به گزارش خبرنگار ایمنا، با اینکه کتاب همواره یکی از گنجینههای غنی در افزایش آگاهی است، اما تعداد مخاطبان آن به وفور از فیلم و سریال کمتر است. بسیاری از کتابها به اثر سینمایی تبدیل میشوند و با خلق لحظههای لذت بخش برای مخاطب، پیامی را نیز به او القا میکنند. در کارنامه اغلب فیلمسازان یک یا چند فیلم اقتباسی به چشم میخورد، اما تعداد کمی از این فیلمها توانسته است به سطح کیفی منبع اقتباس خود برسد.
اصلیترین چالش فیلمنامهنویسان در نگارش یک فیلمنامه اقتباسی پایدار ماندن به اصول منبع اقتباس، ضمن همگامسازی آن با قواعد مدیوم سینما است. اگر یک کتاب طرفداران بسیار داشته باشد، دشواریهای اقتباس چند برابر میشود؛ چرا که سازندگان فیلم باید بخش عمدهای از توجه خود را به کسب رضایت این افراد معطوف و از طرفی باید برای جذب دوستداران سینما نیز تلاش کنند.
فضای جامعه ملاکهای اقتباس سینمایی را مشخص میکند
حسین طبیبزاده، کارگردان و نویسنده سینما در رابطه با ملاکهای اقتباس سینمایی به خبرنگار ایمنا، میگوید: اولین ملاکهایی که در مورد تولید آثار سینمایی اقتباسی وجود دارد، عواملی چون موج حاکم بر فضای فیلم سازی هر کشور، اشتیاق مردم به مسائل روزمره و جذابیت داستان است. اقتباس سینمایی نباید کپی برابر اصل یک اثر باشد، چرا که خط روایت، تفسیری کاملاً متضاد با اقتباس از رمان است. وقتی کارگردان یک اثر اقتباسی تولید میکند باید به نقطه عطف و شخصیت پردازیهای آن اثر نیز توجه ویژهای داشته باشد تا کار تصویری از اثر اصلی، ضربه نخورد و کشش و جذابیت آثار نوشتاری نیز صدمه نبیند.
برداشت آزاد یا مطلق از یک اثر کاملاً سلیقهای است؛ اما باید در نظر داشت که ساختار فیلمنامه با ساختار رمان متفاوت است. اگر قرار است اقتباس مو به مو مطابق با اثر اجرا شود، باید این توانایی نیز وجود داشته باشد که تمام روح آن کتاب در اثر تصویری به نمایش درآید. اما اگر قرار است اقتباس آزاد صورت بگیرد، نکات کلیدی اثر اقتباس شده باید مد نظر قرار بگیرد.
وی درباره برتری اقتباس مطلق یا آزاد میافزاید: نمیتوان یک ساختار کلی در عالم سینما تعیین کرد و مطمئن شد که صد در صد جواب میدهد. برای نمونه در سینمای جهان فیلمهای بسیار پر هزینهای وجود داشته است که از کتابهای بسیار پرفروش و موفق اقتباس شده بوده، اما مخاطب از آنها استقبال نکرده است. پس از بررسی علت این امر، نتیجه گرفتند که مخاطب نتوانسته است دو بازیگر نقش اصلی این فیلم را با وجود اینکه در اوج محبوبیت بودهاند، بپذیرد.
این کارگردان ادامه میدهد: سینما هنری تلفیقی است و نمیتوان برای آن فرمول ثابتی مشخص کرد. بی شک اثری که در تولید آن استانداردهای لازم رعایت شده باشد، مورد استقبال مخاطب نیز قرار میگیرد. اگر فیلمنامه خوبی نوشته شود و تولید و تبلیغات مناسبی نیز انجام شود، تماشاگر نیز آن را پس نخواهد زد.
از طرفی هنر باید با ماندگاری در گذر زمان، خود را ثابت کند. بسیاری از فیلمها در ابتدا مورد استقبال قرار نگرفته، اما به مرور زمان ارزش آنها مشخص شده است. موضوعی که باید در اقتباس مد نظر قرار داد، این نیست که آیا مخاطب صد در صد این سبک را میپسندد یا خیر، بلکه این است که اصالت و روح هنری اثر حفظ شود.
نزول فرهنگ کتابخوانی در ایران
طبیب زاده با اشاره به هدف فیلمسازان از اقتباس سینمایی، تصریح میکند: سینما هنری پر طرفدار است. کتاب، سریال و فیلم هر یک ارزشهای خود را دارد. واقعیت این است که در کشور ما فرهنگ کتابخوانی نزول کرده است؛ اگر قرار باشد این فرهنگ سازی با فیلم انجام شود، چرا که نه؟
وی درباره تأثیر بینش فیلمساز در اقتباس ادبی، میگوید: یک کارگردان میتواند اصول فنی فیلمسازی را در شش ماه یاد بگیرد، اما جهان بینی آن کارگردان است که از او شخصی متفاوت میسازد. بینش کارگردان میتواند اثری را حتی درخشانتر از آن چیزی که پیش تر به مردم ارائه شده است به تصویر بکشد. بنابراین طرز فکر، روحیات و سلیقه است که ما را فیلمساز یا هنرمند متفاوتی میکند.
این نویسنده و کارگردان در پاسخ به این سوال که آیا تغییر رویدادهای داستان در ساخت اثر سینمایی، آسیبی به خط داستان میزند، تصریح میکند: اگر جهانبینی نویسنده در ساختار فیلمنامه مد نظر قرار بگیرد، این مساله رخ نمیدهد. درواقع اگر در فیلم اثر گذاری بیشتر نشود کمتر نیز نخواهد شد، اما این امر بستگی به هنر فیلمنامه نویس، کارگردان و تصویربردار دارد. گاهی رمانی که از آن اقتباس میشود، قابلیت ارائه کامل در ساختار فیلم را ندارد؛ پس ناچار به ایجاد تغییر میشویم، اما اگر قسمتهای اصلی و مفهوم داستان در فیلم گنجانده شود، هیچ مشکلی به وجود نمیآید. این موضوع بستگی به هوش فیلمساز و امکانات وی برای ایجاد فضا سازی لازم دارد.
انتخاب، مهمترین اصل اقتباس
طبیبزاده خاطرنشان میکند: باید فکر و هزینه خوبی پشت یک فیلم باشد تا دنیای یک اثر را برای بیننده پر احساس و منطقی به تصویر بکشد. نمیتوان هیچکدام از مخالفان و موافقان کارهای اقتباسی را کاملاً راضی نگه داشت. نویسندههایی داشتهایم که کار آنها به صورت فیلم یا سریال ساخته شده است و رضایت داشتهاند و نویسندههایی نیز داشتهایم که معتقد بودند هیچ وقت نباید مجوز ساخت اقتباس سینمایی از اثر خود را میدادند. اگر نویسنده و تهیه کننده انتخاب خوبی برای ساخت فیلم داشته باشند و با گروه تولید به خوبی کار کنند، انتقادات و اختلاف نظرها کمتر خواهد شد.
این کارگردان در مورد ناتوانی فیلمها در حس آمیزی از طریق واژهها، میگوید: بدون شک تصویر، حرکات بازیگران و موسیقی هر کدام به تنهایی میتواند احساس بیننده را تحریک کند. سینما به دلیل استفاده از هنرهای مختلف، تأثیر گذاری بسیار زیادی در روند داستان دارد، اما این مسئله به جهانبینی کارگردان و تعامل او با نویسنده باز میگردد. اگر کارگردان بفهمد نویسنده در نوشتار کتاب چه ذهنیتی داشته است یا ذهنیت خود را با نویسنده همسان و در فیلم پیاده کند، میتواند کار بهتری ارائه دهد. از طرفی کارگردان و بازیگر باید در ارائه نقش به یک نتیجه واحد برسند.
تماشاگر سال ۲۰۲۱ را نمیتوان گول زد؛ چرا که اگر احساس کند موسیقی، لنز، رنگ و نور فیلم، به زور حسی به او منتقل میکند، فیلم را پس میزند. بنابراین بهترین راه این است که فیلمساز و نویسنده به یک تصمیم یکسان برسند.
ایرانیزه کردن رمانهای خارجی
برای اقتباس از رمانها و داستانهای خارجی در ایران کارگردان مجبور به بومی سازی میشود. طبیب زاده در پاسخ به اینکه آیا این بومی سازی به اثر آسیب میرساند، تصریح میکند: بدون شک بله!. در اصطلاح سینمایی به این بومی سازی ایرانیزه کردن میگوییم. ایرانیزه کردن برخی از آثار داستانی به فیلم نمیخورد؛ چرا که برخی از داستانها فضای فرهنگی متفاوتی میطلبد.
این کارگردان ادامه میدهد: البته این مساله بستگی به نوع انتخاب نیز دارد. برای اقتباس مطلق نمیتوان از داستانهای خارجی استفاده کرد، برای اقتباس آزاد نیز بخشهای زیادی از این آثار باید تغییر کند تا بتوانیم از آن فیلم بسازیم. اما نمیتوان انکار کرد که آثاری نیز داشتهایم که به خوبی بومی و ایرانیزه شده و مورد توجه قرار گرفتهاند.
اگر نمیتوانیم داستان خلق کنیم، اقتباس کنیم
طبیب زاده در پاسخ به اینکه خلق داستان راحتتر است یا اقتباس، اظهار میکند: در حال حاضر از نظر سینمایی دچار افت هستیم. اگر نویسندهای فکر میکند که میتواند چیزی به گنجینه هنری و ادبی بیفزاید، دست به کار شود. در واقع معتقدم که یک گنجینه ادبی از گذشته برایمان به ارث رسیده است، اگر میتوانیم چیزی به آن اضافه کنیم، باید بنویسیم و در غیر این صورت، اقتباس کار بهتری خواهد بود.
وی تصریح میکند: هنر باید باعث ایجاد نور و روشنایی شود نه اینکه تاریکی خلق کند. هنر باید دریچه و روزنهای به سوی امید برای مردم باشد. برای اینکه مخاطب با یک اثر درگیر شود علاوه بر اینکه باید سلیقه او در نظر گرفته شود، اثر باید به گونهای باشد که مخاطب پس از نگاه کردن به آن از لحاظ فرهنگی، زندگی شناسی و جامعه شناسی یک پله بالاتر برود نه اینکه به پوچی برسد.
این کارگردان ادامه میدهد: یکی از بزرگترین مشکلاتی که سینمای ما دارد کمبود ژانر است. در ژانر اجتماعی که به ژانر جشنوارهای معروف است بسیار موفق بودهایم؛ اما باید توجه داشت که ژانر ترسناک نیز مخاطب دارد. در واقع ما یک ژانر اجتماعی و یک ژانر کمدی سخیف داریم و در میان این دو چیزی وجود ندارد. اگر میخواهیم مخاطب را به سوی فیلم بکشانیم باید اثری را انتخاب کنیم که تماشاگر بتواند با آن ارتباط برقرار کرده و به سمت فرهنگ سازی مد نظر حرکت کند.
نظر شما