به گزارش خبرنگار ایمنا، عراق عجم دیروز و اراک نوین امروز؛ مرکز استان مرکزی ایران است و فتحعلیشاه قاجار آن را پایهگذاری کرده است. شهری در مرکز ایران که از جمله اهداف بنای آن، ایجاد محوطهای نظامی و قلعهای جنگی در بین بخشها و مناطق فراهان، دولاخور، کزاز، سربند، شراء و گاپله بوده است و به مرور و با گذشت زمان، به شهری صنعتی تبدیل میشود. درباره این خطه نوشتهاند که اولین فردی که عراق را اراک خواند، میرزا آقاخان کرمانی بوده که این عنوان را نیز در یک تک بیت معرفی کرده است.
عروس جهان است ملک اراک / که سرتاسرش مشک بیز است و خاک
شهری که اقوام و حتی اقلیتهای دینی مختلفی در آن زندگی میکردهاند و میکنند و گویشها و لهجههایی که به این شهر هجرت کردهاند، تنوع بالایی دارند. همچنین آثار تاریخی متعددی در استان مرکزی و روستاهای شهر اراک برآمده از دل تاریخ وجود دارد که همچنان مقصد گردشگری بسیاری از مسافران و محققان است.
در این رابطه و کمی بیشتر درباره پیشینه اراک و آثار تاریخی آن با یوسف نیکفام، نویسنده، محقق و پژوهشگر مقیم این شهر گفتوگو کردهایم، که مشروح آن را در ادامه میخوانید:
از سابقه آثار نوشتاری تاریخی درباره اراک و محققان این حوزه برایمان بگویید.
بیشتر کتابها و آثار موجود در این خصوص، مرتبط با اراک و تاریخ و فرهنگ این شهر است. قدمت این شهر به حدود ۲۱۰ سال قبل و دوران قاجار میرسد.
نخستین بار پیشگامانی همچون زندهیاد ابراهیم دهگان از دبیران قدیمی شهر اراک، چندین جلد کتاب درباره اراک، استان مرکزی، پیشینه تاریخی روستاها و ساختار اراک نوشتند. سپس مرتضی ذبیحی تاریخ اجتماعی اراک را نوشت که او نیز دبیر بازنشسته بود و کتاب وی جزو منابع اصلی اراکشناسی است.
امروزه بیشتر کتابهای معاصر به گردآوری روی آوردهاند و چیز تازهای برای ارائه ندارند. اما در همین زمینه علاوه بر مجموعه کتابهایی که نام بردم یک چهره غیراراکی بهنام «رضا وکیلی تبریزی» در دوران قاجاریه که مدتی در شهر اراک مأمور بوده است، کتابی به نام «تاریخ عراق و سلطانآباد» درباره اراک قدیم نوشته است؛ این که کتاب قبل از مرحوم دهقان نوشته و بعدها توسط فردی بهنام ستوده تصحیح شده است و بازنشر میشود، جزو اولین آثار پژوهشی مرتبط با اراک است که یک نویسنده تبریزی به رشته تحریر در آورده است.
امروزه جوانان دیگری هم وارد عرصه نوشتن شدهاند اما کارهای آنها بیشتر به شکل رونویسی و گردآوری است و کمتر پژوهشی و محققانه است.
همچنین فرد دیگری بهنام «محمدرضا محتاط» مجموعهای بنام «سیمای اراک» را در چهار جلد نوشته است. در مجموع این چهار شخصیت از قدیمیترین محققان و نویسندگان مرتبط با اراک بزرگ هستند.
آیا منظور از اراک بزرگ همین استان مرکزی امروزی است؟
خیر؛ اراک آن زمان منطقهای وسیع بوده و از استان کردستان تا مناطقی در نزدیکی اصفهان بهعنوان اراک بزرگ شناخته میشده است؛ بعدها با تقسیمبندی استانی، نامها تغییر نام پیدا کرد.
شهر امروزی اراک، از زمان فتحعلیشاه قاجار و توسط شخصی بهنام «یوسفخان گرجی» که سپهدار نظامی شاه قجری بوده است از طرف پادشاه مأمور میشود، تا این منطقه را از نظر نظامی و اقتصادی تثبیت کند و اقتدار خود را گسترش دهد، یوسف خان نیز اراک را پایهگذاری میکند.
این خطه، جزو معدود شهرهایی است که ساختار شهری کهن و شطرنجی شکلی دارد. سیستم فاضلاب، بازار و امور مذهبی، فرهنگی و آموزشی آن به تفکیک بوده و ساختار هندسی منظمی داشته است.
در ابتدای شکلگیری، از این شهر نوساز استقبال چندانی نمیشده است. یوسفخان گرجی با زور و اجبار روستانشینان را به شهر کوچ میداده و آنها را وادار به مهاجرت میکرده است. همان زمان هم روستاییان شبها به روستا بازمیگشتهاند و حاکم اراک دوباره آنها را به شهر بازمیگردانده است. پس از مدتی شهر ساختار منطقی و منظمی پیدا میکند که حتی از شهرها و استانهای اطراف به این شهر مهاجرت میکنند؛ از جمله شماری از ارامنه مقیم اصفهان یا خانوارهایی از شهرهای کاشان، یزد، خوانسار و دیگر مناطق اطراف اراک.
همین زمان اراک به مرکز مناسبات تجاری توسعه مییابد و به دلیل پیشینه فرشبافی در ساروق، از روستاهای قدیمی این خطه یا در منطقه شازند، اراک به مهمترین منطقه بافت، تولید و تجارت فرش در ایران تبدیل میشود.
این اتفاق در همان دوران حکومت قاجاریان میافتد؟
بله؛ در آن دوره تعدادی از نمایندگان مراکز بزرگ تجاری دنیا وارد اراک میشوند تا در تجارت فرش مشارکت کنند. اراکیهای مقیم این شهر هم تولید و بافت فرش داشتهاند، بنابراین آن شهری که کسی اشتیاقی به سکونت در آن نداشت، بهقدری رونق میگیرد که حتی تاجران فرش دیگر شهرها از تبریز، یزد و کاشان به اراک میآیند و در این شهر شعبه میزنند.
آیا نزدیکی اراک به پایتخت دیروز و امروز ایران در رونق کسبوکار و تجارت این منطقه تأثیری داشته است؟
این موضوع هم مؤثر بوده و رونق زیادی به آن داده است تا جایی که مراکز تجاری زیادی از مرکز به این شهر میآیند و در آن فعالیت میکنند.
علاوه بر این رونق تجاری، اراک در کشاورزی هم دستی در آتش دارد. انگور این دیار نمونه و بینظیر است. روستای هزاوه، زادگاه امیرکبیر در نزدیکی شهر اراک، مرکز تولید بهترین انگور و تاکستانهای ایران است. همچنین روز اراک بر مبنای صدارت امیرکبیر نامگذاری شده است.
آیا امروز هم فرش اراک همان جایگاه و رونق سابق را دارد؟
خیر؛ فرش اراک جایگاه گذشته را ندارد. بخشی از آن به خاطر رقابت و بیتدبیریها بوده و حتی فرش در ایران نیز رقابتپذیری سابق خود را از دست داده است اما تاکستانهای استان مرکزی و اراک کیفیت مرغوبی دارند که زبانزد عام و خاص است.
در عرصه تاریخی وضعیت شهر اراک چگونه است؟
ساختمان و سازه بازار این شهر با قدمت پایهگذاری اراک برابری میکند. این بازار جزو اولین سازههایی است که در این خطه بنا شده و همچنان با تغییراتی محدود به همان شکل دیروز حفظ شده است.
روستاهای استان مرکزی بسیار پیش از این بازار هم آثاری دارند. روستای انجدان آثاری از دوران اسماعیلیه دارد و مقابر امامان اسماعیلیه در آن واقع شده است. مقبره شاه عریب و بقعه شاه قلندر در این روستا است. حمام چهارفصل آن هم به موزه تبدیل شده و بنیانگذار آن حاجمحمدابراهیم خوانساری در اواخر سلسله قاجار است. وی این حمام را به دلیل حضور اقلیتها در اراک میسازد؛ حمامی با ویژگیهای خاص در ایران که بخش اقلیت آن از قسمت اختصاصی مسلمانان جدا است.
جالب است بدانید که اقلیتهایی از ارامنه و یهودیان در این دیار حضور داشتهاند و دارند و حتی روستاهایی مانند مارون یا مهاجران بودند که ارمنینشین هستند.
نقطه عطف توسعه اراک از چه زمانی اتفاق افتاد؟
وقتی توسعه اراک را بررسی میکنیم میبینیم ساخت اولیه آن مربوط به دوران قاجار است اما نقطه عطف آن دورانی است که راهآهن سراسری به اراک میرسد و مبادلات تجاری با شهرهای اطراف آن بیشتر میشود.
وقتی راهآهن به اراک میرسد، شهر به نام سلطانآباد معروف بوده است و پس از آن با افتتاح ایستگاه راهآهن بهنام اراک، این منطقه نیز به نام همان ایستگاه معروف میشود.
مرحله دیگر، نوزایی صنعتی با ساخت و احداث کارخانه ماشینسازی و آلومینیومسازی در اراک بروز میکند که ناگهان شهر پوست میاندازد و چهره عوض میکند. اراکی که آن را با تاکستانهای بزرگ و فضاهای سبز و دلنشین میشناختیم، به یکباره و با توسعه کارخانهها و صنایع رشد میکند. سال ۱۳۴۱ ماشینسازی اراک افتتاح میشود و به مرور و با پیشرفت صنعت، این چهره جدید گسترش مییابد.
بعد از انقلاب هم این روند ادامه مییابد. همچنان وقتی از نام اراک برده شود، ساختار صنعتی آن به ذهن متبادر میشود. بخش بزرگی از کارگران و فعالان این صنایع از اراک و روستاها هستند. زمانی شاهد هستیم که طبقه سنتی به طبقه متوسط و کارگر تبدیل میشود. همه اینها چهره شهر را تغییر میدهند. عوض شدن چهره شهر، خردهفرهنگهایی را وارد اراک میکند و ما میبینیم ارتباطاتی شکل میگیرد که اراک، را به اراک امروزی تبدیل میکند. کمی بعد فضاهای آموزشی و دانشگاههای این شهر، گسترش پیدا میکنند.
نخستین دانشگاه اراک در دهه ۵۰، مدرسه عالی «علوم مرجان» است که یک مدرسه فنی است و امروزه تبدیل به دانشگاه اراک شده است.
اراک با دیگر شهرها چه تفاوتهایی دارد؟
ما فرهنگ غالبی در اراک نمیبینیم چون ساختار آن از یک فرهنگ خاص نشئت نمیگیرد. فرهنگ غالب زبان، آداب، موسیقی، لباس و حتی غذای خاص خود را دارد. همه اینها را در اراک بزرگ میتوان مشاهده کرد.
هر چند گویش اراکی داریم اما زیاد نمیتوانیم بگوییم فرهنگ غالبی در این شهر حاکم بوده است، بهویژه بعد از انقلاب و با گسترش شهر و مهاجرتهای بیشتر، فرهنگ غالبی دیده نمیشود اما اراک بزرگ همچنان منطقهای تأثیرگذار و استراتژیک از نظر صنعتی و علمی است که چهرههای علمی و فرهنگی در آن رشد کردهاند.
اراک امروز چه وضعیتی دارد؟
اراک شهری آشفته و ملغمهای از فرهنگهای مختلف با گویشهای متنوع است. از نظر توسعه شهری نامتوازن است؛ جایی که گسترش صنعت را شاهدیم اما در عرصه فرهنگ و هنر توجه و توسعه چندانی را در اراک شاهد نیستیم. مراکز فرهنگی به اندازهای که باید جدی گرفته نشدهاند و از دیدگاه من که اراک زادگاهم است، تعلقات گذشته از بین رفتهاند.
شاید بهتر است بگوییم این تعلقات در کلانشهرها به این سمت رفته است و همه شهرها در حل شبیه شدن به هم هستند، اراک هم تنها نام کلانشهر را یدک میکشد اما ساختار و شباهت چندانی به این عنوان ندارد.
چه باید کرد؟
اراک شهری ناشناخته است و این به پژوهشها بازمیگردد؛ پژوهشهای مستقلی که بدون کمترین حمایتی انجام شده و به نوعی هویتبخشی کرده و چهره شهر را از نظر تاریخ شناسانده است. اراک ناشناخته است اما درباره محلههای تهران کار تحقیقی صورت گرفته است.
برای این شناخت غفلت شده و بزرگترین آسیب کنونی، ناشناخته بودن اراک است.
مسئولان در این میان چه وظیفهای دارند؟
گاهی بهتر است دولت کاری نکند! اما گاهی باید حمایت کند و تسهیلگر باشد و زیرساخت تحقیق و مطالعه را فراهم کند. اسنادی داریم که مرتبط با اراک است اما قابل دسترس نیست و اگر فردی بخواهد درباره اراک تحقیق کند زحمات زیادی را باید متحمل شود تا بتواند به یک سند دست یابد. مهمترین بخش این است که آنها تسهیلگری کنند.
بهتر است بخشی از منابعی که مرتبط با اراک است در همین شهر نگهداری و ساماندهی شوند. همچنین محققان بتوانند اسناد مرتبط در کتابخانه ملی را به سهولت دریافت کنند و از آن بهره ببرند.
نظر شما