تلاش برای احیای پازل رنگارنگ گویش‌ اراکی

«خانواده‌هایی در اراک هستند که کسر شأن خود می‌دانند که فرزندانشان با گویش اراکی صحبت کنند. متأسفانه به جز شماری از قدیمی‌ترهای اراک که مردمی در ناحیه «قلعه و حصار» این دیار هستند، خیلی‌ها با این گویش حرف نمی‌زنند. حتی فرزندان خودم به‌ندرت به اراکی صحبت می‌کنند!»

به گزارش خبرنگار ایمنا، هفتمین روز از مهرماه سال جاری بود که کتاب «واژه‌نامه‌، ضرب‌المثل‌ها و اصطلاحات رایج مردمان اراک» در فرهنگسرای آئینه این شهر رونمایی شد.

مجموعه‌ای کامل و جامع که می‌کوشد گویش‌های محلی اراک را معرفی و احیا کند. خدمتی به زبان و ادب استان مرکزی که بازخوانی واژگان، ضرب‌المثل‌ها، اصطلاحات و متون کهن اراکی که در این مسیر تاریخ و فرهنگ و زبان این دیار را بررسی و واکاوی کرده است.

محمد آکریم‌علمدار، شاعر طنزپرداز و نویسنده اراکی است که دغدغه‌هایش را به رشته تحریر درآورده و به مخاطبان و علاقه‌مندان وادی فرهنگ و ادب ایران و استان مرکزی پیشکش کرده است.

تلاش برای احیای پازل رنگارنگ گویش‌ اراکی

وی متولد سال ۱۳۴۶ در شهر اراک با تحصیلات در رشته مهندسی و داشتن سابقه کار در ماشین‌سازی اراک است اما ذوق و استعداد ادبی او به‌ویژه در موضوع گویش‌های محلی استان مرکزی همچنین داستان‌نویسی و سرودن شعر، او را به چهره‌ای فرهنگی و ادبی مشهور کرده است.

خبرنگار ایمنا با این نویسنده و فعال ادبی استان مرکزی درباره آخرین اثر نوشتاری وی و مباحث پیرامون آن، گفت‌وگو کرده است که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید.

نوشتن را از چه زمانی شروع کردید؟

از دوره نوجوانی به شعر و داستان به‌ویژه داستان کوتاه و اشعار فوکلور اراکی علاقه داشتم.

«آفتاب مهتاب» یا به گویش اراکی «آفتومهتو» نخستین کتابی بود که نوشتم. دومین کتابم «شجره‌نامه آکریم‌علمدار» بود و کتاب سوم، «خاطرات ابری» بود که منتشر کردم.

«زمانی قلعه‌ای بود و حصاری» چهارمین کتاب و شامل اشعار فوکلور و کلاسیک است.

آخرین کتاب هم «واژه‌نامه، ضرب‌المثل‌ها و اصطلاحات رایج مردمان اراک» نام دارد و حدود ۳۰۰ صفحه است. ویرایش دوم این کتاب را هم در دست اقدام دارم و مشغول کار روی آن هستم.

جمع‌آوری اطلاعات مورد نیاز در کنار تحقیقات و مطالعات این کتاب شش سال زمان برده است. دسترسی به منابع تاریخی و حتی کتاب «سیمای اراک» برای ما دشوار بود. از منظر ریخت‌شناسی و ریشه‌شناسی واژه‌ها و نیز تعداد واژه‌ها و ضرب‌المثل‌ها، گمان نمی‌کنم کتابی نظیر این کتاب در اراک چاپ شده باشد و باید اشاره کنم کتاب حاضر افزوده‌های زیادتر و کامل‌تری نسبت به آن دارد.

درباره سرفصل‌ها و بخش‌های مختلف کتاب توضیح مختصری دهید؟

سرفصل‌های کتاب پنجم من شامل سرآغاز، نگاهی دیگر به واژه‌شناسی (اراک)، تاریخ، فرهنگ و زبان آن، اراک در روزگار معاصر، زبان و گویش مردمان اراک، گویش اراکی، واژگان اراکی، درباره ضرب‌المثل‌ها و اصطلاحات رایج مردمان اراک، داستان کوتاه گوجه‌فرنگی با گویش اراکی، شعر باجه‌ای زرد با گویش اراکی، شناخت‌نامه و یادداشتی درباره محمد آکریم‌علمدار و فهرست نام‌ها است که بخش‌هایی از آن با تحقیق از قدیمی‌های اراک به دست آمده است. کتاب دارای سه جستار کاربردی است. استاد مرتضی لطیفی درباره شکل‌گیری اراک، ریخت‌شناسی و ریشه‌شناسی واژگان مباحثی را به رشته تحریر درآورده که در این مجموعه منتشر شده است. برخی واژگان اوستایی، شماری از کلمات پهلوی یا حتی سانسکریت است.

درباره گویش و سخن گفتن مردم اراک باید اشاره کنم که پس از آن که یوسف‌خان گرجی قلعه‌های ده‌گانه را خراب می‌کند، جماعتی از شهرستان‌های خوانسار، میمه، اصفهان و حتی بروجرد و آذربایجان به اراک مهاجرت می‌کنند.

دوره‌ای دیگر در زمان ناصرالدین شاه قاجار بار دیگر شاهد مهاجرت به اراک و سلطان‌آباد هستیم. در نهایت در زمان پهلوی اول، پهلوی دوم و پس از پیروزی انقلاب هم مهاجرت‌هایی را به این شهر شاهد هستیم که تأثیر زیادی بر فرهنگ و ادب آن داشته است.

در این کتاب درباره گویش اراکی و برخی مصوت‌ها توضیح داده‌ام. البته این‌ها تعریف خاصی ندارند. به‌عنوان نمونه فراهانی‌هایی که به اراک آمده‌اند، به هست و نیست می‌گویند هسته و نیسته، یا هزاوه‌ای‌ها می‌گویند هستا و نیستا که شمار دیگری از این دست مثال‌ها و بررسی تخصصی آنها در کتاب آمده است.

جالب اینکه ما که از ابتدا در اراک بوده‌ایم و زادگاهمان همین شهر است، شکل دیگر همین هست و نیست را تلفظ می‌کنیم که با آنها متفاوت است و این از جذابیت لهجه‌ها و گویش‌های این سرزمین پهناور است.

چه تعداد واژگان در کتاب مورد بررسی قرار گرفته یا آوانگاری شده است؟

بیش از ۱۷۰۰ واژه در این مجموعه اعراب‌گذاری و برخی آوانگاری شده است. همچنین درباره اصطلاحات و ضرب المثل‌ها مقدمه‌ای نوشته‌ام و وجه تمایز بین کنایه، اصطلاح و ضرب‌المثل را تا آنجایی که می‌دانستم و مطلع بودم، شرح و توضیح دادم.

برخی از همین ضرب المثل‌های اراکی، در ایران و برخی در اراک رایج است که اینها را هم در کتاب قید کرده‌ام.

برخی ضرب المثل‌ها هم هستند که در کتاب «قند و نمک» جعفر شهری و امثال و حکم دهخدا آمده است، اما من ندیدم و نشنیدم کاربردی در اراک داشته باشد و بیان شود.

فقط ضرب المثل‌هایی را در کتاب آورده‌ام که یا اراکی بودند یا در بین مردم اراک رایج است. بعد از آن داستانی کوتاه آورده‌ام تا خواننده متوجه شود که این گویش به چه دردی می‌خورد یا اینکه آیا می‌شود با این گویش تراژدی یا سایر ژانرهای دیگر را خلق کرد؟ یعنی این ظرفیت را دارد؟ سرایش شعر کوتاه در قالب قصیده به نام باجه زرد و و همچنین فهرست اعلام در بخش پایانی درج شده است.

مردم در شهر اراک با لهجه اراکی صحبت می‌کنند یا این گویش مادری را فراموش کرده‌اند؟

یکی از دلایلی که باعث شد من این کتاب را گردآوری کنم، پازل رنگارنگ گویش‌هایی است که در حال از بین رفتن است.

علت چیست؟

حضور و تأثیر بالای رسانه‌ها، تلویزیون، فضای مجازی تأثیر زیادی در این زمینه داشته است. حتی با تأسف باید گفت خانواده‌هایی در اراک هستند که کسر شأن خود می‌دانند که فرزندانشان با گویش اراکی صحبت کنند.

همین باعث شد پس از تأمل و تفکر در این رابطه کاری برای حفظ و حراست از داشته‌های فرهنگ مردم انجام دهم و آن را دنبال کنم. متأسفانه به جز شماری از قدیمی‌ترهای اراک که مردمی که در در ناحیه قلعه و حصار این دیار هستند، خیلی‌ها با این گویش حرف نمی‌زنند. حتی فرزندان خودم به ندرت به اراکی صحبت می‌کنند!

شما اگر همین کتاب را پیش روی یک شهروند اراکی قرار دهید، نمی‌تواند بدون اعراب‌گذاری کلمات را بخواند و متوجه شود؛ چه برسد به اینکه معنای آن‌ها را بداند.

برخی واژه‌نامه‌هایی نوشته‌اند اما من به کمک استاد لطیفی ریخت‌شناسی و ریشه‌شناسی واژگانی کرده‌ایم؛ به‌عنوان نمونه درباره واژه «گُرّو» به شاهنامه فردوسی استناد شده است، یا اینکه همین کلمه هونگ یا هاونگ از کجا آمده به‌دقت واکاوی و بازخوانی شده است. در واقع بسیاری از کلمات را واژه‌شناسی کرده‌ایم.

این حقیقت تلخی است که امروز تمایل به تکلم و حرف زدن به گویش اراکی کمرنگ شده است. من نیز می‌خواستم با نگارش این کتاب کمکی به این مسیر فراموش شده ادبی کرده باشم.

از نقش رسانه‌های جمعی و فضای مجازی در این زمینه بیشتر بگویید. چه انتظاری از این ارکان چهارم دموکراسی دارید؟

جای تأسف است که گویش تهرانی و تهزانیره شدن، بسیاری از گویش‌های قشنگ ما را از بین برده است. چندی قبل به دانشکده فنی دانشگاه تهران رفتم و مشغول شعرخوانی شدم؛ حتی سلام و علیکم را با گویش اراکی خطاب به حاضران اعلام کردم.

وقتی ما در سریال «در چشم باد» مسعود جعفری‌جوزانی می‌بنیم زنی به نام لیلی که تاجیک است به فارسی دری صحبت می‌کند و نمی‌گوید به من شک می‌کنند، بلکه می‌گوید به من تردید می‌کنند این در حقیقت اوج زیبایی ادبی و ارزش گذاشتن بر فرهنگ، تمدن و ادبیات این آب و خاک است.

ما نیز وظیفه داریم این گویش‌ها را حافظ باشیم و نگه داریم. سازمان یونسکو هم به خرده‌فرهنگ‌ها و ادبیات فولکلور اهمیت زیادی می‌دهد پس ما هم باید از این داشته‌های فرهنگی و زبانی خودمان پاسداری کنیم.

چه راهکار و پیشنهادی دارید که این وضعیت بهبود یابد و بهتر شود؟

امروزه هر زن یا مرد کهنسالی که فوت می‌کند در واقع یک فرهنگ و گنجینه از دست می‌رود. نقش صداوسیما و دیگر رسانه‌های جمعی در این بین پررنگ است و حتی در مواردی خود رسانه‌ای‌ها نمی‌دانند چگونه در برابر این رویدادهای تلخ عمل کنند تا دست کم وضعیت بدتر نشود.

امروز افراد فرهیخته و بزرگی همچون استاد دهگان یا دکتر خرائلی داریم که همیشه و مدام به گویش اراکی صحبت می‌کردند. انتظار هم همین است که همه باید اراکی حرف بزنند تا این گویش ماندگار بماند و خودنمایی کند.

صداوسیما هم باید به این مهم توجه کند و برای آن برنامه داشته باشد. مجموعه‌های تلویزیونی که ساخته می‌شود باید با گویش محلی تهیه شود تا این گویش‌ها تقویت شود نه اینکه به وضعی دچار باشیم که روز به روز این گویش‌ها در حال رنگ باختن و حتی از بین رفتن و فراموش شدن باشد.

به نظر می‌رسد اصفهان و شیراز از ما جلوترند؛ چرا که فاصله آنها از تهران بیشتر است! تهرانیزه شدن اراک شاید به دلیل نزدیکی به پایتخت بیشتر نمود داشته و ضربه بیشتری از این پدیده خورده است.

امروزه گویا گویش اراکی فقط برای لودگی و طنز خلق شده است. در حالی که در رونمایی کتابی که در این مجال درباره آن صحبت شد، یک متن دراماتیک با گویش اراکی خواندم که همه حاضران در سالن گریه کردند و لذت بردند. ما می‌توانیم متن، شعر، نمایش‌نامه و هر نوع نوشتار محلی فاخر را خلق کنیم و بدانیم هر گویشی که از بین برود یک گنجینه از دست رفته است.

آیا خوانش کتاب برای غیراراکی‌ها هم جذابیت دارد؟

یکی از مشخصه‌های نوشتاری من به‌ویژه در داستان کوتاه، توجه به دو عنصر زمان و مکان است. از این دو عنصر زیاد بهره می‌برم. همه حروف و کلمات در کتاب اعراب‌گذاری شده است و توضیح دارد و جایی که لازم بوده است، آوانگاری کرده‌ام.

در چاپ دوم هم قصد دارم همه واژگان از ابتدا تا انتهای این مجموعه را آوانگاری کنم.

همچنین قصد دارم کتاب صوتی این مجموعه را تهیه کنم و تک به تک واژگان اراکی را در استودیو بخوانم تا مخاطب به راحتی آنها را گوش بدهد و فرا بگیرد. هستند افرادی که دنبال این موضوعات ادبی و زبانی باشند و از آنها استقبال کنند.

آیا مسئولان حمایتی کردند؟

نخست اشاره کنم که همه کتاب‌هایم را با هزینه شخصی چاپ کرده‌ام. حمایت‌ها از سوی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی و سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان مرکزی خوب بوده است، اما با اینکه اعضای کمیسیون فرهنگی شورای اسلامی شهر یا معاونت اجتماعی و فرهنگی استانداری استان مرکزی را برای رونمایی از این کتاب دعوت کردیم، متأسفانه حضور نیافتند و اهمیت ندادند.

به افراد یا مسئولانی که در مواجهه با این رویدادهای ماندگار فرهنگی توجهی نکردند، می‌گویم قدم بردارید برای کسی که سال‌ها با هزینه خود برای شهر و دیار و استانش تلاش کرده است. خوب می‌دانید که کار کتاب کار عشق است و حتی خرج خودش را هم در نمی‌آورد.

نه تنها من، بلکه هر فردی که قدمی در این راه بردارد، باید حمایت و دیده شود.

کد خبر 610724

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.