به گزارش خبرنگار ایمنا، آیت الله محمد تقی مصباح یزدی در یازدهم بهمن ماه سال ۱۳۱۳ برابر با هفدهم ربیعالاول هزار و سیصد و پنجاه و سه قمری در خانوادهای مذهبی در شهر یزد به جهان چشم گشود.
زندگی مادی خانواده استاد مصباح در سطح پایینی بود ولی عشق به خاندان پیامبر (ص) در دل و جان این خانواده موج میزد و در دورانی که خفقان رضاخانی بر همه جا سایه گسترده بود و بر پایی هر گونه مراسم عزاداری جرم به شمار میآمد در شبهای محرم در زیرزمین منزل ایشان مجلس سوگواری برای سالار شهیدان بر پا میشد و نیز شبهای جمعه در منزل پدر بزرگ ایشان حاج علی اکبر گیوهچی یزدی دعای کمیل خوانده میشد و هر صبح جمعه نیز دعای ندبه برگزار میگشت به گونهای که پدر استاد، دعای ندبه را از حفظ قرائت میکرد.
دوران تحصیل
استاد مصباح یزدی که در دامان چنین خانوادهای پرورده شده بود با ورود به دبستان، همه ساله، شاگرد ممتاز مدرسه شناخته میشد و این مساله باعث شده بود که مورد محبت فراوان معلمان واقع شود در روزگاری که استاد، دوره دبستان را میگذرانید جامعه اقبالی به علوم دینی نشان نمیداد تبلیغات رضاخانی، میکوشید تا نسل جوان را نسبت به روحانیت بدبین کند.
پر واضح است در چنین فضایی، چنانچه شاگرد ممتازی چون محمد تقی مصباح یزدی بخواهد به تحصیلات حوزوی روی آورد، شگفتی همشاگردی ها و استادان و معلمان را بر خواهد انگیخت از سوی دیگر، جذبه معنوی «مرحوم حاج شیخ احمد آخوندی» که از خویشاوندان مادری استاد و مقیم نجف بود و گهگاه برای سرکشی موقوفهای که متولی آن بود، به یزد میآمد و میهمان خانواده استاد میشد، شیفتگی وی به تحصیل علوم دینی را دو چندان میساخت.
ورود به حوزه علمیه
در سال تحصیلی ۲۶ ۱۳۲۵ که دوره ابتدایی ایشان پایان یافته بود، در تابستان فصلی که نوجوانان را به تفریح و سرگرمیهای جذّاب فرا میخواند، اما شیفتگی استاد، او را به یکی از حجرههای مدرسه شفیعیه یزد کشاند همت و جدیت او باعث شد که مقدمات و سطوح متوسطه را در مدت چهار سال فرا گیرد در همین سالها بود که حاج شیخ احمد آخوندی دیگر بار به یزد آمد و با مشاهده تلاش شایان طلبه جوان، او را برای هجرت به نجف اشرف و ادامه تحصیل در آن حوزه سترگ، تشویق کرد. همچنین خانواده او را به منظور حمایت از او به مهاجرت به نجف، ترغیب نمود. این گونه بود که اعضای خانواده، همگی در اواخر سال ۱۳۳۰ رهسپار نجف شدند.
۶ ماه گذشت و وضع مالی خانواده نابسامان شد و تلاشهای پدر برای کسب در آمد کارگر نیفتاد و آنان مجبور به بازگشت به ایران شدند والدین استاد به دلیل دلبستگی فراوان به وی، حاضر نشدند که او به تنهایی در نجف بماند و به ناچار، ایشان نیز رهسپار ایران شد پس از پا نهادن به ایران به تهران آمد و تابستان آن سال را همراه با خانواده در تهران ماند.
۲۰ روز مانده به آغاز درسها در حالی که توانسته بود رضایت خانواده را جلب کند، راهی قم شد و پس از مدتی، با سختی فراوان، توانست در مدرسه فیضیه، حجره بگیرد و در دروس مکاسب، کفایه و منظومه شرکت کند.
در این دوره چنان مطالعه و مباحثه وقت او را پر کرده بود که به گفته خود در شبانه روز پنج یا شش ساعت برای خواب باقی مانده بود هنوز کفایه و مکاسب را به پایان نبرده بود که گهگاه برای کسب آمادگی در درس امام خمینی (ره) حاضر میشد و شخصیت امام تأثیر شگرفی در زندگی ایشان گذاشت در کنار درس امام (ره) در درس فقه «آیتالله العظمی بروجردی» نیز شرکت میجست و در همین سالها، با شخصیت علامهطباطبایی (ره) انس فراوانی پیدا کرده بود و در مجالس درس عمومی و خصوصی ایشان حضور مییافت.
از دیگر کسانی که ایشان سالهای متمادی را به تحصیل نزد او گذراند، آیت الله العظمی بهجت بود، وی در طول این سالها بنا به گفته هم دورهای ها با دقت فراوان و با جهد و تلاش شایان به تحصیل علوم میپرداخت و همزمان به تهذیب نفس و ایجاد سجایای اخلاقی اهتمام ویژه نشان میداد.
استادان مرحوم آیت الله مصباح یزدی
مرحوم آیت الله مصباح یزدی پیشرفتهای خود را مرهون عنایات و زحمات استادان خود میدانست و نقش مرحوم حاج شیخ محمد علی نحوی در حوزه یزد را که وقت بسیاری برای تدریس خصوصی به ایشان و سپس مباحثه با شاگرد خود صرف میکرد، در پیشرفت خود بسزا میدانست.
استاد، ادبیات عرب و بخش چشمگیری از سطوح را نزد مرحوم نحوی آموخت و شرح نظام را نزد شیخ عبدالحسین عجمین فرا گرفت مقداری از شرح لمعه و رسائل را از مرحوم حاج سید علیرضا مدرسی فرا گرفت همچنین استاد، بخشی از قوانین الاصول را نزد حاج میرزا محمد انواری آموخت پس از حضور در قم نیز به درس مکاسب مرحوم حاج آقا مرتضی حائری رفت همچنین جلد دوم کفایه را نیز نزد ایشان خواند جلد اول کفایة الاصول را نزد شیخ عبدالجواد جبل عاملی آموخت.
برای فراگیری درس خارج اصول، به درس امام (ره) میرفت و در درس خارج فقه آیت الله العظمی بروجردی حاضر میشد ایشان ویژگی علمی بارز امام را دقت نظر و آزادی اندیشه میدانست که در درسهای استادان دیگر، کمتر یافت میشد.
آشنایی با علامه سید محمد حسین طباطبایی بارقهای آسمانی بود که جان استاد را شعلهور ساخت در درس تفسیر و فلسفه ایشان با جدیت تمام شرکت میجست و پرسشهای خود را در پایان درس در راهی که به منزل علامه ختم میشد، میپرسید تا اینکه سرانجام پرسشهای موشکافانه او، توجّه صاحب تفسیر المیزان را به خود جلب کرد و او را انیس خلوت و جلوت علامه ساخت.
دیگر استاد ایشان آیت الله بهجت بود که در آن زمان عالمی ناشناخته بود و کمتر کسی را به حضور میپذیرفت درخواست استاد و جمعی دیگر از طلبهها از آیت الله بهجت باعث شد ایشان درس فقه را آغاز کنند و این فرصتی بود تا استاد و دیگر طلاب، از ویژگیهای اخلاقی ایشان نیز بهره برند و این بهره بردن برای استاد ۱۵ سال به طول انجامید.
علوم گوناگون اسلامی را در محضر استادان حوزه آموختهاند و به مطالعه و تدبّر فراوان در آن پرداخت ایشان در فقه و اصول با بهره بردن از محضر استادانی چون آیات عظام بروجردی، اراکی، امام و بهجت در سن بیست و هفت سالگی به درجة اجتهاد رسید.
در علم تفسیر نیز با بهره از دیدگاهها و سفارشهای خصوصی علامه طباطبایی توانست روش صحیح تعمق و تفکر در قرآن را بیاموزد تا آنجا که علامه کار بازخوانی تفسیر المیزان پیش از چاپ را به او سپرد.
استاد خود نیز ضمن برگزاری دروس تفسیر موضوعی قرآن، کتابهایی در این زمینه نگاشته که بدان اشاره خواهد شد.
آیت الله مصباح یزدی در فلسفه اسفار و شفا را نزد علامه (ره) فرا گرفت و خود، سالها به تدریس فلسفه اسلامی و غرب در حوزههای علمیه پرداخت به گونهای که امروزه، یکی از برجستهترین استادان فلسفه به شمار میآید و کتاب آموزش فلسفه آنها در مراکز مختلف فرهنگی تدریس میشود.
وی در بسیاری از مسائل فلسفه به گفته اهل فن نوآوریهایی نیز انجام داده و شاگردان بسیاری را تربیت نمود.
استاد ضمن تحصیل دروس حوزه در کلاسهای فیزیک، شیمی و غیره شرکت نموده، زبانهای خارجی فرانسه و انگلیسی را نیز تا حدی آموخت.
تدریس ایشان تدریس منظم خود را، در مدرسه علمیه حقانی آغاز کرد در آغاز به تدریس مباحث قرآنی، تفسیر و مباحث اخلاقی و تربیتی پرداخت از جمله، کتاب «فلسفتنا» نوشته شهید سید محمد باقر صدر را برای نخستین بار در حوزه تدریس کرد.
آثار استاد مصباح یزدی
آن مرحوم تاکنون کتابهای فراوانی در زمینههای گوناگون اسلامی، نگاشته است که بخشی از آنها مربوط به پیش از انقلاب و برخی مربوط به بعد از انقلاب میباشد.
خداشناسی، کیهانشناسی، انسانشناسی، راه و راه نماشناسی، قرآنشناسی، اخلاق در قرآن، جامعه و تاریخ از دیدگاه قرآن، حقوق و سیاست در قرآن، آموزش فلسفه، شرح نهایه الحکمه، شرح جلد اول اسفار الاربعه، شرح جلد هشتم اسفار الاربعه، دروس فلسفه اخلاق، خودشناسی برای خودسازی بر درگاه دوست، نقدی فشرده بر اصول مارکسیسم، آموزش عقاید، قرآن در آینه نهج البلاغه، نگاهی گذرا به نظریه ولایت فقیه و دهها کتاب دیگر از جمله آثار ایشان میباشد.
هم اکنون کتابها و آثار استاد در مراکز مختلف فرهنگی تدریس میشود و بخشی از آثار ایشان نیز در حال تدوین و چاپ است.
فعالیتهای سیاسی
در دوره رژیم ستمشاهی، وی مبارزههای گستردهای را بر ضد آن رژیم و عوامل آن انجام داد که بخش شایان توجهی از زندگی ایشان را در بر میگیرد.
در ماجرای انجمنهای ایالتی و ولایتی و نهضت روحانیت به رهبری امام راحل مشارکت فعالی داشت ایشان در ماجرای دستگیری و حبس امام در زندان قیطریه، نامه مفصلی خدمت ایشان ارسال داشت که در آن، ضمن تأیید و تشویق امام برای ادامه نهضت و گزارش اوضاع پس از دستگیری ایشان، آزادی ایشان از زندان را پیش بینی کرد.
این نامه موجب خرسندی امام شد و ایشان از طریق آقای حاج حسن صانعی، از استاد مصباح تشکر کرد.
از دیگر فعالیتهای مصباح یزدی شرکت در جلسههای بحث درباره حکومت اسلامی بود که آن مرحوم دبیری این جلسات را بر عهده گرفته بود. این جلسهها با حضور آقایان شهید بهشتی، مشکینی، ربانی شیرازی، باهنر، مفتح، مکارم، سبحانی و جمعی دیگر برگزار میشد و آنان برای آنکه رژیم به ماهیت آن پی نبرد و درصدد به تعطیلی کشاندن آن بر نیاید نام آن را مباحث ولایت نهادند.
در اثنای کار برخی از آقایان زندانی یا تبعید شدند و شهید بهشتی نیز به آلمان سفر کرد که سفر او پنج سال به طول انجامید؛ اما استاد مصباح برای ادامه کار از آقایان مظاهری، محمدی گیلانی و یزدی دعوت به همکاری کرد. با بازگشت شهید بهشتی، محصول تلاشهای چند ساله به تهران انتقال مییابد که معالاسف، ساواک آن دفتر را تعطیل میکند و فیشهای تحقیقاتی و دستنوشتهها را از بین میرود.
دیگر از فعالیتهای ایشان در مبارزه با استبداد، همکاری با نشریه مخفی «بعثت» و سپس تأسیس نشریه انقلابی «انتقام» بود. نشریه انتقام با انگیزه مبارزه با دستگاه طاغوت، و گسترش اندیشههای امام (ره) و حمایت از روحانیت، با همکاری برخی از علاقهمندان به امام (ره) و با مدیریت استاد مصباح چاپ میشد. آنان از ابتدا عهد بسته بودند که در هیچ شرایطی دوستان خود را معرفی نکنند. این نشریه که مفاد آن گاه با واسطههایی از رادیوهای خارجی پخش میشد، بارقه امیدی در سرزمین دل شیفتگان امام ایجاد کرده بود که آنها را به مبارزه تشویق میکرد و از سوی دیگر، رعب و خشم رژیم شاه را افزون ساخته بود.
مبارزه با جریانهای انحرافی
تاریخ زندگی استاد مصباح، بیانگر حساسیت ایشان در برابر جریانهای انحرافی بوده است. هر گاه جریانی سعی در تحریف اسلام یا انقلاب اسلامی داشته است، ایشان چون رزمندهای دلیر به میدان آمده، از مبانی اسلام و انقلاب دفاع کرده است. پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، بیشتر مبارزان بر این باور بودند که در آغاز باید مبارزات سیاسی را پیش برد و بعد از پیروزی انقلاب، به پالایش فرهنگی جامعه برآمد. اما در این میان بزرگانی چون آیت الله مطهری و استاد مصباح یزدی، معتقد بودند که ریشه انحراف را در همان دوره مبارزه باید خشکانید و اسلام ناب و راستین را به ایرانیان و جهانیان شناساند.
ایشان پیش از انقلاب اسلامی، خطر نفوذ مارکسیسم را گوشزد کرده، خود با تدوین کتابها و جزوات و تشکیل کلاسهای نقد مبانی مارکسیسم، به گفتار خود جامه عمل میپوشاندند. همچنین با پرده برداری از سخنان برخی روشنفکران، و نیز نقد تز «اسلام منهای روحانیت» پرده از افکار شوم دشمنان اسلام و انقلاب برمیداشتند. حساسیت و قاطعیت ایشان در برخورد با این مسائل، چنان بود که گاه برخی از دوستان انقلاب نیز بر ایشان خرده میگرفتند و ایشان را به نرمش در برابر مسائل پیش آمده سفارش میکردند؛ اما استاد با عزمی پولادین، از مبانی دین مقدس اسلام و از اصول آن از جمله توحید، معاد و نبوت که در آن روز مورد هجمه التقاط گرایان بود، دفاع میکردند و در این راه از سخنرانی، مناظره، نگاشتن کتاب و مقاله و دیگر ابزارهای تبلیغی بهره میبردند و از توهین و تهمت و تهاجم احدی نمیهراسیدند.
سرانجام آیتالله محمدتقی مصباح یزدی عضو خبرگان رهبری و رئیس مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) پس از مدتی تحمل بیماری، عصر امروز جمعه به لقا الله پیوست.
پیام تسلیت رهبر انقلاب درپی درگذشت آیت الله مصباح یزدی
با تأسف و تأثر فراوان خبر درگذشت عالم ربانی، فقیه و حکیم مجاهد، آیت الله آقای حاج شیخ محمدتقی مصباح یزدی را دریافت کردم. این، خسارتی برای حوزهی علمیه و حوزهی معارف اسلامی است. ایشان متفکری برجسته، مدیری شایسته، دارای زبان گویایی در اظهار حق و پای با استقامتی در صراط مستقیم بودند. خدمات ایشان در تولید اندیشهی دینی و نگارش کتب راهگشا، و در تربیت شاگردان ممتاز اثرگذار، و در حضور انقلابی در همهی میدانهایی که احساس نیاز به حضور ایشان میشد، حقاً و انصافاً کمنظیر است. پارسایی و پرهیزگاری خصلت همیشگی ایشان از دوران جوانی تا آخر عمر بود و توفیق سلوک در طریق معرفت توحیدی، پاداش بزرگ الهی به این مجاهد بلند مدت است.
اینجانب که خود سوگوار این برادر قدیمی و عزیز میباشم، به خاندان گرامی و فرزندان صالح و دیگر بازماندگان ایشان و نیز به شاگردان و ارادتمندان این معلّم بزرگ و به حوزه علمیه تسلیت عرض میکنم و علّو درجات ایشان و مغفرت و رحمت الهی را برای ایشان مسألت مینمایم.
نظر شما