به گزارش خبرنگار ایمنا، بازار است و گوشه گوشهاش زیبا و چشمنواز؛ بازارهای سنتی را میگویم. همانهایی که جنبوجوش در آنها در جریان است و تلاش برای کسب روزی حلال رویداد جاری و متداول آن است.
بازار نماد فعالیت برای معیشت است و ارکان مختلف آن در کنار یکدیگر زیبایی و زنده بودنش را دوچندان میکند. آبخوری در گوشهای از بازار خودنمایی میکند و در ضلعی دیگر مدرسه علمیه و مسجد واقع است. جایی دیگر اما گذر عابران را شاهد هستیم که از پلهها بالا و پایین میروند، هر از گاه برای دیدن اجناس و اقلام مکثی میکنند و گاهی هم خودشان را در آینه آینهشمعدانفروشی بازار میبینند!.
بگذریم؛ بازار وادی هنر است و هنرمند با ورود به بازار ایدههایش را برمیچیند و برای آفرینش کاری نو، نقشی خاطرهانگیز میزند.
نغمه نهنگی یکی از هنرمندان است که بازار را دوست دارد و این علاقه وی را ترقیب کرده است که در قالب برگزاری نمایشگاه «بازار»، آثارش را به نمایش بگذارد. خبرنگار ایمنا با این با این بانوی هنرمند گفتوگو کرده است که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
چه شد که به هنر نقاشی علاقهمند شدید؟
از همان کودکی نقاشی جزو علاقهمندیهای من بود تا جایی که حاضر نبودم از آن بگذرم؛ حتی قبل از شروع آموزشهای حرفهای کارهای خلاقانهای که کودکان در منزل انجام میدادند را نگهداری میکردم و همچنان آنها را حفظ کردهام. زیاد اهل حرف زدن نیستم و معتقدم هنر نقاشی این مزیت را دارد که هنرمند نقاش زیاد حرف نمیزند. در واقع حرفهایم را در آثارم با تصویر نشان میدهم و این ویژگی نقاشی برای من بسیار ارزشمند است. نوع صحبتهایم ممکن است در دورههای مختلف متفاوت باشد و به هر حال رشته نقاشی را انتخاب کردم؛ چرا که میتوانستم با تصویر صحبت کنم.
از چه سنی نقاشی را شروع کردید و روند پیشرفت هنری شما چگونه بود؟
آموزش کار حرفهای را از حدود ۱۴ سالگی در آموزشگاه نقاشی شروع کردم. پس از آن هم در هنرستان به تحصیل در این رشته پرداختم و با وجود فاصلهای که بین مقطع دیپلم تا ورود به دانشگاه برایم ایجاد شد، هنر نقاشی را ادامه دادم. در این مدت کارم را دنبال کردم و پس از آن در کنکور هنر شرکت کردم تا اینکه در مقطع کارشناسی دانشگاه سپهر پذیرفته شدم؛ بلافاصله پس از آن هم در مقطع کارشناسی ارشد در همان دانشگاه به تحصیل ادامه دادم.
تا به امروز چند نمایشگاه از آثار شما برگزار شده است؟
تا بهحال در شش نمایشگاه گروهی در تهران و اصفهان آثارم را ارائه دادهام و نمایشگاه «بازار» نخستین نمایشگاه انفرادی است که برگزار کردهام.
برپایی «نمایشگاه بازار» ماحصل چه مدت فعالیت شما است؟
آماده کردن آثار این مجموعه حدود یکسالونیم زمان برد.
ایده این نمایشگاه چطور پدید آمد؟
ایده از زمانی شروع شد که برای مدتی به هنر عکاسی تمایل پیدا کردم و بهتنهایی در بازار گشتوگذار و عکاسی میکردم. آرامآرام ایدههایم تکامل یافت و باعث ساختن و به ثمر نشستن این مجموعه شد.
علت انتخاب مکانی همچون بازار برای گشتوگذار و عکاسی چه بود؟
بهنظر من بازار نهتنها در ایران بلکه در کل جهان رأس زندگی آدمها است و در سه رأس یک مثلث که شامل سیاست، اقتصاد و فرهنگ است، نمود پیدا کرده است. بهعنوان مثال میدان نقشجهان با وجود عمارت تاریخی عالیقاپو و مساجد، بخشی از سیاست را در دل خود جای داده است، در میان آن بازار و جنبه اقتصادی را میبینیم که به آدمها زندگی میبخشد؛ در بازار مردم را میدیدم که حالشان خوب است و گویی از آن انرژی میگیرند. به ندرت میشد کسی را دید که با حال بد یا ناخوش به بازار آمده باشد. افرادی که به آنجا میآیند با خرید کردن شاد میشوند و این خوشحالی را به فروشنده منتقل میکنند، فروشنده هم از این راه زندگی میگذراند و مسرور میشود. چنین شد که این موضوع را انتخاب کردم.
بازار تداعیکننده چه چیزی در ذهن و فکر یک هنرمند است؟
بازارها هرکدام رنگ و عطر و بویی خاص دارند؛ قدمزدن در آنها بسیار جذاب است و به انسان زندگی میبخشد.
بازار مورد علاقه من بازار مسگرها است؛ چرا که نوای چکشکاریها طنین دلنوازی ایجاد میکند و در این مغازهها انواع ظروف با طرح، فرم و رنگ متنوع وجود دارد.
بازار در چه برههای از زندگی شما اهمیت پیدا کرد؟
وجود بازارها و حضور در آنها از کودکی سبب حال خوب در انسانها میشود. از وقتی که به درآمد رسیدم و توانستم برای خرید به بازار بروم، این لذت برای من دوچندان شد. فکر میکنم داشتن درآمد و خرید از بازار، بهخصوص برای یک زن از اهمیت بیشتری برخوردار است.
حضور در بازار چه نقشی در ایجاد این نمایشگاه و مجموعه آثار شما داشت؟
مجموعه آثارم بافت دارد و این بازارها بودند که این بافت را به کار من دادند.
برای اینکه بتوانید یک بافت تاریخی و سنتی را در قالب معاصر نقاشی کنید، با چه سختیهایی در کار مواجه بودید؟
در ابتدای کار آن چیزی که در نظر داشتم شکل نمیگرفت. بسیار تلاش کردم و با مواد مختلف حتی آبرنگ کارم را امتحان کردم اما باز هم آنچه میخواستم در کارها دیده نمیشد. حتی قبل از آنکه به کارم بافت بدهم، از رنگ و روغن استفاده کردم اما باز هم موفق نشدم. بعد از آن بیشتر به عکسهایی که از بازار گرفته بودم دقت کردم و اندک اندک، متوجه شدم که بهتر است ابتدا بافت را ایجاد کنم. از آنجاییکه بازارهای ما ارتفاع بسیار زیادی دارند به ذهنم رسید که فضا را بزرگ بگیرم و این تفکر باعث شد آثارم طرح بخورند.
ایده سبک «مدرن» در نقاشیهای بازار چطور شکل گرفت؟
اگر دقت کرده باشید بازارهای سنتی با بازارهای مدرن در رقابت هستند. چراکه در بازارهای سنتی هم از نظر فروش و هم از حیث جمعیت جریان و حرکت مردم را بیش از اماکن مدرن میتوان احساس کرد و از آنها لذت بیشتری برد. بازارهای مدرن در کنار این بازارها قرار دارند اما این بازارهای سنتی هستند که با حفظ بافت و جایگاه خودشان، مردم را در دل خود جای دادهاند؛ در واقع حضور مردم باعث زنده نگهداشتن بازارهای سنتی شده است.
چه شد که بر خلاف سایر هنرمندان در زمینه بازار، یک کار قدیمی را در قالب معاصر بیان کردید؟
در واقع میخواستم کار جدیدی انجام دهم. سایر هنرمندان پیش از من روی این بازارها را در بافت و قالب سنتی کار کرده بودند و من نمیخواستم آن سبک سنتی را تکرار کنم، بنابراین باید کار جدیدی انجام میدادم و به این فکر کردم چه نوع اثری ارائه دهم که علاوه بر نو بودن، بافت سنتی بازار را خدشهدار نکند.
دلیل اهمیت معماری و حفظ بافت بازار در کارهای شما چیست؟
ما در جایی زندگی میکنیم و در کشوری هستیم که تمدن بزرگی دارد و به معماری نگاه ویژه و ارزندهای داشته است حتی ما این اهمیت را از نوع معماری منزل یک فرد ساده و عام نیز میتوانیم مشاهده کنیم تا جایی همچون میدان نقشجهان که از معماری ویژهای درون خود بهرهمند است. این معماریها باید نشان داده شود، زیرا آنها هستند که این مکانها را پرصلابت و زیبا نگهداشتهاند. بهواقع ابهت این مکانها بهدلیل وجود چنین معماری زیباو متفاوتی است.
دلیل اینکه آثار این نمایشگاه در قالب رنگ و روغن اکریلیک کار شده چیست؟
با وجود ابعاد بزرگ کار و حسوحالی که متصور بودم، تنها روی این بافت میتوانستم طرحهایم را بنشانم. چراکه قبل از آن تکنیکهای دیگر مثل آبرنگ را امتحان کرده بودم و حس و فرمی که میخواستم تنها با رنگ و روغن اکریلیک قابل رؤیت بود.
بیشتر درباره نحوه کار و استفاده هوشمندانه از رنگها توضیح دهید.
همانطور که پیش از این گفتم، هر کدام از این بازارها برای من رنگ و عطر و بوی خاص و متفاوتی دارند، به همین دلیل قبل از چیدن پالت رنگها و انتخاب رنگ، خودم را در آن فضا مجسم میکنم. به این صورت آرامآرام رنگها خودشان متناسب با فضا و عطر و بوی آن شکل میگیرند. به همین دلیل از پالت رنگی متفاوت استفاده میکردم. این رنگها از دل همین بازار میآیند.
اسامی زیبایی که روی آثار گذاشته شده است چطور و از کجا شکل گرفتند؟
انتخاب هر کدام از این عناوین علتی دارد و به هر کدامشان که نگاه کنید اسمی شایسته فراخور خود دارد که یا در ابتدای کار و طرح زدن، شکل گرفته یا اواسط کار انتخاب شده است. بهعنوان مثال نام یکی از آثار «تکامل» است که حتی پس از پایانکار هم از آن رضایت نداشتم و بعد از اضافه کردن دریچهای به نقاشی اسمش را «تکامل» گذاشتم و این اثر با این دریچه کامل شد.
با چنین کار جدیدی مخاطب تا چه حدی میتواند ارتباط بگیرد؟
به نظرم حدود ۷۰ درصد ارتباط برقرار شده و با وجود اینکه در کارهایمان از نمادسازی بهره میبریم و کارمان مخاطب هنرمند را برای درک مفهومش میطلبد، جای بسی شگفتی بود که افراد عامه هم توانستند ارتباط خوبی با این سبک برقرار کنند. با توجه به اینکه قبل از این در خصوص نمادها با هیچکسی و در هیچجایی صحبتی نشده بود اما از زبان مردم میشنیدم که میگفتند این رنگ فلان بازار است؛ رنگ آثاری که بهنمایش گذاشته شد به طور دقیق به رنگ بازار واقعی در آمده بود.
بالا بودن قیمت آثار هنری شما در نمایشگاه چه دلیلی دارد؟
بهنظر من کار هنری ارزش بسیار بالایی دارد. به هر حال ایدهای پشت این مجموعه آثار وجود دارد و هر کدام با طرح اصلی زده شده، حتی عکاسی این کارها با خودم بوده است و از جایی، مثل عکسهای موجود در اینترنت اقتباس نشده است. این طرحها از دل خود بازار نقش بسته است. به نظرم این قیمتها برازنده آثار است.
آیا نمایشگاهی با این سبک و موضوع، جذابیتی برای مخاطب اصفهانی ایجاد میکند؟
اصفهان یک شهر سنتی است و مردم این سبک از منازل و بازارها را بسیار دیدهاند و به همین دلیل نسبت به افرادی که در شهرها و حتی کشورهای دیگر کارها را از طریق صفحات مجازی دنبال و بازخوردهای خوبی را برای من ارسال میکنند، استقبال کمتری میکنند.
بسیاری از همکاران شما ریسک نمیکنند و کار با بافت سنتی را در قالب مدرن ارائه نمیدهند. چرا اینگونه است؟
دلیلش را نمیدانم، چرا که هر فرد نظر شخصی خودش را دارد و ممکن است عدهای هم تمایلشان دوری از این نوع بافت باشد و حتی احتمال دارد بافت را به دلیل آنکه از قدیم وجود داشته است، سنتی به حساب آورند.
به نظر شما کار کردن در قالب معاصر اهمیت دارد؟
ترجیح من این است که بهاین موضوع بپردازم، این بافت است که بسیاری از مواقع کار را معرفی میکند. برای مثال بافت این کارها از خشتوگل گرفته شده است به همین دلیل آن را در کنار کار مدرن آوردم، چراکه از نظر من گاهی یک بافت به تنهایی و حتی بدون هیچ طرحی روی آن، میتواند متناسب با مکان و معرف آنباشد.
نغمه نهنگی در برپایی نمایشگاه بازار با مردم و مخاطبانش چه حرف و سخنی دارد؟
میخواهم بگویم زندگی بسیار ارزشمند است، هرچند برای عدهای بیاهمیت باشد اما در همین کوچه و بازارهای قدیمی است که زندگی رونق یافته است، رونق دارد و خواهد داشت.
نظر شما