به گزارش خبرنگار ایمنا، «پروین حیدریزاده»، عضو پیوسته انجمن تصویرگران ایران است، او متولد سال ۱۳۷۰ و دانشآموخته کارشناسی گرافیک از دانشگاه هنر اصفهان و کارشناسی ارشد تصویرسازی از دانشگاه سوره تهران است. حیدریزاده حدود ۱۰ سال است که بهطور تخصصی در زمینه تصویرسازی کتابهای گروه سنی کودک و نوجوان فعالیت میکند و با انتشارات مختلفی مانند کانون پرورشی فکری کودکان و نوجوانان، نشر چشمه، هوپا، مهرک، مدرسه، پارت، گهگاه و توت همکاری دارد.
همسر وی «میلاد آیتی» نیز متولد سال ۱۳۷۲ است که در هنرستان هنرهای زیبای تحصیل کرده است. او همچنین دانشآموخته کارشناسی نقاشی از دانشگاه هنر اصفهان و و کارشناسی ارشد نقاشی از دانشگاه سپهر اصفهان است. آیتی علاوهبر نقاشی در زمینههای مجسمه سازی و چیدمان نیز فعالیت دارد.
اگرچه هنر در کشور ما از طرف متولیان امر و همچنین مردم با کمتوجهی و بیمهری مواجه شده است، اما برای ساختن و پرداختن در زمینه هنر در مرحله نخست باید عاشق بود. این موضوعی است که این زوج جوانِ هنرمند بهرغم سختیهای بسیار در این مسیر، آن را بهخوبی درک کردهاند.
آنچه میخوانید گفتوگو با «میلاد آیتی» نقاش و «پروین حیدریزاده» تصویرگر، زوج موفق و جوان هنر نقاشی و تصویرسازی است.
با موضوع بازار کار شروع کنیم؛ این موضوع در مورد نقاشی و تصویرگری چطور است؟
حیدریزاده: با شیوع ویروس کرونا اگرچه اکثر کسبوکارها دچار آسیب شد اما با ترویج روابط آنلاین و فعالیت من در فضای مجازی موقعیت خوبی برای معرفی کارهایم به وجود آمد. شکلگیری روابط جدید کاری در فضای مجازی باعث شد آثار من که در زمینه تصویرسازی کتاب برای کودکان و نوجوان است از طرف انتشارات مختلف دیده شود.
آیتی: بازار کار رشته نقاشی و هنرهای تجسمی با گرافیک و تصویرسازی متفاوت است. هنرمندان این حوزه باید بتوانند مستقل باشند و کسبوکار آنها بیشتر حول محور فروش آثارشان بهصورت شخصی یا با همراهی گالریهای مختلف میچرخد، اما اصفهان نسبت به تهران در این قضیه نقاط ضعف بسیاری دارد. تعداد گالریهای اصفهان انگشتشمار است و شاید تنها یک یا دو گالری پیدا شود که بهصورت حرفهای بتواند آثار هنرمندان را به فروش برساند. بیشتر آثار من توسط افرادی که خودم میشناسم در فضای مجازی به فروش میرود. تعدادی نمایشگاه بهصورت گروهی در تهران و یک نمایشگاه انفرادی به نام «بردسان» در گالری متن اصفهان داشتم که در آن آثاری را ارائه کردم که با استفاده از تکنیک سنتی چکشکاری تعدادی حجم با فرم سنگ و با متریال آهن ساخته بودم؛ عمده فعالیتم در حال حاضر نقاشی است و در آموزشگاه و در دانشگاه تدریس دارم. در آتلیه شخصی خودم هم بهصورت خصوصی هنرجو دارم، ضمن اینکه در زمینه قلمزنی نیز فعالیت میکنم.
خانم حیدریزاده، تصویرسازی چه کتابهایی را انجام دادید؟
حیدریزاده: اولین کتاب من که به چاپ رسید کتاب «باور کن من لاکپشتم» نوشته مصطفی رحماندوست بود که برای انتشارت کانون پرورشی فکری کودکان و نوجوانان تصویرسازی کردم. کتابی که قرار است بهزودی از سوی نشر چشمه منتشر شود کتاب «بنگ بنگ بنگ» نوشته فرهاد حسنزاده است که به موضوع خشونت و جنگ اشاره دارد. کتابی از صمد بهرنگی به نام «اولدوز و عروسک سخنگو» از انتشارت هوپا نیز در حال پایان است. کتاب گنج واقعی نوشته افسانه گرمارودی را با انتشارات مهرک تازگی به پایان رساندم؛ و با ناشرهای مختلف مثل انتشارات مدرسه، پارت، گهگاه و توت در حال کار کردن هستم.
فروش آثار هنرمندان در اصفهان چگونه است؟ آیا برگزاری حراج و نمایشگاه میتواند مؤثر باشد؟
حیدریزاده: همانطور که گفتم شرایط فروش آثار در تصویرسازی کمی بهتر است شاید به این خاطر که تصویرسازی هنری همهپسندتر است و به خاطر سادگی و صمیمیتی که در آثار تصویرسازی وجود دارد مردم بهراحتی با آثار تصویرسازی ارتباط برقرار میکنند.
آیتی: یک موضوع این است که خریدار آثار هنری معاصر در اصفهان بهشدت کم است. نقاشی در اصفهان بیشتر به سمت آبرنگ و کارهای بازاری پیش رفته است؛ چراکه برای مردم فرهنگسازی لازم صورت نگرفته است تا بتوانند هنر معاصر را درک کنند. کیفیت نمایشگاههای اصفهان هم در دو سال اخیر افت پیدا کرده است و هنرمندان ترجیح میدهند که آثار خود را به نمایش نگذارند. عدهای از گالریها صرفاً دیوار خود را اجاره میدهند و به کیفیت آثار توجهی نمیشود؛ اما اگر بخواهم در مورد حراجی که بهتازگی در اصفهان برگزار شد صحبت کنم باید بگویم به نظرم اصلاً اصفهان نیاز به این حراج نداشت. برگزاری حراج نیازمند پیشزمینهای حرفهای و داشتن تخصص است. برای مثال در این حراجی دیده شد که افرادی برای خرید آثار داوطلب و سپس منصرف میشدند که این کار نه در تهران و نه در هیچ جای دنیا مرسوم نیست؛ و مواردی که در حوزه تخصص من نیست و بهتر است در اینباره با کارشناسان آثار هنری کلاسیک صحبت شود.
پروژه نهایی که در دانشگاه ارائه کردید چه بود؟
حیدریزاده: پروژه کارشناسی من در دانشگاه هنر اصفهان، تصویرسازی یکی از داستانهای کوتاه گابریل گارسیا مارکز به نام «پیرمردی فرتوت با بالهای عظیم» بود که در ۱۲ فریم کار کردم، سپس تصویرگری کتاب «باور کن من لاکپشتم» نوشته مصطفی رحماندوست را به عهده داشتم که اولین کتاب از آثار من بود که به چاپ رسید. پروژه عملی من در کارشناسی ارشد نیز تصویرسازی داستانی به نام «آخرین قطره برای چه کسی است» بود که خودم آن را نوشته بودم و موضوع آن درباره بحران آب در جهان است و به داستانی خیالی اشاره دارد که ممکن است در آینده جنگی بر سر آب اتفاق بیفتد و آن را با راهنمایی علیرضا گلدوزیان کار کردم.
آیتی: پروژه نهایی کارشناسی من حجم بود که فرمهایی را با آهن ساختم و قرار است تکمیل شوند و سال آینده در اصفهان نمایش داده شوند البته در کنار آن طراحی هم انجام دادم. پروژه کارشناسی ارشد من هم در مورد «ان اف تی» است. «ان اف تی» موضوعی است که بهتازگی باب شده و مرتبط با رمزارزها است که هنرمندان با استفاده از آنها میتوانند آثار خود را بهراحتی در سرتاسر جهان به فروش برسانند و این کار برای هنرمندان که قصد فروش آثار خود را دارند بسیار مؤثر است؛ چراکه در گذشته بهندرت هنرمندی میتوانست اثر خود را در ابعاد جهانی به نمایش گذاشته و بفروشد. البته این بازار معایب خود را هم دارد.
چرا برای تحصیل، هنر را انتخاب کردید؟
حیدریزاده: رشته تحصیلی من در دبیرستان هنر نبود و برای دانشگاه در کنکور هنر شرکت کردم و دلیل آنهم علاقه بسیارم به هنر بود، هرچند که در ابتدای ورود به دانشگاه هنر اصفهان نسبت به سایر بچهها که از هنرستان وارد شده بودند احساس ضعف داشتم و نیاز به تمرین بیشتری داشتم؛ اما در ادامه با تلاش و مطالعه و علاقهای که داشتم روزبهروز پیشرفت کردم.
آیتی: زمانی که سن کمی داشتم، تصمیم گرفتم هنر را ادامه دهم بهرغم اینکه در خانوادهای هنری بزرگ شدم اما همان بحث همیشگی آینده شغلی مطرح میشد، البته بعد با حمایت بسیار خانواده و پدرم توانستم به مسیرم ادامه دهم.
هنر رشتهای است که اگر در آن کم تلاش کنید موفق نمیشوید برای مثال از تعداد دانشجویان فارغالتحصیل در دانشگاههای هنر، تعداد انگشتشماری به مسیر خود ادامه میدهند و در فضای هنر باقی میمانند. تعداد بسیار زیادی از دوستانم بعد از پایان درس خود دیگر هیچ فعالیت هنری انجام ندادهاند و به دلیل سختی شرایط اقتصادی، شغلهای دیگری را ادامه دادهاند. من سعی کردهام با تمام سختیهای پیش رو، در مسیر هنر بمانم. چیزی که باعث ادامه راه من و همسرم در مسیر هنر شد، تشویق یکدیگر بود. زمانی که در پیچوتاب زندگی انگیزه خود را از دست میدادیم و خسته میشدیم یکدیگر را به ادامه تشویق میکردیم. دایره دوستانمان همه بهصورت حرفهای به فعالیت هنری مشغول هستند، ضمن اینکه فضای مجازی نیز در معرفی آثار ما تأثیر بسیاری داشت و دوستان مجازی بیشتری را در کنار خود داریم.
نگران کپی آثارتان در فضای مجازی نیستید؟
حیدریزاده: به نظر من هنرمند با گذشت زمان به مرحلهای میرسد که کار او به امضایش تبدیل میشود؛ بنابراین حتی اگر کسی بتواند از اثری صددرصد کپیبرداری کند که غیرممکن است، کاملاً مشخص خواهد شد. در حال حاضر با توجه به زیاد شدن مخاطبان ما در فضای مجازی و کار با افراد و انتشارات معتبر، آثار ما نیز شناخته شده است و از این موضوع نگرانی نداریم.
آیتی: موضوع کپی نکردن برای هنرمندان قدیمی بسیار اهمیت داشته است، اما هنرمندان جوان زیاد به این موضوع اهمیتی نمیدهند. وقتی کسی مثل ما از حدود ۱۰ سال قبل معرفی آثار خود را شروع کرده باشد، در صورت کپی شدن کار او نیز دیگران خیلی راحت میتوانند متوجه این موضوع شوند؛ ضمن اینکه امروزه خیلی سخت میتوانیم بگویم که آثار کسی کاملاً شخصی است و مانند آن وجود ندارد و خواهناخواه ممکن است در رنگ، فرم یا محتوا اثر اقتباسی صورت گرفته باشد. در تاریخ هنر نیز میخوانیم که سبکهای هنری با تأثیر سبک قبلی خود رشد کردهاند و در هنر معاصر نیز ممکن است این اتفاق رخ دهد.
از چه سبکی استفاده میکنید؟
حیدریزاده: در تصویرگری، بهجای سبک، تکنیکهای مختلف وجود دارد. من در آثارم همیشه در دوراهی استفاده از تکنیک هستم به دلیل اینکه تکنیکهای مختلفی را کار کردهام و وقتی سفارش تصویرسازی برای کتابی را قبول میکنم دائم به این فکر میکنم که از چه تکنیکی استفاده کنم. در حال حاضر بیشتر کارهایم را با تکنیک دیجیتال اجرا میکنم. نقاشی دیجیتال، هم راحت و سریع است و هم اثر باکیفیتی را ارائه میدهد، این در حالی است که هنوز در جشنوارههای مختلف در ایران، آثار دیجیتال را به رسمیت نمیشناسند در حالیکه در دنیا این تکنیک بهطور گسترده مورد استفاده قرار میگیرد. در مسابقههای جهانی که هرسال در حوزه تصویرگری انجام میشود نیم بیشتری از آثار بهصورت دیجیتال ارائه میشود و بسیاری از این آثار به مراحل نهایی میرسند و حتی برنده میشوند.
آیتی: در هنر معاصر، سبک خیلی معنایی ندارد، اما پایه آثار من رنگ و روغن است و اخیراً بهصورت دیجیتال هم کار میکنم. با این حال به طراحی کلاسیک پایبند هستم. به طبیعت بسیار علاقه دارم و در اکثر آثارم از آن استفاده میکنم. اوایل ازدواجمان، تقریباً یک سال در روستا زندگی کردیم؛ که آن مدت تأثیر بسیار زیادی در بالا بردن کیفیت آثارم گذاشت.
قیمتگذاری آثار نقاشی بر چه اساسی صورت میگیرد؟
آیتی: تجربه هنرمند، کیفیت آثار، نحوه ارائه آثار، تعداد نمایشگاههای او و مواد مورد استفاده در نقاشی از عوامل مؤثر در تعیین قیمت یک اثر است.
وضعیت نقاشی در اصفهان چگونه است؟
آیتی: افرادی که بهطور حرفهای در هنر فعالیت میکنند و آنها را میشناسم اکثراً دانشآموخته هنرستان هستند. اینقدر که هنرستان هنرهای زیبا در فعالیتهای من مؤثر بود، دانشگاه هنر تأثیر زیادی نداشت و این موضوع را بقیه دوستان همکلاسی من در هنرستان هم تأیید میکنند. دانشگاه فضای فعال و پویای هنرستان را ندارد، اما مشکلی که در هنرستان با آن مواجه بودیم این بود که آن زمان مانند امروز به اینترنت دسترسی نداشتیم و نمیتوانستیم مانند نسل جدید، آثار خلق شده در تمام دنیا را مشاهده کنیم. اطلاعات ما بهروز نبود و صرفاً به کتابخانه و دنبال کردن آثار هنرمندان قدیمی بسنده میکردیم. فضای شهر اصفهان از لحاظ هنری گرفتگی و سردی خاصی دارد، برای مثال اگر یک روز جمعه در تهران به گالریگردی برویم در مدت یک روز میتوانیم چندین گالری هنری را ببینیم؛ اما در اصفهان نهایتاً دو سه گالری فعال هستند. وقتی در اصفهان دانشگاه هنر وجود دارد و علاوه بر آن نیز چندین دانشگاه غیرانتفاعی در اصفهان نیز رشتههای هنر را تدریس میکنند، انتظار میرود که فضای شهرمان به لحاظ هنری هم بهتر باشد. دانشگاه خیلی ملاک نیست اما فضای شهری که آن فرد در آن تحصیل میکند اهمیت بسیاری دارد، اساتید دانشگاههای هنر اصفهان به لحاظ کیفی در سطح بسیار بالایی هستند اما فضای هنری شهر اصفهان پرشور نیست.
حیدریزاده: برای رشته گرافیک هم همینطور بود، بچهها خیلی کم کار میکردند و اصلاً انگیزهای وجود نداشت درحالیکه همه بچهها با رتبههای خوبی به دانشگاه واردشده بودند اما بعد از ورود به دانشگاه انگیزه خود را از دست میدادند، البته برای من که هنرستانی نبودم جذابیت داشت اما برای سایر دانشجویان اینطور نبود و درسها برایشان تکراری و خستهکننده بود. علاقه من از ابتدا به تصویرگری بود و به همین دلیل همیشه پیگیر این حوزه بودم. آثار بسیاری را میدیدم و با اشتیاق به نمایشگاههای تصویرگری میرفتم اما در دانشگاه چنین فضایی وجود نداشت و در رشته گرافیک درس تصویرگری به یکی دو کلاس تصویرگری محدود میشد که آنهم خیلی گذرا بود و از سوی اساتید و دانشجویان اصلاً جدی گرفته نمیشد.
شاید اگر در تهران زندگی میکردیم مسیر شغلی ما راحتتر طی میشد همانطور که دوستان همرشتهای من که در تهران زندگی میکنند شرایط بهتری دارند؛ چراکه با ناشران ارتباط مؤثری گرفتهاند؛ بااینحال به دلیل اینکه من و همسرم هر دو از محیطهای شلوغ فراری هستیم علاقهای به مهاجرت و زندگی در تهران نداریم.
چرا مردم عامه زیاد با هنر ارتباط برقرار نمیکنند؟
حیدریزاده: به نظر من این مشکل به دلیل ارائه نشدن درست هنر در ایران است. مردم در کشورهای پیشرفته با هنر انس گرفتهاند و فضای هنری برای آنها ملموستر است، برای مثال وقتی دوستانمان در رشتههای غیر هنری را برای دیدن آثار هنری یک گالری دعوت میکنیم، هیچ نظری در مورد آثار ارائه شده ندارند و با فضاهای هنری غریبهاند. البته معتقدم که مردم ما با هنر مشکلی ندارند اما هنر همواره در فضای خشک گالریها به نمایش گذاشته میشود و فراتر از این نبوده است. هنر در جامعه ما هم به لحاظ محتوایی و هم به لحاظ ارائه شدن در محیطهای مختلف همیشه محصور شده است، در حالیکه هنر واقعی هنری است که در آن خلاقیت و آزادی موج بزند نه اینکه با محدودیتها محصور شده باشد.
آیتی: جامعه با معضل نداشتن فرهنگ هنری در خود مواجه است. هنر همواره در جامعه ما سرکوب شده است. هنوز هم اگر کسی قصد انتخاب رشته هنر را داشته باشد او را از حرکت در مسیر هنر نهی میکنند؛ چراکه عقیدهشان این است که هنر را میتوان در آموزشگاهها هم دنبال کرد نه در دانشگاه و این موضوع مطرح میشود که هنرمندان همواره در زندگی با فقر مواجه شدهاند. توجه به هنر باید در عامه مردم صورت بگیرد. برای مثال چرا در بانکها یک تابلوی نقاشی نصب نمیشود که مردم از دیدن آن لذت ببرند؟ ما باید ببینیم مردم در کدام مکانها بیشتر تردد دارند و سپس در آن مکانها مانند بانکها یا هایپر مارکتها فرهنگسازی کنیم. مردم باید هنر را لمس کنند و به این درک برسند که یک اثر هنری میتواند یک سرمایه فرهنگی و اقتصادی باشد.
چقدر جاری نبودن زایندهرود در فضای هنری اصفهان تأثیرگذار بوده است؟
حیدریزاده: من و همسرم بهگونهای هستیم که طبیعت روی ما بسیار تأثیرگذار است اما وقتی در اصفهان مدام این موضوع میشنویم که رودخانه بسته است و زمین در حال فرونشست است و هوا آلوده و تیرهوتار باشد احساس میکنم تمام خلاقیت من میخشکد.
آیتی: رودخانه خشک و هوای آلوده قطعاً بر هر قشری از مردم تأثیرگذار خواهد بود. این زایندهرود بود که این تاریخ باشکوه هنر را برای اصفهان رقم زد. قطعاً این شرایط بر شور و اشتیاق هنرمندان تأثیر منفی خواهد گذاشت.
تعریف خاصی از هنر دارید؟
آیتی: تعریف هنر دشوار است اما برای من هنر چیزی است که حال شخص را خوب کند. اگر هنر حال من را خوب کند یا هنرم باعث شود حال کسی خوب شود برای من کافی است و در این صورت احساس میکنم کار خود را بهخوبی انجام دادم و مسیری که انتخاب کردهام درست بوده است. هنر در ابتدا بر خود هنرمند و بعد بر جامعه تأثیر میگذارد.
انتظار شما از مسئولین مرتبط چیست؟
آیتی: اگر در هر سال برای برگزاری یک جشنواره هنری در سطح کیفی بالا بودجهای اختصاص داده شود و حین برگزاری ورکشاپهای بزرگی در فضاهای باز شهری انجام شود، تأثیر بسیاری در بالا بردن فرهنگ عمومی هنر در جامعه خواهد داشت و به هنرمندان و هنرجویان انگیزه میدهد و باعث میشود که بازخورد مردم نیز به هنر مثبت باشد و مردم آگاهی بیشتری نسبت به رشتههای هنری پیدا خواهند کرد. اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی و شهرداری میتواند نقش مهمی داشته باشند. ما دوستان زیادی داریم که به تهران مهاجرت کردند، درحالیکه اگر این موضوع مدیریت شود ضعف هنرهای شهری اصفهان با کمک هنرمندان این شهر برطرف خواهد شد.
حیدریزاده: انتظار من این است که اجازه دهند تصویرگر، آزادانه و با خلاقیت و عشق کار خود را انجام دهد تا با ارائه خلاقیت خود بتواند خلاقیت در کودک را نیز تقویت کند، اما در تصویرسازی موضوع محدودیتها خیلی ناراحتکننده است و انرژی ما را میگیرد. یک موضوع دیگر این است که برخی ناشرها رفتار غیرحرفهای دارند که برای اکثر تصویرگرها هم پیش آمده است که با چنین رفتارهایی مواجه شوند. ذهن من برای تصویرسازی یک کتاب ماهها درگیر است. مدام در ذهنم و روی کاغذ روشها و تکنیکهای مختلف را امتحان میکنم و تلاش میکنم تا کتابی که به من سپرده شده است را به بهترین نحو روایت کنم؛ اما تعرفههای پایین تصویرگری و وجود محدودیتهای مختلف گاهی واقعاً انرژی را از من میگیرد.
گفتوگو از: شیرین مستغاثی و صبا سجادیان، سرویس فرهنگ و هنر ایمنا
نظر شما