به گزارش خبرنگار ایمنا، طی دهههای اخیر شاهد زوال زبانها و گویشهایی هستیم که عامل هویتی، فرهنگی و تاریخی هر قوم و ملتی هستند اما یکی پس از دیگری در سطح جهان، بهویژه در ایران به بوته فراموشی سپرده میشود؛ طبق برآوردهای سازمان جهانی یونسکو، تنها ۱۰ درصد از حدود ششهزار زبانی که امروز با آن تکلم میشود، تا پایان قرن حاضر حفظ خواهد شد.
این زنگ خطر زمانی برای کشور ما جدیتر میشود که رشد فزاینده و بیحسابوکتاب فضای مجازی و موبایلی را هم به این بحث بیفزاییم. ابزاری که در مرکزیت دهکده جهانی حکم میراند و زبان و گویش را به یکسانی و همسانی میکشاند.
اصفهان دیرزمانی، در محدودهای کموبیش برابر با اصفهان کنونی دارای گویش ویژهای بوده است که گذشته از گویش خاص شهر اصفهان، گویش روستاهای اطراف آن ازجمله وینشون، قهرود، کشه، زفره، سده، جرقویه، گز، کفرون (کفران)، محلات، خوانسار، سو و چند نقطه دیگر را نیز شامل میشده است.
در همین رابطه و کمی بیشتر درباره کمرنگ شدن گویشهای محلی و کهن با منصور قاسمی، استاد گویششناسی گفتوگو کردهایم که در ادامه میخوانید.
دلیل اهمیت لهجهها و گویشها در دوره حاضر چیست؟
ابتدا باید بهدقت هدفگذاری کرد. با این اقدام به دنبال این هستیم که معادلهای خوبی از گویشها را برای واژههایی که باید معادلسازی کنیم، بیابیم. این اهمیت گویشها را میرساند.
گویشهای مرکز کشور، به نسبت گویشهای دیگر شاخص هستند و حتی توجه اروپاییها، جهانگردان و تاریخنویسان اروپایی را هم جلب کردهاند. مهم در این میان تنوع گویشها، تنوع واژگانی و دستور زبانی بود. همچون تنوع اشکال مصدری، جنسیت و تطبیق موصوف و صفت یا تنوع در شناسهها.
تنوع در شناسهها نکتهای مهم است؛ زمانی که جزئیترین چیز ممکن از بخشی از یک جمله خیلی کلان باشد، یعنی اهمیت گویشها بسیار بالا است. امروز در کوچکترین قسمت یک جمله که شناسه است در گویشها بیشترین تنوع را داریم.
دامنه لغات در گویشها به شکلی است که حتی میتوانیم برای وامواژه هم چندین معادل بسازیم، البته این موضوع در فارسی امروز امکانپذیر نیست.
دلیل این امر چیست؟
وقتی زبان فارسی معیار در برابر یک وامواژه وارداتی قرار میگیرد، مدتها زمان میبرد تا معادلسازی جدیدی برای آن پیدا شود. در گذشته وقتی میخواستند برای یک وامواژه معادلگذاری کنند از یک گویشور استفاده میکردند. آن زمان تعداد گویشوران بیشتر بود و مردم هم اهمیت بیشتری برای گویش خودشان قائل بودند؛ البته فرهنگستان زبان و ادب فارسی نیز بیبهره از گویشوران گویشهای مختلف نیست.
آن زمانی که میخواستند استالاکتیت و استالاگمیت، دو پدیده زمینشناسی در غارها را معادلگذاری کنند، یکی از افرادی که در فرهنگستان زبان و ادب فارسی حضور داشت، اهل خوانسار اصفهان بود. او گفته بود در گویش خوانساری فعلی به واژهای با عنوان «دیساندن» به معنای «چسباندن» وجود دارد. پس از آن بود که اعضای فرهنگستان به چیزهایی که به سقف میچسبد، «طاقدیس» اطلاق کردند و به آنچه به زمین میرسد، «ناودیس» نام گذاشتند.
این یعنی اینکه یک گویشور و نظر او موجب ساخت دو واژه در علم زمینشناسی شد. در حقیقت باید اشاره کرد که گویشها بهخوبی میتوانند واژگان را بازسازی کنند.
امروزه چند لهجه و گویش باقیمانده است؟
حدود ۲۰۰ گویش در ایران باقیمانده است. نزدیک به ۷۰ گویش در استان اصفهان داریم اما در نزدیکی آن، گویشهایی ازجمله «سدهای» وجود دارد که خود دارای لهجههایی همچون «ورنواسفادرانی»، «خوزانی» و «پریشانی» است.
تعداد لهجهها از گویشها بیشتر است و حتی برخی محلهها در شهر اصفهان لهجههای متفاوتی دارند. گویشها از حدود ۲۰ کیلومتری محدوده اصفهان شروع میشود و تا دوردست اضافه میشود.
چرا شهر اصفهان گویش ندارد؟
اصفهان گویش داشته است اما از دوره صفوی گویش اصفهانی به لهجه اصفهانی تغییر کرده و بهنوعی تنزل یافته است.
علت چیست؟
وقتی پایتخت ایران از اصفهان دوره صفوی به شیراز دوره زندیه و سپس به تهران قاجاریه رفت با پدیدهای به نام همسانسازی روبهرو شدیم که تا امروز هم ادامه دارد. متأسفانه بیشتر ایرانیها ارزش لهجهها و گویشها را نمیدانند. جوانان و دانشگاهیان در این بین، بهسرعت به سمت همسانسازی زبانی میروند.
این همسانسازی آفت بزرگی برای زبان فارسی است. این مسئله از دوره پایتختی اصفهان و تغییر پایتخت از این شهر آغاز شد. همسانسازی، گویشها را به سمت سادهتر شدن برد و در همین اثنا بسیاری از لهجهها از بین رفت.
خیلی از گویشها در دوره معاصر، به حدود هزار نفر در برخی گویشها رسیده و درواقع رو به فراموشی است. زمانی میتوان گفت یک گویش از خطر فراموشی خارج شده است که دستکم ۵۰ هزار نفر با آن سخن بگویند.
کدام گویشهای اصفهان منقرض یا فراموششده است؟
اصفهان استانی است که وضعیت جغرافیایی آن در کنار عناصری مانند رشتهکوه زاگرس و کرکس فاصله بین روستاها و شهرها را زیاد کرده است. اگر این فاصلهها کمتر بود گویشهای بیشتری ماندگار میشدند. گویشها در مرکز، غرب، شرق، شمال غرب و شمال شرق استان اصفهان حفظشده اما در جنوب و جنوب غربی اصفهان گویشها تحت تأثیر مهاجران ترکتبار است.
حتی در برخی شهرها مانند سمیرم گویش سمیرمی از بین رفته است و زبان ترکی غلبه دارد. در چادگان، فریدن و فریدونشهر گویشهای محلی بهاضافه گویشهای وارداتی مانند گرجی، ارمنی و ترکی را شاهدیم اما امروز گویش ترکی قشقایی در آن خطه غلبه دارد. این زبانهای وارداتی به زبانهای محلی واصلی آسیب رسانده است.
در مناطق غربی اصفهان وضعیت چگونه است؟
لهجههای وارداتی به غرب اصفهان هم در حال همسانسازی زبانی است. همسانسازی به این معنا که گویش محلی خود را به فارسی معیار تطبیق میدهند و این یعنی تعداد گویشوران ما روزبهروز در حال کمتر شدن است.
چه راهحلی برای حفظ گویشها پیشنهاد میشود؟
کار خوبی که در برخی نقاط ایران انجام شد این بود که برای برخی از گویشها به دلیل اینکه تعداد گویشوران و گویشها در اندازه یک استان بود، به دانشگاهها و مدارس اجازه تدریس به زبان کردی و ترکی داده شد.
امیدواریم این اقدام به سمت شهرستانهای کوچکتر و دارای گویش هم برود. پیشنهاد میکنیم در کتابهای درسی، موضوع درسهایی در ادبیات فارسی به شناخت گویشها اختصاص داده شود. همچنین هر استان یک کتابچه موازی با کتاب اصلی طراحی و تدوین کند تا هر دو در کنار هم باشند و تدریس شوند، این میتواند سازنده و کارگشا باشند.
امروز باید در کنار گویشها یک شناسه و تاریخچه برای گویشها در نظر گرفت. این اقدام باید از مرکز شروع شود و برای هر روستا و شهر یک شناسه و هویت تاریخی گویش حتی در حد یک بنر و تابلو طراحی شود که در آن اهمیت گویشها و تاریخ آنها بازگو شود؛ شک نداشته باشید که گویشگر محلی به گویش خود اهمیت میدهد.
همسانسازی زبان زمانی اتفاق میافتد که احساس کنیم حرفی برای گفتن در مقابل یکزبان مقتدر و قوی به نام زبان فارسی معیار نداریم، اما وقتی برای گویش خودمان تاریخ و شناسه تعریف کنیم، گویشور وقتی سخن میگوید با دیدی بازتر و با عرق محلی بیشتر، گویش محلی خود را حفظ میکند.
نظر شما