به گزارش خبرنگار ایمنا، این روزها بحث انتخاب روزی به عنوان «روز ملی نقاشی» در محافل هنری داغ شده است. همزمان با ثبت جهانی هنر نگارگری همچنین تکاپوی اهالی موسیقی برای ثبت «روز ملی موسیقی»، هنرمندان تجسمی نیز در تلاش هستند تا روز مناسبی را برای پیشنهاد به عنوان روز ملی نقاشی ارائه دهند. در این بین روز تولد و یا درگذشت افراد مختلفی از جمله کمالالملک مطرح شده است، اما از نظر بسیاری از پژوهشگران و هنرمندان «آثار کمالالملک نمیتواند نماینده روز ملی نقاشی باشد».
اگرچه هنر و به ویژه هنر نقاشی همواره از جریانهای حکومتی و سیاسی تأثیر پذیرفته است، اما انتخاب یک روز برای روز ملی نقاشی نیازمند بررسی مطالعاتی و علمی به دور از مسائل سیاسی است. از طرفی هنر نقاشی در ایران تاریخ پر پیچ و خمی دارد و در دورهای طولانی در عهد قاجار نقاشان ایرانی تأثیر پذیرفته از نقاشان اروپایی دست به تقلید زدند و خلاقیت آنچنانی در آثار آن زمان دیده نمیشود. با این حال شاید انتخاب روز ملی نقاشی بتواند به رشد و تکامل این هنر و شناختن نقاشی ایرانی کمک بیشتری بکند.
در همین رابطه اصغر جوان، عضو هیأت علمی گروه نقاشی دانشگاه هنر اصفهان به خبرنگار ایمنا میگوید: برای مشخص کردن روز ملی نقاش نیاز به یک تیم مطالعاتی و تحقیقی همه جانبه است که مشخص شود چه کسی جنبههای مختلف این هنر تصویری و تجسمی را متناسب با ذائقه و فرهنگ و جغرافیای کشورمان دارا است تا زادروز آن نقاش را به عنوان روز ملی در ایران تعریف کنیم.
او اضافه میکند: هنر نقاشی ایران دورههای مختلف و پیشکسوتهای فراوانی دارد که معتقدم میتوان افراد دیگر را در تاریخ نقاشی ایران جایگزین کمالالملک کنیم که ویژگیهای ملی، جغرافیایی و فرهنگی تمدنی کشورمان را داشته باشد. کمالالدین بهزاد میتواند از برخی جنبهها شخصیت بزرگی مانند کمالالملک را بهتر بیان کند هر چند کمالالملک ویژگیهای خاص خود را دارد ولی کمالالدین بهزاد امتیازات بهتر و بیشتری نسبت به کمالالملک برای نام گذاری روز ملی نقاش دارد.
نگاره «یوسف و زلیخا» اثر کمالالدین بهزاد
کمالالدین بهزاد توانسته هنر نقاشی را ایرانی کند
استاد گروه نقاشی دانشگاه هنر اصفهان تصریح میکند: به غیر از کمالالدین بهزاد دیگر نقاشانی مانند سلطان محمد و رضا عباسی با شخصیت کمالالملک فاصله دارند و میتوانند امتیاز بیشتری نسبت به کمالالملک با توجه به خاستگاه نقاشی ایران ویژگی جغرافیایی فرهنگی تمدنی ایران داشته باشند. فراموش نکنیم که این نامگذاری نباید با جریانهای سیاسی پیوند بخورد و جریانات دسته بندیهای علمی و فکری نامگذاری چنین اتفاقاتی باید بر محور علم، هنر، خلوص و صداقت باشد. باید مراقب بود که در چالشهای سیاسی و گروهی و حزبی قرار نگیرد، برای نامگذاری چنین روزی به یک کار علمی نیاز است.
جوان با بیان اینکه "کار علمی وابستگی به هیچ جناحی ندارد و تنها وابستگیاش به عقل و منطق استدلال و مبنای آن واقع بینی است"، تاکید میکند: تنها برای نامگذاری چنین ایام و مناسبتها باید از روزنه علمی و هنری بودن به آن نگاه کرد و باید مانع ورود جریانات فکری سیاسی به این مسائل شد. هرچقدر بتوانیم قد و قواره انتخابهایمان را با معیارهای بینالمللی و جهانی تنظیم کنیم بسیار بهتر از در دام افتادن جریانات کوچک، ضعیف و ذلیل حزبی و گروهی است.
وی توضیح میدهد: اگر تاریخ هنر ایران را در یک نمودار ترسیم کنیم، دوره کمالالدین بهزاد یکی از دورههای طلایی و بدون وابستگی است و هنر ایران در مقاطع تاریخی دیگر وابستگی داشته است ضمن اینکه کمالالدین بهزاد تا حدودی توانسته هنر نقاشی را ایرانی کند. قبل از کمالالدین بهزاد هنرمندان وابستگیهای التقاطی به فرهنگها و تمدنهای دیگر دارند و بعد از او است که همزمان با اواخر دوره صفوی میشود وابستگیهای از غرب و اروپا در آثار هنرمندان و نقاشان برجسته به وجود میآید. یکی از شاخصههای ارزشمند و مهم این هنرمند داشتن استقلال ملی، میهنی، عقیدتی و فکری است که در آثار کمالالدین بهزاد مشهود است.
فالگیر بغدادی اثر کمالالملک
کمالالدین بهزاد، حافظ نقاشی ایران است
همچنین محمدرضا عمادی، رئیس دانشکده هنرهای تجسمی دانشگاه هنر اصفهان درباره انتخاب زادروز کمالالدین بهزاد به عنوان روز ملی نقاشی در گفتوگو با خبرنگار ایمنا اظهار میکند: کمالالدین بهزاد یک چهره جهانی است. این نقاش و نگارگر ایرانی در زمان خود دارای شهرت بوده و تأثیرات زیادی در نگارگری ایرانی گذاشته و نتیجه آن پرورش شاگردان بسیاری است که نهایتاً آثارشان در نمایشگاهها به نمایش درآمده است. بهزاد تأثیرگذار بوده و آثار پس از او نشان میدهد که افرادی تحت تأثیر سبک این استاد نقاش بودهاند.
او با مقایسه کمالالملک و کمالالدین بهزاد، میگوید: کمالالملک در دورهای جریان ساز بود و پلی میان هنر نگارگری و دستاوردی که از اروپا به ارمغان آورد، شد و جریانی را ایجاد کرد که به نوعی هنر مدرن را ایجاد کرد. با این حال این اتفاق مقطعی بود و شاید کسانی دیگر نیز میتوانستند در آن زمان این اتفاق را رقم بزنند. اما جایگاه کمالالدین بهزاد در نقاشی ایرانی مانند حافظ در ادبیات ایران است؛ هنر واقعی نقاشی ایران را در آثار بهزاد میتوان دنبال کرد.
عمادی ادامه میدهد: در دنیای انتزاعی با نظریات فلاسفه قرون اولیه میتوانیم فلسفه ایران را بشناسیم، اما در دنیای تصاویر کمالالدین بهزاد به فلسفه جنبه تصویری و نگارگری میدهد. کمالالدین بهزاد تحت تأثیر شاعران زمان خود مانند جامی و نکته پردازیهای جامی توانست بر نگاه واقعبینانه تأثیر بگذارد.
خودنگارهای از کمالالدین بهزاد
گره خوردن موضوعات اجتماعی در آثار بهزاد
رئیس دانشکده هنرهای تجسمی دانشگاه هنر اصفهان تصریح میکند: موضوعات اجتماعی در آثار کمالالدین بهزاد شاخص هستند، همچنین نگاه واقعبینانه او باعث ارتباط میان دنیای انتزاعی و دنیای واقعیتهای زمانه خود شد و توانست شرایطی را ایجاد کند که زمانی که از هنر ایرانی صحبت میکنیم مکتب هرات، تبریز و اصفهان را به یاد بیاوریم.
وی خاطرنشان کرد: در دوره کنونی همچنان بسیاری از هنرمندان تحت تأثیر بهزاد هستند و افرادی که در حیطه آموزش هنر فعالیت میکنند با مطالعه آثار این هنرمند تلاش در معرفی هنر ایرانی دارند؛ زیرا تأثیر کمالالدین بهزاد فراتر از زمان خودش بود و اکنون نیز مبنای آموزش بر اساس سبک و سیاق او است و توانسته بر دوره کنونی هم تأثیر بگذارد.
نظر شما