علیرضا شریفی یزدی در گفتوگو با خبرنگار ایمنا، با اشاره به موضوع رخ داده در مورد خانم «مهسا امینی»، با بیان اینکه فعالیتهای فرهنگی اقدامی یک شبه نیست، اظهار کرد: در مسیر فرهنگی اولاً از روشها و سبکهای مختلف استفاده میشود و دستگاههای مربوطه آن نیز فرهنگی است. برای نمونه آموزش و پرورش، دانشگاهها، صدا وسیما، روزنامهها، مراکز فرهنگی، فرهنگ و ارشاد که کارهای فرهنگی انجام میدهند.
وی اضافه کرد: اینکه بحث حجاب را صرفاً از دستگاههای انتظامی و شبیه به آن میخواهند، انجام شود، البته این مجموعهها هم موظف هستند بهعنوان ضابط قانون و دادگستری عمل کنند و با ارائه استاندارهای حجاب نیز به آنها میگویند که افرادی خارج از استانداردها را میتوانند دستگیر کنند و در مراکز از این افراد تعهد میگیرند. اما چنین روشهایی طی تداوم سالیان طولانی به نحوی بوده است که روز به روز بر کسانی که پوشش آنان با استانداردها همخوان نیست اضافه شده و چیزی از آن کاسته نشده است.
پدیده فرهنگی حجاب نیازمند برخورد فرهنگی است
وی ادامه داد: یعنی کارآمدی این روش کاملاً زیر سوال است. زیرا از لحاظ اجتماعی حتی برخی افرادی هم که مقید به نوع خاصی از پوشش هستند و چارچوبهای قانونی و شرعی را کاملاً رعایت میکنند با انجام این روشها و سبکهای برخورد مخالف هستند.
این جامعهشناس تصریح کرد: مدتهای مدیدی است که شیوه برخورد فیزیکی با افرادی که تحت عنوان بدحجاب، بیحجاب یا کمحجاب از آنها یاد میشود، نشان داده که این روشها نتیجهبخش نیست، سالیان طولانی است که از این شیوهها استفاده میکنیم تا مردم را با حجاب استاندارد رسمی مدنظر دولت، نزدیک کنیم، اما در مقام عمل اتفاقی که رخ داده، نشان میدهد روشها کارآمد نبوده است زیرا در حقیقت آنچه که دنبال آن هستند یک پدیده فرهنگی است و برای رسیدن به اهداف مدنظر باید اقدام فرهنگی صورت بگیرد.
اقدامات قهری و فیزیکی در مورد حجاب نتایج مثبتی نداشته است
وی تاکید کرد: اگر میخواهیم این فرایند و روند را اصلاح کنیم باید بپذیریم که چنین کاری به هیچوجه انتظامی نیست و روش و روندی فرهنگی نیاز دارد و باید دستگاههای فرهنگی آن را اجرایی کنند و نیز یک شبه، دو شبه، یک هفته، یک ماه، یکسال و پنج سال عملیاتی نمیشود بلکه اقدام بلند مدتی میطلبد و از سوی دیگر نیز باید قبول کرد تاکنون کارهایی که صورت گرفته صرفاً نوعی واکنش بوده و متأسفانه نتایج مثبتی دربر نداشته است.
شریفی یزدی ادامه داد: در این زمینه تجربیات دیگری هم داشتهایم اعم از مبارزات سنگین با پدیده اعتیاد و قاچاق، البته این دو باهم قابل قیاس نیستند اما برای رسیدگی به چنین مسئلهای هم تلاش، فعالیت نیروی انتظامی، قوه قضائیه، زندان آنچنان خروجی نداشته است. برای نمونه با پدیده اعتیاد هم میتوانیم برخورد قهری و سخت داشته باشیم اما جوابگو نیست و تاکنون هم نتایجی نداشته است.
وی درباره موضوع مهسا امینی، گفت: دقیقاً نمیدانم مسئله چیست، کلیپی هم که از این واقع مشاهده کردم به نظر میآید در مورد مبحث خانم مهسا امینی بیشتر شاید افراد دنبال جوسازی هستند تا اینکه اتفاقی بهطور واقعی رخ داده باشد. اما نکتهای که مهم است اولاً چنین روشهای بگیر و ببند متأسفانه بسیار هزینهبر است. مثلاً قابل مشاهده است که این موضوع چه هزینهای بر کشور و نیروی انتظامی وارد کرده با آنکه ممکن است یک امر طبیعی باشد و یک پیشامد یا عارضه قلبی ساده بوده است.
جامعه خشمگین آمادگی ناآرامی را دارد
این جامعه شناس اظهار کرد: این موضوع نشان میدهد که اولاً روش غلط است و دوم اینکه جامعهای که در بطن خودش خشم و متأسفانه آمادگی ناآرامی دارد با کوچکترین التهاب، ملتهب میشود و این واکنشهای سنگین چه در فضای مجازی و چه در فضای فیزیکی رخ میدهد به هر بهانهای گویا زمینه فراهم است که این التهابها که گاهی فروخورده میشوند خودش را برونریزی کند که این امر خود مهمتر از اتفاق رخ داده فعلی است. چراکه در فرداها به نحوی دیگر این مسئله خودش را نشان میدهد. لذا باید این خشم را از نظر جامعهشناسی اولاً جدی بگیریم و برای آن برنامهریزی داشته باشیم تا افت پیدا کند و جامعه به این شکل ملتهب نباشد.
وی افزود: به هر حال این اتفاقات نظیر دماسنجی عمل میکنند و نشان میدهند که جامعه از نظر اجتماعی تب دارد. همچنین از لحاظ فردی، مرگ مهسا امینی طبیعتاً ناراحت کننده است اما از منظر اجتماعی موضوعی که ما را نگران میکند این است که هر رخداد کوچکی ممکن است تبدیل به یک التهاب بزرگ شود و واقعاً جامعه کشش ندارد و ما باید به نحوی عمل کنیم که ناآرامی در سطح جامعه وجود نداشته باشد و به یک آرامش نسبی برسد چراکه خسران و ضرر این رفتارهای کور و شاید معترضانه برای جامعه طبیعتاً مضرر است.
نظر شما