خلاقیت نباشد، کار نقاشی تمام است

«نقاشی‌هایی در طول تاریخ جاودانه شدند که با مسائل دینی و مذهبی عجین شده‌اند؛ نقاشی‌های دوران رنسانس، کلیساها، معابد و اماکن اعتقادی ادیان و مذاهب مختلف را ببینید، سال‌های سال است که خودنمایی می‌کنند.»

به گزارش خبرنگار ایمنا، هنرمند است؛ هنرمندی از جنس ایثار، دفاع مقدس، شهید و شهادت. سال‌های سال با شهدا و رزمندگان همراه و همنشین بوده است و از سر همین همنشینی، نقاش‌هایش رنگ و نمایی متفاوت، حماسی و جهادگونه دارد.

قالب کارش کشیدن چهره شهدا بوده و معتقد است آفرینش این دست آثار، کاری دلی و خدایی است که تأثیر هنر روی مخاطب را چند برابر می‌کند و روح و روانش را جلا می‌دهد.

مصطفی شعرباف، نقاش ۵۹ ساله اصفهانی است و خودش می‌گوید نقاش شهدا است. با این نقاش که حدود ۲۷ سال از عمرش را در لباس مقدس سپاه به اسلام و ایران اسلامی خدمت کرده است گفت‌وگویی انجام داده‌ایم که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید.

چه زمانی هنر نقاشی را به شکل حرفه‌ای آغاز کردید؟

قبل از ورود به دانشگاه و از ۱۵ سالگی نقاشی را آغاز کردم و آموخته‌هایم پس از حضور در بسیج محله و مسجد بیشتر و بیشتر شد. ابتدا با عکس شهدا و شخصیت‌ها سروکار داشتم و آن‌ها را نقاشی می‌کردم.

پس از اخذ مدرک دیپلم، آذرماه سال ۱۳۶۰ وارد سپاه پاسداران و لشکر امام حسین (ع) شدم؛ البته نه به‌عنوان نقاش بلکه به‌عنوان رزمنده. یک‌سال بعد در زمان جنگ و در سال ۱۳۶۱ در مسیر مناطق جنگی تصادف کردم و مجروح شدم.

پس از بهبود، بیشتر فعالیت‌هایم را در مسجد انقلاب اصفهان دنبال کردم. خجالت می‌کشیدیم بگویم نقاش هستم اما به مرور کارم را با نقاشی چهره شهدای وطن شروع کردم.

آن روزها به محض اینکه یک نفر شهید می‌شد، خانواده‌ها به مسجد انقلاب مراجعه می‌کردند. این مسجد چاپخانه فعالی داشت و اعلامیه و تصاویر شهدا را چاپ می‌کرد و به نوعی به خانواده‌ها و بستگان شهدا و ایثارگران آرامش می‌داد.

دو قطعه عکس بزرگ برای تابوت و حجله شهدا، یک پارچه شش متری برای سر در منازل همچنین مقوایی منقوش به عکس قدس شریف که عکس شهدا را روی آن می‌چسباندند، در این مسجد تهیه می‌شد.

مسئولیت شما در آن زمان چه بود؟

من مسئول عکس شهدا بودم. ابتدا طرح تهیه و سپس از روی عکس شهید نقاشی می‌کردم. نقاشی به شکل سیاه قلم و سیاه و سفید با یک قطره خون و نام شهید پایین هر نقاشی بود. امروز هنوز هم برخی از تصاویر خاطره‌انگیز آن دوران، در ابعاد یک متر در ۷۰ سانتی‌متر در مساجد یا هیئت‌های مذهبی شهر اصفهان نصب است.

در واقع از اینجا کار را با شهدا شروع کردم؛ حین کار ماموریت‌هایی نیز به لشکر امام حسین (ع) داشتیم که نقاشی روی دیوارهای محوطه پادگان از آن جمله بود. نقاشی روی دیوار و محوطه بیمارستان امام سجاد (ع) فاو عراق هم از دیگر کارهای ما بود که به‌منظور زیباتر شدن محوطه و درآمدن وضعیت خشونت بار و سنگین بیمارستان از وضعیت جنگی انجام شد.

کار نقاشی روی دیوارها را طی دوران دفاع مقدس ادامه دادیم؛ رزمندگان و بسیجیان پای این دیوارها عکس می‌گرفتند و خاطراتشان را با این نقاشی‌های دیواری تثبیت می‌کردند.

پس از اتمام دوران جنگ تحمیلی چگونه کار هنری را ادامه دادید؟

در سال ۱۳۸۶ در واقعه دیوارکشی از ارتفاع شش متری سقوط کردم و به شدت آسیب دیدم. این سقوط، اثر همان تصادف و جراحتی بود که در دوران جنگ برداشته بودم، چراکه در یک لحظه بی‌هوش شدم. آن سال‌ها پس از مدتی طرح و نقش‌ها از روی پارچه و مقوا، روی بنرهایی که تازه به بازار آمده بودند، منتقل شد. ورود بنر و کارهای سیستمی کسب و کار ما را تخته کرد و در مجموع همه این عوامل باعث شد، از نقاشی تبلیغاتی به سمت نقاشی هنری تغییر رویه هنری بدهیم. این تغییر و تحول هنری حدود چهار سال طول کشید، شروع کار در این دوره با رنگ پلاستیک و آبرنگ بود و در ادامه از کارهای کوچک نقاشی با آبرنگ شروع کردم، هر چند در زمان کار نقاشی تبلیغاتی هم آبرنگ را تمرین کرده بودم.

آبرنگ در واقع مشکل‌ترین نوع نقاشی است، چرا که در سایر نقاشی‌ها فرصت آزمون و خطا دارید، اما در نقاشی با آبرنگ اینگونه نیست. در عین حال که قلم را بر سطح می‌گذارید از ابتدا تا انتها کمیت رنگ، سیر و باز بودن آن و بقیه مراحل را با دقت و سرعت متناسبی باید دنبال کنید تا در آبرنگ حرفه‌ای شوید.

نقاشی با آبرنگ را از چه سالی دنبال کردید؟

از حدود سال ۷۰ به شکل حرفه‌ای کار با آبرنگ را آغاز کردم و همانگونه که اشاره کردم قبل از آن نیز به شکل محدود با آبرنگ کار کرده بودم اما در مجموع بیشتر آثار هنری ما در دوره جنگ با رنگ پلاستیک طراحی و تولید می‌شد.

سال ۸۶ که از ارتفاع سقوط کردم، با حدود ۲۷ سال سابقه کار نظامی بازنشسته شدم. همان سال مغازه‌ای در سپاهان‌شهر اصفهان تأسیس کردم و کار آبرنگ را با کادرهای کوچک شروع کردم، به مرور زمان این کادرها را توسعه دادم تا به کادر ۵۰ در ۷۰ رسیدم و اثرگذاری و دیده شدن آثارم با سفارش از بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس، وارد مرحله تازه‌ای شد.

تصاویر شهدا را با جرئت خوبی کار کردم و این آغاز جرقه‌ای در عکس‌ها و تصاویر شهدا در شهر بود که در ابعاد بزرگ طراحی شد و شهرداری هم از آن‌ها استقبال کرد و در سطح شهر نصب شد. مدتی بعد هم چهره مشاهیر و چهره‌های ماندگار اصفهان را نقاشی کردم.

نقاشی را آموزش هم می‌دهید؟

آموزش‌هایی در مغازه داشتم اما بنای آموزش نداشتم. بیشتر به دنبال کار هنری برای شهدا و دفاع مقدس بودم. در این دوره عکس شهدا به خوبی جایگاه خود را در شهر اصفهان پیدا کرد و حتی در فرودگاه نیز کارت‌پستال‌هایی با نقاشی شهدا تهیه شد. در ورودی‌های شهر شهیدپرور اصفهان این تصاویر خودنمایی می‌کند. همچنین ادارات و دانشگاه‌های متعددی در تهران و اصفهان این تصاویر را نصب کردند.

در جشنواره‌ها یا نمایشگاه‌ها حضور داشته‌اید یا عنوان و رتبه آورده‌اید؟

بله؛ چند سال قبل جشنواره‌ای در یک از مراکز آموزش عالی تهران برگزار شده بود و من با اثر سردار دل‌ها رتبه اول را کسب کردم. قبل از آن نیز نمایشگاه‌هایی در گالری‌های وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و حوزه هنری داشته‌ام.

مغازه را چه کردید؟

۹ سالی می‌شود مغازه را تعطیل کردم و کار را در خانه دنبال می‌کنم. بیشتر متقاضیان آموزش‌های هنری بانوان هستند. تا قبل از شیوع ویروس کرونا کلاس‌هایی داشتم و افرادی در کلاس بودند که مدرس دانشگاه یا گالری‌دار بودند. متأسفانه مذهبی‌ها کمتر در برنامه‌های هنری حاضر می‌شوند.

علت چیست؟

نقاشی یک یاز روحی است. شاید علت آن این باشد که مذهبی‌ها با توجه به ارتباطات روحی که با دعا و نیایش دارند کمتر به سمت این فعالیت‌ها می‌آیند. به‌طور معمول افرادی که در فضاهای سخت، شلوغ و پر استرس زندگی می‌کنند به سمت نقاشی می‌آیند، چرا که نقاشی نوعی نرم‌کننده و آرامش‌دهنده روح است.

آبرنگ هم هنری ریسکی است. گاهی چند اثر آبرنگ تولید می‌کنید اما فقط یکی از آنها عالی در می‌آید.

مقواهای با کیفیت با قیمت ۳۰۰ هزار تومان که نیاز ضروری کارهای خاص است یا مقوای کره‌ای یا وینروز قیمت بالایی دارند. این هنر دورریزهایی دارد تا در آن به مراحل بالاتر هنری برسید. من در کشیدن نقاشی شهدا مهارت دارم اما اگر سوژه‌ای دیگر باشد امکان آزمون و خطا در اثر من بیشتر است.

اشاره کردید که حدود ۹ سال است مغازه را تعطیل کرده‌اید. پس از آن کجا فعالیت هنری خود را ادامه دادید؟

کارگاهی در طبقه پایین منزل راه انداختم و در آن کار می‌کنم.

آسیب‌های نقاشی آبرنگ از دیدگاه شما چیست؟

آبرنگ نقاشی گرانی است؛ مقوای آرت فرانسوی یا نوع دیگری که ایتالیایی است کیفیت بسیار خوبی دارد. رنگ‌های سن‌پترزبورگ از روسیه یا وینزور از بهترین نوع‌ها برای آبرنگ هستند و در کیفیت کارها تأثیر زیادی دارند. مقوای ایرانی واترکالور هم مقوای بدی نیست اما نکته این است که برای هر سوژه خاص، یک بافت بهتر است.

اساس من در نقاشی، تاچ است و کمتر به محوکاری و رئالیسم گرایش دارم. سبک کار من امپرسیونیسم و تاچ قلم است. اثرگذاری قلم محدوده قلم را نشان می‌دهد یا می‌بینیم گاهی به تاری و محوشدن می‌گراید. مقواهایی هستند که قلم را به سمت محوشدن اثر می‌برند. من بیشتر از مقواهای فابریانو استفاده می‌کنم که البته بعضی از آن‌ها خوب در نمی‌آیند و ما با شگردهایی مقوا را زیرسازی می‌کنیم و به مرور تلاش می‌کنیم اثر خوب از کار در بیاید.

تصویر عکاسی در آبرنگ اهمیت زیادی دارد و مهم است که عکس و همان رنگ اصلی در نقاشی به‌کار برود. پس از آن است که تصویر اصلی در نمایشگاهی نگهداری می‌شود و بقیه را به شکل تکثیر در فضاهای مختلف استفاده می‌کنند.

آبرنگ از آسیب‌پذیرترین رشته‌های نقاشی است چون رنگ در آن به صورت ترانس شده است و از رنگ سفید هم نمی‌توان استفاده کرد. آبرنگ در معرض نور خورشید آسیب‌پذیر است و یو وی نور خورشید اثر آبرنگ را خراب می‌کند. به عنوان مثال نقاشی رنگ و روغن ماندگار است، اما آبرنگ اینگونه نیست.

همانطور که اشاره کردم، کارم را با نقاشی تبلیغاتی شروع کردم. در آن روش، آب، حلال رنگ پلاستیک بود. نمونه آن آفیش‌های بالای سردر سینماها بود که با رنگ پلاستیک کار می‌شد و زیبایی و ماندگاری داشت. آن زمان در پردیس هنر، زیر نظر دانشگاه تهران تحصیل می‌کردم.

خلاقیت نباشد کار نقاشی تمام است

کدام نقاشی خودتان بیشتر به دلتان نشست؟

کارهای چهره شهید کاظمی و شهید خرازی خیلی خوب شدند. تصویر شهید آوینی هم خوب از آب در آمد. همواره سعی می‌کنم راه‌ها و طرح‌های جدیدی پیدا کنم. شاید عکس‌های گذشته جذابیتی برای من نداشته باشد اما هر روز برای من تازگی دارد و دنبال حسی هستم که آن حس با من حرف بزند؛ در مجموع از تکرار فراری هستم و با قاطعیت می‌گویم اگر خلاقیت و نوآوری نباشد، کار نقاشی تمام است.

در حال حاضر مشغول تولید چه اثری هستید؟

سوژه نقاشی مادران شهدا را دنبال می‌کنم. نقاشی من در پس این چهره باید با مخاطب حرف بزند. در اینجا ساختار و تکنیک یک بحث است و روح کار، بحث دیگری است. سواد کلاسیک ارزش و جایگاه خود را دارد اما اینکه فعالیت ما با گوشت و پوستمان عجین شده باشد اصل و بنیاد فعالیت هنری است.

کدام آثار هنری و نقاشی‌ها در تاریخ ماندگارتر بودند؟

نقاشی‌هایی در طول تاریخ جاودانه شدند که با مسائل دینی و مذهبی عجین شده‌اند. نقاشی‌های دوران رنسانس، کلیساها، معابد و اماکن اعتقادی ادیان و مذاهب مختلف را ببینید، سال‌های سال است خودنمایی می‌کند.

سوژه‌هایی که با مذهب عجین بودند، پایدار ماندند، اما بقیه کارها تا یک زمانی کشش و ظرفیت دیده شدن دارند و پس از مدتی کم‌فروغ می‌شوند. استادان بسیار خوبی در نقاشی داریم که کارهای زیبایی تولید می‌کنند اما فرق ما با آنها این است که سوژه‌ای مقدس را تصویر می‌کنیم که جاودانه است و من به‌عنوان هنرمند خودم را به آنها وصل می‌کنم. وقتی شما می‌گویید می‌خواهم با شما گفت‌وگو کنم، در واقع من نوعی کسی نیستم و این شهدا، بزرگان و عالمان و فرهیختگان هستند که ماندگار و جاودانه‌اند و به اثر من ارزش هدیه می‌‎کنند.

زمانی نمایشگاهی داشتم که برخی پای تابلوها گریه می‌کردند. در یکی از مراکز تابلویی از مادر شهیدی کشیده بودم که بازدیدکننده‌ای به محض مشاهده تصویر نشست و نتوانست روی پای خودش بایستد.

این فقط بحث نقاشی نیست. بلکه کلیدی به‌نام تکنیک یا نقاشی داریم که بیننده را به ماورا و متافیزیک وصل می‌کند. ما حلقه واسط هستیم و باید با نقاشی و هنرمان روی مخاطب تأثیر بگذاریم. این تأثیر باید تأثیر الی‌الله باشد. اگر در این مسیر بودیم، چه در دنیا و چه در آخرت موفق هستیم. مخاطب تولیدات هنری ما هیئت‌ها یا پادگان‌ها بودند و زیاد درباره مباحث هنری اطلاع نداشتند. در واقع این تولیدات را پولی نمی‌دیدند.

امروز در حال نقاشی سیر جنگ تحمیلی با صحنه‌هایی از حماسه، انفجار، شهادت و مقاومت با آب مرکب هستم و از نظام و دولت انتظار دارم این آثار را ببیند و حمایت کند. فردی نمی‌‎آید این نقاشی‌ها را بخرد و در اتاق یا محل زندگی خود بزند، اما من به‌عنوان فردی که کار فرهنگی می‌کنم و این فرهنگ در راستانی روح مبارزه و جهاد است باید حمایت شوم. این کارها، آثار وضعی و موقتی نیست و اثر آن در رویدادهای ملی و مذهبی و حتی راهپیمایی‌ها مشخص می‌شود.

هنرمند این عرصه هزینه می‌کند و وقت و زمان می‌گذارد تا جاودانه‌ها را جاودانه کند.

سازمان‌های نظامی و دولتی باید این آثار را سفارش بدهند، بخرند و در فضاهای مناسب نصب کنند. گاهی مدیر یک مجموعه فرهنگی این‌ها را چیز کوچکی می‌بیند، چرا که ارزش این آثار را درک نمی‌کند.

مسئول باید برای این کارهای هنری، ریسک کند و پای این ریسک بایستد. اگر بخواهیم کار هنری در جامعه اثرگذار باشد باید با نوآوری و خلاقیت همراه باشد. کار نو، جنجالی است و تا زمانی که جا بیفتد نیاز به حمایت دارد.

گفتگو از: محمود افشاری خبرنگار ایمنا

کد خبر 617101

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • اصغر شعرباف IR ۲۱:۴۸ - ۱۴۰۲/۱۰/۱۹
    0 0
    سلام استاد شعرباف ، بنده دبیر فیزیک ناحیه ۳ اصفهان و برادر شهید مصطفی شعرباف هستم . هم اسم شما ، ایشان در عملیات کربلای ۵ شلمچه در ۵ بهمن ۶۵ به شهادت رسیدند و طلبه حوزه علمیه امام صادق اصفهان بودند. جالب است بدانید اسم پسر ۱۴ ساله ام هم مصطفی شعرباف است.