به گزارش خبرنگار ایمنا، کلیپ قمه کشیدن دختر نوجوان دهه هشتادی با نام هلیا چند روزی است که در فضای مجازی دست به دست میشود. چیزی که بیشترین توجه را در این کلیپ جلب میکند رفتارهای قلدرانه عدهای دختر نوجوان است که با حالت هوچیگری و با الفاظ رکیک سعی در تشویق شخصیت اصلی این واقعه یعنی " هلیا" دارند.
از بحث معرکهگیری این دختران نوجوان که بگذریم، نکته اصلی خشمی است که در رفتار تمامی این نوجوانان مشهود است به طوری که حتی سعی در آرام کردن شرایط ندارند بلکه از شدت گرفتن دعوا و این آتش برافروخته نیز لذت میبرند گویی که فیلم اکشن هیجان انگیزی در حال پخش است.
اینکه چرا این تعداد دختر نوجوان در یک مکان برای دعوا جمع شدهاند، همدیگر را کتک میزنند، الفاظ رکیک را برای تشویق ادامه تنش به کار میبرند و از همه مهمتر برای قدرت نمایی از سلاحی استفاده میکنند که شاید مردان چاقوکش نیز از آن به ندرت استفاده کنند، همه سوالاتی است که روانشناسان باید برای آن پاسخی داشته باشند. به طور کلی، روانشناسان دلایل بسیاری را برای بروز رفتارهای قلدری ناشی از خشم پنهان در میان نوجوانان عنوان کردهاند که در ادامه به پنج مورد از آنها پرداخته میشود.
قدرت طلبی
نوجوانانی که در زندگی خانوادگی خود حس قدرت را تجربه نمیکنند تمایل دارند تا با انجام زورگویی این حس را از جامعه دریافت کنند؛ تحقیقات نشان میدهد که پسرها برای نمایش قدرت اغلب از راههای فیزیکی مانند دعوا و کتک کاری استفاده میکنند در حالی که دختران از روش پرخاشگری و یا تاکتیکهای اجتماعی مانند تخریب شخصیت با شایعه، سعی در مهم جلوه دادن خودشان هستند؛ محققان در این مورد، وجود رابطه علت و معلولی وابسته به جنسیت را رد کردهاند.
قربانی زورگویی
تمایل برای زورگویی و خشونت در اغلب افرادی که خودشان قربانی قلدری بودهاند وجود دارد به طوری که از آنها به عنوان ابزاری برای انتقام ضربه روحی خودشان استفاده میکنند. این دسته از نوجوانان آسیب دیده برای کارهای خود نیز توجیه درونی دارند و رفتارهای قلدری خود را نوعی دفاع از خود و عاملی برای تسکین حس تحقیری تلقی میکنند که سایرین برای آنها به وجود آوردهاند.
در واقع نوجوان زورگو بر این باور است که چون خودش در این رابطه آسیب دیده است پس میتواند برای تخلیه احساسات فروخورده خودش نیز اقدام مشابهی را در قبال فرد دیگری که اغلب از قشر ضعیف انتخاب میشود، انجام دهد.
خانواده از هم پاشیده
نوجوانان پرورش یافته در خانوادههایی که پرخاشگری و خشونت در آنها رایج است تمایل بیشتری برای بروز رفتارهای ناهنجار دارند چراکه الگویی برای تشخیص رفتار درست از نادرست را نداشتهاند و در واقع رفتارهای توهینآمیز را به عنوان اصلی برای تعامل آموختهاند.
علاوه بر این، والدین به اصلاح "آسانگیر" نیز متهم پرورش رفتارهای قلدری در نوجوانان شناخته میشوند چرا که اجازه قدرت نمایی نادرست را به راحتی در اختیار نوجوان قرار میدهند.
نوجوانانی که حس بی ارزش بودن را در محیط خانه تجربه کردهاند نیز از پرخاش و قلدری به عنوان راهی برای نشان دادن ارزش و اهمیت خود به دیگران استفاده میکنند تا به نوعی حس اعتماد به نفس پایین خود را پنهان کنند.
جلب توجه
در خانوادههایی که توجه کافی به فرزندان نمیشود، نوجوان به بروز رفتارهای توهینآمیز روی میآورد تا علاوه بر جلب توجه، از نوعی تفریح نیز لذت ببرد؛ تفریحی که با تحقیر دیگران هیجانانگیزتر میشود به طوری که حتی جریحهدار کردن احساسات دیگران برایشان خنده دار میشود چرا که هیچ گاه در محیط خانواده درک درستی از اهمیت "همدلی" برایشان ملموس نبوده است.
فشار همسالان
گاهی نوجوانان برای اینکه در یک گروه پذیرفته شوند اقدام به زورگویی میکنند زیرا ترس از پذیرفته نشدن دارند؛ در واقع آنها بیشتر از اینکه نگران عواقب رفتارهای قلدری خودشان باشند، درگیر این میشوند که اگر خودشان زورگویی نکنند ممکن است قربانی شوند و از سوی سایر همتایان خودشان پس زده شوند.
روانشناسان بر این باور هستند که کاهش حس زورگویی باید بر یک رویکرد چند وجهی متمرکز شود که اجزای آن را والدین، معلم و شخص زورگو تشکیل میدهد. از آنجا که در این سن، نوجوان بیشتر وقت خود را در مدرسه و با همسالان خود میگذراند، نقش معلم و مشاوران مدرسه باید به طور مشخصی در نظر گرفته شود چرا که گاهی نوجوانان به علت تغییرات شخصیتی ممکن است آن حرفشنوی را که از والدین خود ندارند، در مقابل معلم و یا پرسنل آموزشی داشته باشند. برگزاری کلاسهای مشاوره جمعی و فردی و آموزش حل کشمشهای بین دوستان و حتی خانواده میتواند در این زمینه بسیار مؤثر باشد چراکه بر اساس نتایج مطالعات متعدد، مداخلات مدرسه محور میتواند رفتار قلدری را حدود ۲۰٪ در نوجوانان کاهش دهد.
نظر شما