگاهها برخی استادان، هرچند محدود، دانشآموزان و دانشجویان را برای رفتن از کشور ترغیب میکنند. اما این ترغیبها و تشویقها بهسرعت در میان جامعه دانش آموزی و دانشجویی ما شیوع پیدا میکند. این یعنی معلمی که با رتبه پایین کنکور در یکی از رشتهها لیسانس گرفته و از شغل خود به هر دلیل ناراضی است، بدون توجه به آثار مخرب بیزار کردن نوجوانان از هویت ایرانی خود، بذر مهاجرت را در ذهن آنان میپاشد. این بیزار کردن داخلی موتور محرکهای است که بی هزینه و دردسر ماشین تبلیغات کشورهای غربی برای جذب نیروی انسانی جوان و توانای جهان را روشن میکند.
مشکل دیگری هم در مسئله مهاجرت سر بر میآورد. آنجا که رتبههای برتر عموماً از قشر متوسط یا مرفه هستند که فرزندان این قشر کمتر با سختیها و رنجهایی که برای حفظ و صیانت از میهن کشیده میشود، آشنا هستند. وقتی چنین باشد، ماندن در وطن هم معنای خود را ندارد. میهن برای کسی که با رنج بزرگ شده است، مفهوم کاملتری دارد تا کسی که در رفاه بزرگ شده است. میهن یک چیز انتزاعی و خیالی نیست، فقط خاک و مرز هم نیست. میهن یعنی چگونه زیستن و حیات. از اینرو میهن کسی که با مرارت زیست میکند با میهن کسی که در رفاه بیشتری به سن جوانی رسیده است، یکی نیست و دلسوزی برای آن هم یکسان نیست.
روزنامه سیاست روز در صفحه اول امروز خود با تیتر «دیپلماسی شرقی روی ریل همگرایی» نوشت: در ادامه تعاملات عملگرا و نتیجه محور وزیر امور خارجه در حالی میزبان همتای مالزیایی بود که پیش از آن نیز با وزیر خارجه چین گفتوگو و طرفین بر توسعه مناسبات تاکید کردند.
حسین امیرعبداللهیان وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران پس از دیدار و گفتوگو با زمبری عبدالقادر، وزیر خارجه مالزی در نشست خبری مشترک به تشریح رایزنیهای انجام شده پرداخت. وی در ابتدای این نشست ضمن خیرمقدم به همتای خود گفت: امروز گفتوگوهای مهم و سودمندی را در خصوص توسعه هر چه بیشتر مناسبات دوجانبه بین دو کشور و همچنین برخی موضوعات مهم منطقهای و بینالمللی داشتیم.
وزیر خارجه تصریح کرد: در خصوص تحولات جهان اسلام با توجه به جایگاه مالزی در قاره آسیا و در بین کشورهای اسلامی گفتوگوهای مهم و ارزشمندی بین ما انجام شد. امیرعبداللهیان افزود: در موضوعات دوجانبه اتفاق نظر داریم که در آینده نزدیک کمیسیون مشترک اقتصادی دو کشور در تهران برگزار شود. این کمیسیون از سال ۲۰۱۷ برگزار نشده است. توافق کردیم کمیتههای فرعی زیر مجموعه کمیسیون مشترک در زمینههای کنسولی، تجاری، اقتصادی، مبارزه با تروریسم و فرهنگی به صورت فعال جلسات و دیدارهای منظم خود را در پایتختها برگزار کنند.
امیرعبداللهیان افزود: توافق کردیم در ماه آینده وزیر آموزش عالی مالزی به تهران سفر کند.
وی گفت: آقای رئیسی از نخستوزیر مالزی برای سفر به تهران دعوت کرد و دعوت متقابلی از آقای رئیسی برای سفر به کوالالامپور وجود دارد و از مسیر دیپلماتیک در حال تنظیم سفر و دیدار رؤسای دو کشور هستیم.
وزیرخارجه ادامه داد: تیم همکاران ما در وزارت خارجه دو کشور با کمک سایر بخشهای دولتی و خصوصی برای آماده سازی این اسناد تلاشهای خود را از هفته آینده در پایتختها با جدیت آغاز خواهند کرد. رئیس دستگاه دیپلماسی گفت: اتفاق نظر داریم در خصوص همکاری و مسابقات رفت و برگشت دوستانه در تمامی زمینههای ورزشی شاهد تحرک هر چه بیشتر باشیم.
روزنامه وطن امروز در صفحه اول امروز خود با تیتر «تقدیر و توصیه» نوشت: رئیسجمهور کشورمان روز گذشته در صدر هیئتی با سفر به شهر مقدس قم، با مراجع عظام تقلید دیدار و گفتوگو کرد. در جریان این دیدارها، سه تن از مراجع تقلید از عملکرد دولت سیزدهم در راستای بهبود اوضاع و مشکلات کشور قدردانی کردند.
آیتالله العظمی مکارم شیرازی در دیدار رئیسجمهور، خدمات و فعالیتهای شبانهروزی دولت برای رفع مشکلات کشور را شایسته تقدیر دانست و بر هدفگذاری اقدامات دولت برای ثبات بیشتر در بازار تاکید کرد.
آیتالله مکارمشیرازی در ادامه موضوع عفاف و حجاب و مسکن در جامعه را از دیگر انتظارات بهحق مردم دانست. این مرجع عالیقدر در ادامه با بیان اینکه امید لازمه پیشرفت کشور است، تبیین دقیق، درست و بهنگام اقدامات و دستاوردهای دولت برای اطلاع و آگاهی مردم را ضروری دانست و تاکید کرد: مردم ما بارها اثبات کردهاند که به ارزشهای اسلام و انقلاب پایبند هستند و شایسته این مردم است که همه دستگاهها و مسئولان برای رفع خواستههایشان تلاش کنند.
رئیسجمهور نیز در این دیدار دغدغهمندی این مرجع عالیقدر نسبت به مسائل فکری و فرهنگی جامعه قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و همچنین معیشت مردم را ستود و با تاکید بر اینکه دولت با اتکا به همه داشتهها و ظرفیتهای کشور بهدنبال ایجاد امید در جامعه است، به مرور شرایط کشور در زمان آغاز به کار دولت پرداخت و گفت: در ابتدای شروع به کار دولت، کشور با مشکلات عدیدهای در مسائل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی درگیر بود اما از همان ابتدا با توکل بر خدا و اعتماد به داشتهها کار را آغاز و مانند همیشه عنایات خدای متعال را مشاهده کردیم.
آیتالله رئیسی در ادامه افزود: اگر دولت با کسری بودجه ۴۸۰ هزار میلیاردی، کمبود شدید کالاهای اساسی، ناترازی در بخش گاز و برق و عقبماندگیهای شدید در زیرساختهای کشور مواجه نبود، اثرات گشایشهای انجامشده خیلی زودتر به سفرههای مردم میرسید، لکن دولت مجبور به رفع این نیازهای اساسی کشور بود.
رئیسجمهور با بیان اینکه دولت با اتخاذ رویکرد عزتمندانه در سیاست خارجی و دیپلماسی متوازن، به جای محدود کردن جامعه جهانی به چند کشور، توسعه روابط با همه کشورها را در دستور کار قرار داد، رشد تجارت تا پنج برابر با کشورهای همسایه، اسلامی و همسو، عضویت در سازمان همکاری شانگهای و احیای بیش از ۵ هزار کارخانه نیمهتعطیل و تعطیل را از دستاوردهای دولت در دو سال گذشته برشمرد.
روزنامه ایران در صفحه نخست امروز خود با تیتر «پایان بیتدبیریها در توزیع ارز اربعین» نوشت: با توجه به نزدیک بودن ایام اربعین حسینی، بانک مرکزی تدابیر ویژهای را جهت تسهیل امور زائران اباعبدالله، تدارک دید. امسال ارز اربعین در قالب دینار و به هر نفر تا ۲۰۰ هزار دینار اختصاص یافت و با دستور رئیس جمهور در جلسه هیأت دولت، وام اربعین بهصورت قرضالحسنه به زائران پرداخت میشود. شیوه دریافت ارز زائران نیز نسبت به سالهای گذشته تسهیل شده است. هنوز از خاطر زائران اربعین حسینی نرفته که در دولت روحانی و ریاست کلی همتی بر بانک مرکزی، بیتدبیریهای بسیاری در نحوه تخصیص ارز و خدمات بانکی در دوره اربعین وجود داشت.
در دوره ریاست کلی همتی بر بانک مرکزی، بهعنوان مثال در سال ۹۷، زوار اربعین در تهران و عراق برای خرید دینار عراق برای مصارف سفر خود سرگردان شده بودند. از سوی دیگر ایجاد صفهای طولانی در نجف و کربلا یا صرافیهای داخل کشور برای دریافت ارز اصلاً زیبنده زائران ایرانی اربعین نبود و بانک مرکزی و دولت روحانی زائران را در آن دوره با چالشهای فراوانی درگیر کردند. نگاهی به تصاویر صفهای طویل مقابل صرافیها یا بررسی تیتر رسانههای مختلف از سردرگمی زائران حسینی برای تأمین ارز اربعین در آن بازه زمانی، بخشی از عمق فاجعه عملکرد روحانی و همتی را نمایان میکند.
در شرایطی به سر میبردیم که مردم میگفتند از دولت روحانی و بانک مرکزی همتی انتظار کمک و حمایت از زائران اربعین را نداریم، حداقل آزار نرسانند و روند دریافت ارز ناچیز زائران اربعین را سختتر نکنند. آنهایی که سالهای پیشتر در راهپیمایی اربعین شرکت کردند از برنامههای بانک مرکزی دوره همتی برای پرداخت ارز اربعین شوکه شدند، چرا که این تصمیمات بانکی بر سختیهای این سفر معنوی به شدت افزود.
جزئیات عرضه ارز اربعین به متقاضیان از طریق ۶ بانک عامل
بانک مرکزی در سالجاری برنامه ویژهای جهت تسهیل امور ارزی و بانکی زائران اربعین در نظر گرفت. بدین صورت که متقاضیان میتوانند برای دریافت ارز اربعین به شعب منتخب شش بانک تجارت، ملی ایران، سپه، صادرات، پارسیان و پست بانک مراجعه کنند.
فروش ارز (اسکناس) به زائران اربعین حداکثر به مبلغ ۲۰۰ هزار دینار عراق به هر زائر و با نرخ فروش اسکناس سامانه سنا است و معادل تومانی آن حدود شش میلیون و ۲۰۰ تا شش میلیون و ۵۰۰ هزار تومان میشود. ارز اربعین تنها به زائران بالای ۱۸ سال تعلق میگیرد و فروش آن از تاریخ ۲۸ مردادماه آغاز شده و تا چهاردهم شهریور ماه ۱۴۰۲ ادامه دارد.
برای دریافت ارز اربعین ابتدا باید در سامانه سماح ثبتنام کرده و کد پیگیری را دریافت کنید. برای دریافت ارز حتماً به کد پیگیری نیاز دارید و افرادی که در سامانه سماح ثبتنام نکرده باشند، امکان دریافت ارز اربعین را نخواهند داشت.
پس از دریافت کد پیگیری میتوانید با همراه داشتن اصل کارت ملی و گذرنامه یا برگه تردد اربعین به بانکهای عامل مراجعه کرده و ارز خود را دریافت کنید. منظور از بانکهای عامل نیز شعب منتخب شش بانک ملی، تجارت، سپه، صادرات، پارسیان و پست بانک است.
روزنامه قدس در صفحه اول امروز خود با تیتر «کاپیتولاسیون در قلب اروپای قرن ۲۱» نوشت: ما ایرانیان واژه کاپیتولاسیون را با امتیازات ویژهای که در دهه ۴۰ خورشیدی توسط شاه معدوم به ایالات متحده اعطا شد و همین مسئله در کنار عواملی دیگر جرقه انقلاب اسلامی را زد، به یاد میآوریم. کاپیتولاسیون به معنای هرگونه توافقنامهای است که در آن، کشوری به کشور دیگر مجوز میدهد از قوانین قضائی خود برای اتباعش که داخل مرزهای میزبان زندگی میکنند استفاده کند و کشور میزبان حق رسیدگی قضائی به پرونده اتباع خارجی را ندارد. این واژه ریشه در استعمار دارد، به این معنی که استعمارگران قوانین ظالمانه را به کشورهای ضعیف تحت سلطه تحمیل میکردند.
اینگونه قراردادهای از بالا به پایین و تحمیلی هنوز هم هست، نه فقط میان دولتهای غربی و مستعمرات و کشورهای زیردست بلکه در هر دولتی که ابرقدرتهای جهانی توان زورگویی و استثمار آن را داشته باشند. در مورد کاپیتولاسیون آمریکایی علیه کشورهایی همچون ژاپن و کرهجنوبی که اتفاقاً متحد یانکیها هستند و اعتراضات شهروندان این کشورها علیه این روند حتماً شنیدهاید، اما اینکه در دنیای کنونی و در قرن بیست و یکم چنین قراردادی میان ایالات متحده و کشور آلمان در قلب اروپا وجود داشته باشد بسیار جالب توجه به نظر میرسد.
ژرمنهای تحت ستم!
در این راستا در حالی روز گذشته پلیس آلمان از بازداشت دو مظنون آمریکایی از چهار مظنونِ قتل یک جوان آلمانی خبر داده که طبق توافق امضا شده میان برلین و واشنگتن، قاتلان برای رسیدگی قضائی به آمریکا فرستاده شده و دادگاههای آلمانی صلاحیت رسیدگی به این مسئله را نخواهند داشت! نیمهشب یکشنبه گزارشها حاکی از درگیری در شهر «ویتلیش» ایالت راینلاند-فالتز بود و پلیس در این باره به نقل از شاهدان گفت: «در این درگیری یک جوان ۲۸ ساله با ضربات چاقو کشته شد و چهار نفر دیگر که دو مرد و دو زن بودند، از محل جنایت دور شدند».
به گزارش العربیه، مقامهای تروز (غرب آلمان) در بیانیهای مطبوعاتی اعلام کردند این کار را دو سرباز آمریکایی انجام دادهاند، آنها پس از به قتل رساندن یک جوان ۲۸ ساله، دستگیر شدند.
نظر شما