به گزارش خبرنگار ایمنا، رسانههای آزاد، روزنامهها و مطبوعات در هر جامعهای از ارکان توسعه و دموکراسی بهشمار میآید، بر این اساس خبرگزاری ایمنا مرور عناوین مطبوعات کشور را به صورت روزانه در دستور کار خود دارد.
روزنامه کیهان در صفحه نخست امروز خود با تیتر «ملاحظاتی درباره ماجرای واگنر» نوشت: پرونده گروه «واگنر» و رئیسش «یوگنی پریگوژین» به همان سرعتی که با آغاز شورش باز شده بود، بسته شد. دیروز ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه گفت که اعضای این گروه یا با امضای قرارداد با وزارت دفاع، ذیل این وزارتخانه به خدمت ادامه میدهند و یا روسیه را ترک کرده و به بلاروس میروند. خلاصه اینکه او رسماً انحلال این گروه شبهنظامی پروژهبگیر خصوصی را اعلام کرد. خبرهای پراکندهای نیز از ورود پریگوژین به بلاروس منتشر شده و تحلیلهای محافل غربی راجع به این شورشی نیز از «فرمانده شجاع» و «کسی که امپراتوری پوتین را از هم فروخواهد پاشید»، به سمت «چگونگی» و «زمان مرگ» او رفته!
از دیگر سو مواضع رهبران غرب و ناتو که تا همین چند روز پیش چهارچشمی شورش واگنر را دنبال میکردند و به دنبال تشویق این گروه با وعده لغو تحریمها بودند، تغییر معناداری کرده است. مثلاً جو بایدن با ادبیاتی که نشان از ضعف داشت، گفته؛ نه آمریکا و نه ناتو از شورشیان واگنر حمایت نمیکردند و در آن دخالتی نداشتند. سخنگوی شورای امنیت ملی آمریکا نیز با ادبیاتی متفاوت، همین پیام را تکرار کرده است! این در حالی است که رئیسجمهور صربستان بهصراحت اعلام کرده است، سازمانهای اطلاعاتی برخی کشورهای، غربی همینطور رژیم صهیونیستی در این شورش دست داشتهاند! و رسانههای نامداری مثل سیانان و نیویورک تایمز هم گفتهاند، آمریکا پیش از آغاز این شورش، از آن اطلاع داشت واین تغییر فازی که در رهبران غرب و رسانههایشان درباره شورش واگنر بهوجود آمده، در جریانهای غربگرای کشور خودمان نیز مشهود است که همه، به شکلی نشانههایی از سرشکستگی، ناکامی و یاس دارد.
ولادیمیر پوتین رئیسجمهور ۷۰ ساله روسیه که در دوران جوانی عضو کا گ ب و از افسران اطلاعاتی شوروی بود، از زمان آغاز جنگ اوکراین تاکنون توانسته است، از دو اَبَربحران بهخوبی عبور کند. یکی جلوگیری از بروز بحران اقتصادی و دیگری بحرانهای اجتماعی حاصل از جنگی به بزرگی جنگ اوکراین که در آن شاید چیزی بالغ بر ۴۰ کشور به اشکال گوناگون و پیچیده مشارکت دارند.
بررسی گزارشهای مستند و متعدد رسانههای غربی مثل بلومبرگ، سیانان، نیویورک تایمز و اکونومیست نشان میدهد غرب به این نتیجه رسیده است که روسیه، تاکنون با هوشیاری جنگ را اداره کرده و نهتنها اجازه نداده است اقتصاد کشورش لطمه جدی بخورد، بلکه حتی شاهد رشد اقتصادی هم بوده است. درست برعکس غرب که به اذعان خودشان، چیزی بالغ بر سه تریلیون دلار خسارت دیدهاند و… بررسی برخی روزنامههای غربگرا در کشور خودمان نیز ما را به همین نتیجه میرساند.
به عنوان فقط یک مثال، رجوع کنید به گزارش روزنامه اعتماد با عنوان «پوتین بهتر از چیزی که همه انتظار داشتند عمل کرده»، به تاریخ یازدهم دیماه ۱۴۰۱. شما یک مورد نشان دهید، کشوری درگیر جنگی نه حتی به این بزرگی شده باشد و اقتصادش لطمات جدی نخورده باشد! فراموش نکنید این جنگ، به اعتقاد بسیاری از تحلیلگران برجسته حوزه روابط بینالملل و علوم سیاسی، جنگی است که جهان را تغییر خواهد داد و پس از آن، نظم بینالملل حاصل از نتیجه این جنگ، با نظم ی که در حال حاضر بر دنیا حاکم است، متفاوت خواهد بود. خلاصه اینکه حفظ اقتصاد و معیشت مردم از سقوط در چنین جنگی، هنر بزرگی است. چه رسد به سر و سامان دادن به اقتصاد!
همانطور که گفتیم ابربحرانی بعدی که میتوانست از دل این جنگ خارج شده و به جان پوتین و کشورش بیفتد، بحرانهای اجتماعی است. یکی از دلایل مهمی که شاهد بروز چنین بحرانی در روسیه نبودهایم، همین دست نخورده ماندن اقتصاد و معیشت مردم است. البته یک دلیل مهم دیگر هم وجود دارد و آن «اتحاد» مثالزدنی است که بین مردم، احزاب و جریانهای سیاسی این کشور در چنین شرایطی شکل میگیرد. به نظر میرسد جامعه روسیه به این پختگی و فهم سیاسی رسیده که وقتی با دشمن مشترکی مواجه میشوند، اختلافات را کنار بگذارند.
این اتحاد بهویژه در میان جریانهای سیاسی روسیه و در ماجرای شورش واگنر، بهخوبی نتایج خود را نشان داد و به پوتین در جمع کردن غائله واگنر کمک زیادی کرد. دقیقاً همین اتحاد و همراهی مردم با نظام سیاسی حاکم بود که در کودتای ۲۰۱۶ ترکیه، به داد اردوغان رسید.
روزنامه فرهیختگان در صفحه اول امروز خود با تیتر «فقه پویای بنبستشکن» نوشت: حضرت آیتالله خامنهای، رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح دیروز در دیدار رئیس، مسئولان و جمعی از کارکنان قوه قضائیه، با تاکید بر اهمیت کمنظیر این قوه، اجرای کامل سند تحول دستگاه قضا، مبارزه با فساد درون و بیرون این دستگاه، احیای حقوق عامه، تأمین آزادیهای مشروع و پیشگیری از وقوع جرم را از جمله وظایف مهم قوه قضائیه خواندند و افزودند: ملاک اصلی داوری درباره فعالیت همه دستگاهها، نتیجه و محصول نهایی است که به دست مردم میرسد.
خصوصیات اخلاقی و کاری دکتر بهشتی امروز هم، برای همه درسآموز است
حضرت آیتالله خامنهای در این دیدار که در آستانه سالگرد حادثه هفتم تیر ۱۳۶۰ و شهادت آیت الله بهشتی و ۷۲ نفر از اصحاب امام در بمبگذاری منافقین صورت گرفت، دکتر بهشتی را دارای رتبه عالی علمی حوزوی، بسیار پرکار، مصداق بارز نظم، مبتکر، پر حوصله برای شنیدن حرفها حتی حرفهای مخالفان و به دور از ریا و تظاهر برشمردند و گفتند: خصوصیات اخلاقی و کاری بهشتی امروز هم، برای همه درسآموز است.
آشنایی دقیق با زوایای قوه قضائیه از محسَّنات آقای محسنی اژهای است
ایشان آشنایی دقیق با زوایای قوه قضائیه را از محسَّنات آقای محسنی اژهای دانستند و این قوه را از مهمترین ارکان و ستونهای اصلی نظام خواندند که اقدامات مثبت آن تأثیرات شگرفی بر زندگی مردم و پیشبرد اهداف نظام دارد و اقدامات احتمالی منفیاش، اختلال و ضربات مهم به همراه میآورد. رهبر انقلاب پیشرفت دستگاه قضا در عمل به بخشی از مسائل مطرح شده در دیدار سال گذشته با قوه قضائیه را خوب ارزیابی کردند و در عین حال گفتند: در برخی بخشها هم پیشرفتی نبوده است و به هر حال مهم این است که قضاوت درباره فعالیتهای قوه قضائیه و هر دستگاه دیگر، بر آمارها و کمیتها متمرکز نباشد، بلکه خروجی و نتیجه نهایی کار که به دست مردم میرسد باید معیار و منشأ داوری باشد.
تبیین لوازم عملیاتی شدن سند تحول قوه قضائیه
حضرت آیتالله خامنهای بار دیگر با استناد به دیدگاه متخصصان و کارشناسان، سند تحول در قوه قضائیه را سندی مهم و متقن برشمردند و با اشاره به تجربیات متراکم دستگاه قضا در بعد از انقلاب افزودند: از این تجربیات ارزشمند باید برای ایجاد تحول یعنی تقویت نقاط مثبت و به صفر رساندن نقاط منفی استفاده شود. تغییرات ضروری سازمانی، تغییرات احتمالی در جهتگیریها یا برخی مدیران، تأمین بودجه لازم با کمک دولت و مجلس، تصویب قوانین لازم و تکمیل و روزآمدی سند، نکات مهمی بود که رهبر انقلاب به عنوان لوازم عملیاتی شدن سند تحول به مسئولان دستگاه قضا خاطرنشان کردند. ایشان، جانشینپروری و پرورش نیروهای کارآمد و متخصص را هم لازمه تحول و پیشرفت کارهای دستگاهها خواندند که باید مورد توجه جدی همه مسئولان باشد.
سوءاستفاده اقلیتی کوچک در هر نقطه کشور، چهره قوه قضائیه را مخدوش میکند
مبارزه با فساد در بیرون و درون دستگاه قضا نکته مهم دیگری بود که رهبر انقلاب با تاکید بر آن گفتند: اکثریت قاطع قضات و کارکنان قوه قضائیه، انسانهای شریفی هستند که با درآمد واقعاً کم سختترین کارها را انجام میدهند، اما سوءاستفاده اقلیتی کوچک در هر نقطه کشور، چهره قوه قضائیه را مخدوش میکند و مایه قضاوت نادرست درباره کُل این قوه میشود، بنابراین باید با هرگونه فساد در درون دستگاه با جدیت برخورد شود.
روزنامه خراسان در صفحه نخست امروز خود با تیتر «روایت نفسهای سوخته» نوشت: حمله شیمیایی صدام به شهر سردشت در هفتم تیرماه ۱۳۶۶ از فاجعهبارترین اقدامات رژیم بعثی در طول سالهای دفاع مقدس بود. دستپرورده استکبار که در طول جنگ تحمیلی به اهداف شوم خود دست نیافته بود، در یکی از آخرین تلاشهای مذبوحانه خود این بار وحشیگری را به حد اعلا رساند و نه به اماکن نظامی بلکه به چهار نقطه از یک شهر کاملاً غیرنظامی حمله شیمیایی کرد که به شهادت حدود ۱۱۰ نفر از هموطنان و مصدوم شدن حدود هشت هزار نفر دیگر منجر شد و هنوز هم با مراجعه به این شهر مرزی در استان کردستان میتوان آثار آن را مشاهده کرد.
اما امروز در سالروز این حمله شیمیایی که به عنوان روز حمایت از مصدومان شیمیایی نیز در تقویم کشور نامگذاری شده، فرصتی است تا از این رزمندگان همیشه وطن که سالهای زیادی را در مظلومیت و نجابت تمام زیست کردند، بگوییم و بخوانیم.
ما در خرداد ماه به همراه حدود ۲۰۰ جانباز شیمیایی به دیار کریمان کرمان سفر و با حضور در گلزار شهدای کرمان و مدد جستن از روح بلند و آسمانی سردار دلها حاج قاسم سلیمانی بزرگ مرد دوران معاصرمان، با آرمانهای مکتب شهید سلیمانی تجدید پیمان کردیم. همین سفر نیز بهانهای شد تا پای دل گفتهها، خاطرات و دغدغههای این یادگاران دوران سخت دفاع از این مرز و بوم بنشینیم. شنیدن دل گفتهها و بازخوانی مشکلات این عزیزان موضوعی است که هرکسی در هر جایگاه و مقامی به حد وسع خویش در قبال آن وظیفه دارد، چرا که اغلب دردهای جانبازان شیمیایی خاموش و ناشناخته است، برخلاف بسیاری از جانبازان دیگر که به دلیل قطع عضو یا ویلچری شدن از ظاهر آنان میتوان بخشی از رنجی را که با خویش همراه دارند، مشاهده کرد، جانبازان شیمیایی اینگونه نیستند، درد این انسانهای شریف و نجیب درون سینههایشان است و نمود ظاهری ندارد.
البته برخی از این جانبازان دچار مشکلات بینایی و پوستی ناشی از گازهای تاولزا نیز شدهاند. در برخی موارد هم تبعات شیمیایی به همسر یا فرزندانشان سرایت و مشکلات و مصائب آنان را دوچندان کرده است. ما در این مجال تلاش کردیم حرفها، خاطرات و دلگفتههایشان را بشنویم و بازگو کنیم، با این امید که مسئولان نیز این دغدغهها و دردها را از یاد نبرند و برای رفع کمبودهای این جانبازان قدمهای بیشتری بردارند.
تنها بودم، پوست بدنم و چشمهایم میسوخت
سرتیپ دوم پاسدار محمد میرجانی، فرمانده سابق لشکر ۱۷ علی بن ابی طالب (ع)، دو نوبت در طول دفاع مقدس دچار مصدومیت شیمیایی شده است. پس از شهادت شهید حاج قاسم سلیمانی درحالی که به دلیل درگیری ریه آسیبدیدهاش با کرونا، به گفته خودش نفسهای آخر را میکشیده و منتظر ملکالموت بوده است، با توسل به روح آن شهید و دیگر همرزمش، شهید زینالدین، شرایط جسمیاش بهتر میشود.
این یادگار دوران دفاع مقدس درباره نحوه شیمیایی شدنش میگوید: دوبار شیمیایی شدم، یک بار اسفند سال ۶۲ در عملیات خیبر در منطقه هورالعظیم که صبح عملیات بود و من فرمانده اطلاعات لشکر بودم، با شهید زینالدین سوار بالگرد شنوک ارتش شدیم و با یک جیب رفتیم داخل آن. حدود ۱۰۰ نفر از بسیجیها هم سوار شدند، شنوک داخل جزیره نشست. آنجا مأموریت یافتم که برای اطلاع از وضعیت استقرار نیروها از موقعیت آنها سرکشی کنم که در همان سرکشی عراق شیمیایی زد و همان جا مجروح شدم. آنجا تنها بودم، پوست بدنم و چشمهایم خیلی میسوخت...
روزنامه همشهری در صفحه نخست امروز خود با تیتر «دروغ بزرگ استعفای شهردار» نوشت: یک روز وزیری از یک وزارتخانه استعفا میدهد، میگویند قرار است شهردار تهران تصدی آن وزارتخانه را برعهده گیرد و با شهرداری خداحافظی کند. روز دیگر غیبت شهردار در جلسات مختلف بهانه دستشان میدهد تا دوباره خبر کذب استعفای شهردار تهران را سرتیتر روزنامههایشان کنند. گویا هر زمان که تیتر کم میآورند یا نمیدانند دقیقاً باید در حوزه شهر و شهرداری به چه مسائلی بپردازند، استعفای شهردار تهران تنها سوژه آنان میشود و به بیان آرزوهای خود میپردازند.
حاضرنبودن شهردار تهران در برنامه قرار خدمت یا عدمصدور دستورات کتبی جدید پس از سفر بروکسل، دلایل جدید برای ادعای استعفای زاکانی عنوان شده است و میگویند این استعفا بهدلیل اختلافاتش در کمیسیون ماده ۵ و شورایعالی معماری و شهرسازی است. مشکلات موجود در شهر که علاج هرکدام نیاز به برنامه جدی و تمرکز کافی دارد را روانه گوشه و کنار کرده و با خبر استعفا یا عدماستعفا شهروندان را به شنیدن حواشی دعوت میکنند. متأسفانه این دسته از خبرها با سرعت بیشتری از آنچه در شهر رقم خورده و اقدامات مثبتی که صورت گرفته، دیده و پرداخته میشود؛ آنانی که منتظر استعفای شهردار هستند و غیابش در جلسات بعد از سفر بروکسل را دلیل بر استعفا یا قهر تلقی میکنند.
مهدی چمران، رئیس شورای شهر تهران از اساس استعفای شهردار را تکذیب کرد و گفت: خبر استعفای زاکانی دروغ دیگری است که مطرح شده است. وقتی یک نفر کار میکند، همه به او میتازند و کسانی که کار نکردهاند و از کار و فعالیت در شهر ناراحت هستند، دروغپردازی میکنند. ما دوشنبه با آقای زاکانی جلسه داشتیم و چیزی مبنی بر استعفا نیامده و باید این مسائل از نظر قانونی پیگیری شود. در جلسه با شهردار، مسائل زیادی را مطرح کردیم و اینکه حال مطرح میشود ایشان استعفا دادهاند، جای تعجب دارد.
علت این مسائل معلوم است، وقتی دیده میشود عدهای کار میکنند، عدهای دیگر به جنبوجوش و تکاپو میافتند که نگذارند کار کنند. شهر ما مشکلات زیادی دارد؛ مشکل اتوبوس و مترو را داریم و بارها گفتهایم و راهحل هم دادهایم که باید اجرا شود، اما متأسفانه به جای فرصتگذاشتن برای این مشکلات اصلی باید با این مسائل حاشیهای دست و پنجه نرم کنیم. او در پاسخ به پرسش یکی از خبرنگاران مبنی بر اینکه آیا از روزنامهای که شایعه استعفای شهردار را مطرح کرده شکایت خواهد شد یا خیر؟ گفت: این موضوع را باید، بخش حقوقی و روابطعمومی شهرداری دنبال کنند.
روزنامه رسالت در صفحه اول امروز خود با تیتر «دعای عرفه متنی برای تمرین شکر» نوشت: ناسپاسها همیشه حالشان بد است و اوقاتشان تلخ. نعمتهای خدا را نمیبینند و طبیعتاً از آنها لذت نمیبرند. لطف پیدرپی خدا را چندان حس نمیکنند و درنتیجه خود را بدهکار خدا نمیبینند. ناسپاسها توان لذت بردن ندارند و بهندرت سرخوشی و خوشحالیِ عمیق را با دیدن یا به یادآوردن یکی از نعمتهای خدا تجربه میکنند. نه نعمتهای همیشگی و ثابتِ خدا چنگی به دلشان میزند نه نعمتهای همگانی و عمومیاش.
نه نعمتهای قدیمی خدا که از آغاز ولادت همراهشان بوده به چشمشان میآید نه آن دست نعمتهایی که بهوفور یافت میشوند و هرگز کمیاب نمیشوند سرمستشان میکند. تنها وقتیکه یک نعمت گلدرشت بیسابقه نصیبشان میشود، چند صباحی حس شکرگزاری میگیرند و بهزودی این حس، با تکراری شدن همان نعمت فرومینشیند و باز به اصل خویش، همان حس دیرینه و همیشگی ناسپاسی بازمیگردند.
آدم ناسپاس از سلامتی خودش، از نعمت پدر و مادرش، از خانه و ماشینی که دارد، از شغلی که دارد، دین و ایمانش، آب و غذا و هوایی که هرروز، خدا روزیاش میکند، از درختان، دریا، خورشید، شب و روز، از چشم و گوش و دستوپایش نمیتواند لذت ببرد و هیچکدام از این نعمتهای بزرگ و ارزشمند خوشحالش نمیکند. و همین سم مهلک ناسپاسی است که زندگیاش را تلخ میکند. در عوض، انسانهای شکور که اتفاقاً به گفته قرآن، بسیار کمشمارند، هرروز حتی با نفس کشیدن و آب خوردن هم حس دلچسب و بسیار لذتبخش شکرگزاری را تجربه میکنند و روزبهروز به نشاط و سرزندگیشان اضافه میشود که کم نمیشود.
فرازهای آغازین دعای امام حسین (ع) در روز عرفه، یک متن تمامعیار برای تمرین و تلقین شکرگزاری است. در این دعا هر چه امام حسین (ع) دانهدانه نعمتهای خدا را میشمرد، سیر نمیشود و ول نمیکند. روحیه شاکرانه امام حسین (ع) را در دعای عرفه تماشا کنید. روح بلندش چنین میطلبید که بهتفصیل و باحوصله و با ذکر جزئیات مراحل خلقتش را بهپاس شکرگزاری از خدا بیان کند. و آنگاه در طول مراحل رشد و نقوش برخی از نعمتهای مادی و معنوی خدا را که شاملش شده برشمرد و عجز خودش را از ادای شکر یکدانه از این نعمتها بیان کند.
دعای عرفه را باانگیزه تماشای شکرگزاری امام حسین (ع) میشود خواند. هر چه با متن این دعا بیشتر و عمیقتر ارتباط برقرار کنیم، از روح شاکرانه حضرت سیدالشهدا (ع) بیشتر واگیر میگیریم و زندگی و بندگیمان شیرینتر میشود.
روزنامه جوان در صفحه نخست امروز خود با تیتر «افت کیفیت آموزشی با لابیبازی مدارس غیردولتی!» نوشت: اگر سال به سال، کیفیت مدارس دولتی افزایش مییافت و کلاسهای درس استانداردسازی میشد، اگر در این سالها، معلمان متخصص، باانگیزه و توانمند زیادی در مدارس دولتی استخدام میشدند، اگر تعداد دانشآموزان در هر کلاس، حداکثر ۲۴ نفر در نظر گرفته میشد و یک آموزش باکیفیت و رایگان در دسترس همه دانشآموزان قرار میگرفت، در چنین شرایطی کمتر کسی حاضر میشد فرزندش را به مدارس غیردولتی بفرستد. در حال حاضر اغلب خانوادهها از کیفیت پایین آموزش در مدارس دولتی گلایه دارند، به همین دلیل به ناچار زیر بار هزینههای گران مدارس غیردولتی میروند و فرزندشان را در این مدارس ثبتنام میکنند.
این در شرایطی است که با توجه به وضعیت معیشتی خانوادهها این شهریه به سختی تأمین میشود، چراکه برخی از والدین هر ماه حقوق ثابت ۷ میلیون تومانی دریافت میکنند، اما ناچارند که برای یک سال تحصیل فرزندشان، چند ده میلیون تومان پول به حساب مدارس غیردولتی واریز کنند. چرا نسبت به ارتقای کیفیت مدارس دولتی و توسعه آن بیتوجهی شدهاست؟ و چرا به مدارس غیردولتی میدان دادهشده تا هر چقدر که میتوانند جیب خانوادهها را خالی کنند؟ برای پیدا کردن پاسخ این سوالات، «جوان» با ابراهیم سحرخیز، معاون اسبق وزارت آموزشوپرورش گفتوگو کرده است.
چرا شهریههای مدارس غیردولتی سال به سال بدون هیچ ضابطهای گران میشود و هیچ سازمان و نهادی با این گرانی برخورد نمیکند؟
باید اول این را بگویم که مدارس غیردولتی از اول غیرانتفاعی بودند، یعنی اینکه آنها اصلاً نباید مقاصد تجاری میداشتند و از این کار سود میبردند، اما به مرور زمان فلسفه مدارس غیرانتفاعی در کشور دستمایه تغییر شد تا جایی که در حال حاضر مدارس غیردولتی به معنای واقعی کلمه رها شده، بی نظارت و انتفاعی شدهاند. در این بین سازمانهایی مانند تعزیرات میتوانند پای کار بیایند و با حسابکشی از این مدارس با آنها برخورد قانونی داشته باشند، اما متأسفانه کمتر به این مسئله توجه شدهاست.
آیا برای شهریههای گرانی که به حساب مدارس غیردولتی واریز میشود، حساب و کتابی وجود دارد؟ مشخص است که چقدر از آن صرف هزینههای تعلیم و تربیت دانشآموزان میشود و چه میزان از آن، سود مدیر و مؤسس مدرسه است؟
از سال ۱۳۹۱ یعنی از زمان معاونت خانم حشمتیان در وزارتخانه آموزش و پرورش تا امروز، قرار بود که مدارس غیردولتی درجهبندی شوند تا براساس ضوابط، قواعد و همچنین درجهای که دارند شهریه بگیرند. همچنین قرار بود هزینههای تمامشده در مدرسه غیردولتی استخراج شود؛ اینکه چقدر دستمزد و اجاره ساختمان میدهند چقدر بابت امکانات و کالاهای مرتبط با آموزش، هزینه میکنند و.... اما متأسفانه آموزش و پرورش این استخراج قیمت را انجام ندادهاست و همینطور بینظم و قاعده هرسال به مبلغ شهریه اضافه میشود.
اصلاً نظارتی بر مدارس غیردولتی وجود دارد؟
اغلب مدارس غیردولتی فقط از قواعد و قوانین مخصوص خودشان پیروی میکنند و متأسفانه دولت نیز بر این موضوع هیچ نظارتی ندارد. گاهی دیده شده که این مدارس اقدام به خواندن شعرهای ممنوعه کردهاند که اینها بیدر و پیکر بودن مدارس غیردولتی را در تمام ابعاد نشان میدهد. یعنی اینکه آنها هر طور دوست دارند شهریه میگیرند، هر طور دوست دارند افراد را استخدام میکنند و هر چقدر دلشان بخواهد به معلمان پول میدهند. حتی اگر نخواهند معلمان را بیمه کنند نیز کسی با آنها کاری ندارد. در حالی که مدارس غیردولتی شهریههای چند ده میلیون تومانی از هر دانشآموز میگیرند، اما اغلب از معلمان بازنشسته یا دانشجویانی استفاده میکنند تا حقوق و مزایای آنها را کم و ناقص پرداخت کنند.
روزنامه ایران در صفحه اول امروز خود با تیتر «شهید بهشتی سردار جهاد تبیین» نوشت: سعید جلیلی، عضو شورایعالی امنیت ملی، عصر دیروز در نخستین همایش بینالمللی شهدای ترور انقلاب اسلامی با عنوان «از بهشتی تا آرمان» که در مجموعه فرهنگی سرچشمه (یادمان شهدای ترور) برگزار شد، اظهار داشت: گروهکهایی که در سه سال اول انقلاب علیه این نهضت اقدام میکردند، در کنار تحریف و التقاط، ادعاهایی مثل آزادی، عدالت و حمایت از طبقات محروم را نیز مطرح میکردند.
وی افزود: در چنین فضایی که تشخیص حق از باطل مشکل میشود و دشمن همه ابزارهای سخت و نرم را به میدان میآورد، در طرف مقابل در این جنگ سهساله سخت و ترکیبی، سرداران و سربازانی بودند که با همه وجود به صحنه آمدند و متناسب با اقدامات دشمن وارد میدان شدند و غلط بودن حرف دشمن را نمایان کردند. جلیلی با اشاره به تأکیدات رهبر انقلاب مبنی بر «جهاد تبیین»، تصریح کرد: جهاد تبیین باطلالسحری بود که در سه سال اول انقلاب برای مقابله با اقدامات گروهکها بخوبی به کار گرفته شد. وی دراینباره افزود: شهید بهشتی و یاران او همچون شهید دیالمه، در خط مقدم جهاد تبیین بودند؛ کما اینکه شهید دیالمه ادعاهای سرکرده منافقین را تبیین و رد میکرد و شهید بهشتی با سران حزب توده به مناظره مینشست و آنها را رسوا میکرد.
جلیلی خاطرنشان کرد: آغاز ترورها در ابتدای دهه شصت، نشاندهنده پایان منطق و استدلال ادعایی از سوی اندیشه مقابل بود. امروز هم رفتار وحشیانهای که با «آرمان عزیز» داشتند، نشاندهنده شکست ادعاهای دروغی بود که تحت عنوان «زن، زندگی، آزادی» مطرح شد. همچنین محمدمهدی اسماعیلی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز طی سخنانی در این مراسم با بیان اینکه شهید بهشتی بهواسطه چند ویژگی سهم بزرگی در معماری نظام اسلامی و ادامه پیدا کردن نهضت داشت، گفت: یک ویژگی مهم ایشان، تلاش برای تربیت نیروی انسانی برای پیشرفت نهضت امام (ره) بود.
روزنامه قدس در صفحه اول امروز خود با تیتر «تیر خلاص بر پیکر مفاسد اسناد قولنامهای» نوشت: بر اساس برخی آمارها حدود ۶۰ تا ۷۰ درصد دعاوی وارد شده به قوهقضاییه مربوط به املاک و زمین بوده و ۲۵ درصد از کل دعاوی کشور دقیقاً از ناحیه اسناد عادی و قولنامهای است. سهولت در انعقاد قراردادها، درگیر نشدن با بروکراسی اداری، هزینه ناچیز انعقاد قرارداد، دور زدن قوانین ارث و میراث، فرار مالیاتی، زمینخواری و تصرف غیرقانونی زمین و ملک و… موجب شده هر ساله به تعداد کسانی که با اسناد عادی و قولنامه به عقد قرارداد میپرداختند، افزوده شود. در همین راستا در سال ۱۳۹۵ مجلس شورای اسلامی درصدد برآمد با الهام از تجربه کشورهای دیگر اعتبار اسناد عادی و قولنامه را بردارد و در نهایت پس از کش و قوسهای فراوان طرح الزام به ثبت رسمی معاملات اموال غیرمنقول در سال ۱۳۹۹ به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید؛ اما پس از طرح ایرادهایی از جانب شورای نگهبان و اصلاح مصوبه در مجلس، در نهایت این طرح در سال ۱۴۰۱ برای تعیین تکلیف نهایی به مجمع تشخیص مصلحت نظام ارسال شد. مطابق مصوبه مزبور، پس از گذشت مهلتهایی که در این طرح پیشبینی شده است، معاملات مرتبط با اموال غیرمنقول باید به صورت رسمی ثبت شوند و در صورت عدم ثبت رسمی معاملات و انجام آنها به صورت عادی، ضمانت اجرای بطلان معامله در نظر گرفته شده است.
مصلحت قطعی، اعتبارزدایی از اسناد عادی
طولانی شدن بررسی این طرح موجب ایجاد مفاسد بزرگ و بیثباتیهای کلان در اقتصاد کشور شده است و این روند سبب شد دیروز رهبر معظم انقلاب در دیدار ارکان قوه قضائیه، معاملات غیررسمی اموال غیرمنقول را از منشأ بزرگ فساد بخوانند و تأکید کنند: «باید از این گونه معاملات سلب اعتبار شود و اگر هم از دیدگاه شورای نگهبان به مصوبه مجلس ایرادی هست، مصلحت قطعی کشور و نظام، تصویب نهایی این قانون است.» بنابراین در این گزارش به دنبال پاسخ به این پرسش هستیم که اولاً رواج معاملات غیررسمی اموال غیرمنقول چه فسادهایی به دنبال داشته است و ثانیاً تصویب قانون الزام به ثبت رسمی معاملات اموال غیرمنقول چگونه میتواند جلو این مفاسد را بگیرد و چرا مصلحت قطعی کشور است؟
زمینخواری کشف شده در کشور؛ ۲.۵ برابر مساحت کشورهای بحرین و قطر!
با توجه به اینکه اسناد عادی از نظر حقوقی معتبر و قانونی است، افرادی که مبادرت به تصرف اراضی دولتی، عمومی یا منابع طبیعی میکنند، این امکان را دارند که اراضی متصرفی را با سند عادی به دیگران فروخته و یا پس از تغییر کاربری و ایجاد ابنیه یا غرس اشجار، اقدام به نقل و انتقال آنها به غیر کنند. علاوه بر این با توجه به فقدان بانک اطلاعاتی و سابقه ثبت معاملات در معاملات غیررسمی، امکان ردیابی زمینخوار اصلی و اولیه بسیار دشوار و تا حدودی غیرممکن است. بر پایه اظهارنظر قائممقام وزیر راه و شهرسازی، در سال ۹۵، حدود ۳۲۸ هزار هکتار از اراضی ملی به ارزش ۹۷ هزار میلیارد تومان که به تصرف زمینخواران درآمده بود، رفع تصرف شد که این رقم معادل ۲.۵ برابر مساحت کشورهای قطر و بحرین با هم است. اینها فقط کشفشدهها هستند، مواردی نیز هستند که قوه قضائیه نتوانسته است آنها را شناسایی کند. همچنین در سال ۹۸ غلامحسین اسماعیلی، سخنگوی قوه قضائیه نیز در نشست خبری خود در مهرماه اعلام کرد در شش ماهه نخست سال ۹۸ تنها در ۲۰ استان به میزان ۱۱ هزار میلیارد تومان از اراضی ملی رفع تصرف شده است.
اعتبار اسناد عادی یکی از علل تجاوز به اراضی ملی است!
تزلزل مالکیت دولت و اشخاص بر اراضی و املاک یکی از آثار مخرب اعتباردهی به اسناد عادی در معاملات اموال غیرمنقول است. ذبیحالله خدائیان، رئیس سازمان ثبت اسناد و املاک کشور یکی از علل تجاوز به اراضی ملی و منابع طبیعی و تفکیک و قطعهبندی اراضی کشاورزی و فروش آنها که تبدیل به ویلاهای غیرمجاز میشود را سند عادی میداند. وی معتقد است معمولاً افراد سودجو زمینها را قطعهبندی کرده و با سند عادی مالکیت آن را منتقل میکنند و بعد هم دور از چشم متولیان یا بر اثر بیتوجهی متولیان ساختوساز شروع میشود. حالا ما مواجه میشویم با دهها ویلایی که ساخته شده و دستگاه قضائی باید حکم صادر کند. در صورتی که اگر سند عادی اعتبار نداشته و در جامعه رونق نداشته باشد، مردم به خودشان اجازه نمیدهند چنین زمینهایی را خریداری کنند.
نظر شما