به گزارش سرویس ترجمه ایمنا، تنهایی یک تجربه ناراحتکننده است که در طول همهگیری کرونا افزایش یافت، به طوری که نظرسنجیهای انجام شده نشان میدهد که ۶۰ درصد مردم احساس تنهایی کردهاند. به نظر میرسد که این احساس تنهایی در حال کاهش یافتن است، اما هنوز بر بخش قابل توجهی از جمعیت تأثیر میگذارد. مرکز کنترل و پیشگیری از بیماریها در آمریکا (CDC) اعلام کرده است که تنهایی یکی از مهمترین عوامل پیشبینی کننده مشکلات سلامتی مانند زوال عقل و مرگومیر زودرس است. نتایج مطالعه جدیدی که در سوئیس انجام شده است و بیش از ۲۳۰۰ بزرگسال را مورد ارزیابی قرار داده است، نشان میدهد که احساس تنهایی میان افرادی که زندگی هدفمند دارند، رواج کمتری دارد.
ارزیابی حس هدفمندی
از افراد شرکتکننده در مطالعه درخواست شد احساسات خود را در زمینه نداشتن همراه، انزوا از دیگران و احساس ترک شدن یا نادیده گرفته شدن در طول چهار هفته عنوان کنند. همچنین، از این افراد درخواست شد به یک آزمون شش موردی پاسخ دهند. این آزمون شامل عباراتی مانند "بیشتر کارهایی که انجام میدهم به نظرم بیاهمیت هستند"، "من برای فعالیتهایم ارزش زیادی قائل هستم" میشود.
حس هدفمندی به این معنا است که هدفی در ذهن دارید که شما و فعالیتهای روزانه شما را هدایت میکند. بسیاری از انواع فعالیتها میتواند باعث ایجاد حس هدف شوند. بعضی از آنها شامل معاشرت کردن با دیگران، ثبت نام کردن در باشگاه، بازی در لیگ ورزشی و داوطلب شدن در فعالیتهای مدرسه میشود. معاشرت کردن با دیگران یکی از دلایلی است که باعث میشود فرد هدفمند کمتر احساس تنهایی کند.
به گفته محققان، افراد زیادی هستند که با وجود اینکه با دیگران در ارتباط هستند، هنوز احساس تنهایی میکنند. بنابراین نکته کلیدی در این زمینه داشتن حس هدفمندی است، ممکن است این هدف یک فعالیت انفرادی مانند نوشتن یک کتاب، خلق آثار هنری یا تعیین یک هدف ورزشی برای خود باشد. بنابراین به نظر میرسد که داشتن هدف میتواند با احساس تنهایی مقابله کند.
تغییر اهداف با افزایش سن
محققان احساس تنهایی و همچنین هدفمند بودن افراد بالای ۷۰ سال را مورد ارزیابی قرار دادند. در این سن هدف داشتن اغلب با بازنشستگی افراد تغییر میکند. نتایج بررسیهای انجام شده نشان میدهد که حس هدفمندی شاید حتی برای افراد مسن مهمتر و تاثیرگذارتر باشد. حس هدفمندی در میان افراد مسن ممکن است موارد کوچک مانند باغداری یا کمک به همسایه باشد، نیازی نیست این افراد در پروژههای بزرگ که شامل حل یک مشکل جهانی میشود و صدها یا هزاران نفر را تحت تأثیر قرار میدهد، شرکت کنند. لازم است افراد در طول روز به این موضوع فکر کنند که بر اساس هدفی که برای خود تعیین کردهاند، میتوانند چه علایق و فعالیتهایی را دنبال کنند. برای نمونه، وقت گذراندن با نزدیکان یا کار کردن بر یک پروژه خاص ممکن است برای برخی افراد به شدت با هدف زندگی مرتبط باشد، اما برای برخی دیگر خستهکننده و بیاهمیت باشد.
نظر شما