به گزارش خبرنگار ایمنا، هشت ماه از شیوع اپیدمی کرونا میگذرد و آمار مبتلایان به کرونا در کشور شدت یافته است و در حال گذراندن روزهای سختی هستیم. در ماههای ابتدایی شیوع این ویروس کسی فکر نمیکرد که تا این حد گسترده شود و روزانه جان عده بسیاری را بگیرد، در کنار مرگ و میری که این ویروس به راه انداخته است اختلالات روانی و فشارهای ناشی از آن در خانوادهها سبب بروز اضطراب بسیاری شده است و در طولانی مدت جامعه را نیز درگیر این بحران میکند. علاوه بر اثرات ترس و اضطراب که اکنون در جامعه شاهد آن هستیم، به طور یقین ویروس کرونا به دلیل ایجاد فاصله میان اعضای جامعه اثرات منفی عاطفی بلند مدتی خواهد داشت. در واکاوی پیامدهای روانی کرونا و واکنشهای اضطرابی در زمان اپیدمی و باورهای غلط در بین مردم از انگ کرونایی با حامد جعفری، روانشناس گفتوگویی داشتهایم که در ادامه میخوانید:
پیامدهای روانی شیوع کرونا از ابتدا تاکنون موجب ایجاد چه اختلالاتی در خانوادهها شده است؟
همهگیری بیماری کووید ۱۹ و اثرات آن در زندگی روزمره فردی، خانوادگی و اجتماعی افراد از دو جهت قابل بررسی است. از نگاه اول، متخصصان روانشناسی معتقدند اغلب اختلالات روانی نتیجه آمادگی جسمی و روانی (وراثت و پیشینه فردی و خانوادگی) بوده که در نگاه دوم این موضوعات در کنار استرسهای محیطی است. شیوع بیماری کووید ۱۹ و ترس از مبتلا شدن به این بیماری، خود به عنوان یک استرس محیطی باعث شده اختلالات روانی نهادینه شده در افراد، مثل افسردگی، وسواس، اضطراب، وحشتزدگی و حتی اختلالات خواب و خوراک در افراد بروز و شیوع پیدا کند.
اخیراً توسط سازمان بهزیستی آمار قابل توجهی منتشر شده است، مبنی بر اینکه در کل سال ۹۸ تماسهای مردمی با خط ۱۲۳ اورژانس اجتماعی۶۵۰۰ تماس و فقط در سه ماهه اخیر سال ۹۹، هشت هزار و ۵۰۰ تماس بوده است. این آمار نشان دهنده اثر تغییر سبک زندگی و استرس ناشی از شیوع بیماری کوید ۱۹ در بروز مشکلات فردی و به خطر افتادن سطح سلامت روان جامعه است.
تغییرات ناگهانی در زندگی روزمره به دلیل کرونا تا چه اندازه باعث بهم ریختن سلامت روان افراد می شود؟
این معضل اجتماعی علاوه بر اثرات مستقیم ذکر شده در بروز مشکلات و اختلالات روانی، به صورت غیرمستقیم نیز با عواملی چون بهم ریختگی مشکلات اقتصادی و بیکاری، قرنطینه شدن و افزایش دعواهای زناشویی و خانوادگی، افزایش اعتیاد به قلیان و سیگار در جوانان و نوجوانان، سوگ ناشی از دست دادن عزیزان و کاهش ارتباطات و حمایتهای اجتماعی، همگی در نهایت باعث کاهش سطح سلامت روان و بروز افسردگی و ناامیدی در جامعه شده است.
مبتلایان به افسردگی در این شرایط کرونایی چه نشانههایی دارند؟
به نظر میرسد، افسردگی با لقب سرماخوردگی بیماریهای روانی، امروزه شایعترین معضل اجتماعی ما در حوزه سلامت روان است. در واقع میتوان گفت یکی از اثرات مشکلات اجتماعی و ناکامیهای نسل جوان در شرایط امروزی به خصوص در شرایط کرونایی، بروز افسردگی در سطح جامعه بوده است. احساس ناامیدی نسبت به آینده، کاهش اعتماد به نفس، بهم ریختگی خواب و خوراک، شاد نبودن در موقعیتهای شادیبخش، احساس مزمن غم، بیقراری و حتی افکار خطرناکی مثل پایان بخشیدن به زندگی (خودکشی) از نشانههای افسردگی است.
به افرادی که از موقعیتهای بحرانی فرار میکنند چه توصیهای دارید؟
یکی از سبکهای رفتاری رایج انسان از زمان غارنشینی تاکنون، فرار یا اجتناب از منبع استرسزا بوده است. این سبک رفتاری به جای مواجهه و حل یک مشکل از آن فرار میکند. اعتیاد به سیگار و قلیان و شبکههای اجتماعی و بازیها، مهاجرتهای بیهدف و حتی پرخوری و پرخوابی رفتارهای اجتنابی برای آرامشبخشی و خودتسکینی هستند. اگر به این موارد مبتلا هستیم و اگر احساس ناتوانی یا بیارزشی و بیهودگی را در درون خود تجربه میکنیم باید به جای فرار به شیوههای ذکر شده، زیر نظر یک متخصص روان درمانی، احساس ارزشمندی و توانمندی را در درون خود تقویت کنیم.
آیا سرزنشهای درونی در موقعیتهای بحرانی باعث افسردگی افراد میشوند؟
یکی از دلایل افسردگی، نشخوار فکری و سرزنشهای درونی است. اگر سرزنش و انتقاد درونی زیادی را تجربه میکنیم، ریشه این آنها را در گذشته خود پیدا کرده و به حل آن بپردازیم. سرزنشهای ذهنی تنها انرژی روان ما را تضعیف میکند. شرایط اجتماعی فعلی برای همه است. پس خود را مقایسه یا سرزنش نکنیم. بلکه با شناخت اهداف و ارزشهای خود به سمت آنها پیش برویم.
طرحواره درمانی تا چه حد در کاهش افسردگی و ایجاد احساس ارزشمندی کمک کننده است؟
طرحواره درمانی به عنوان یک رویکرد روانشناختی اذعان میکند که افسردگی و احساس بیارزشی یا ناتوانی، ناشی از تجارب تلخ دوران کودکی و نوجوانی است. اعتماد بیش از حد یا بیاعتمادی در روابط عاطفی، ترس از دست دادن عزیزان، نیاز شدید به حامی و همدل و نبود این منبع دلبستگی، ترس از شکست، کمالگرایی، فداکاریهای افراطی، نیاز به توجه و تأئید دیگران همگی ریشه در کودکی و نوجوانی داشته و در زمان کنونی باعث مشکلات فردی و بین فردی شده و در نهایت این مشکلات، منجر میشود فرد به سمت افسردگی و اضطراب شدید سوق پیدا کند. طرحواره درمانی فردی و گروهی کمک میکند نیازهای اغنا نشده فرد، شناسایی شده و پس از حل آن، احساس ارزشمندی و شادمانی در افراد بازپروری شود.
در این شرایط بحرانی برای کاهش افسردگی و ناراحتیهای روحی و روانی چه توصیهای دارید؟
به طور یقین بخش قابل توجهی از مشکلات ما در حوزه سلامت روان، به دلیل شرایط سخت اقتصادی و اجتماعی بوده و نیازمند بحث و بررسی در حوزه جامعهشناسی و در سطح سیاستهای کلان جامعه است. اما در حوزه روانشناسی فردی، راهکارهای زیر میتواند برای نسل نوجوان و جوان و خانوادهها راهگشا باشد:
-ابهام و سردرگمی و نشخوار فکری در مورد وضعیت کرونا، اضطراب زیادی بر ما تحمیل میکند. بنابراین پذیرای این شرایط باشیم. صبر کردن برای حل این معضل و فعالیت نکردن، یک خطای فکری است. سبک زندگی خود را مبتنی بر این شرایط برنامهریزی کنیم و با رعایت مسائل بهداشتی، فعالیت اجتماعی خود را پیش ببریم.
- همیشه و در هر زمانی، چه فردی و چه اجتماعی برای ما مسائلی پیش میآید که آرامش روان ما را بهم بزند. برای پیشرفت زندگی و رسیدن به اهدافی که داریم، به دنبال آرامش محض بودن، خود یک خطای فکری است. پذیرای اتفاقات منفی در طول زندگی باشیم و به سمت اهداف تلاش کنیم.
- شغل و فعالیت اجتماعی مثبت در احساس ارزشمندی و شادمانی، بسیار مؤثر است. اگر شغل مناسبی نداریم و یا شخصیت ما متناسب با شغل ما نیست، با شخصیت شناسی و مشاوره شغلی، مسیر خود را بهتر پیدا کنیم.
- یک تکنیک ساده اما بسیار کاربردی در درمان افسردگی اینکه به طور یقین بخشی از زمان روز را برای موفقیت و پیشرفت خود قائل شویم. بخشی از زمان نیز برای وظایف اجتماعی در برابر خانواده صرف شود. به اجبار بخشی از زمان خود را به کودک درون و تفریحات شخصی اختصاص دهیم.
- افرادی زیادی در پاسخ به این مطلب خواهند گفت که زمان نداریم. این دقیقاً همان نکتهای است که چرا از زندگی خود لذت نمی بریم. ما نیاموختهایم که در طول شبانهروز حتی نیم ساعت یا یک ساعت برای خود (شادی کودک درون) وقت بگذاریم. این زمان میتواند گوش دادن لذتبخش به یک موسیقی، در کنار گل و طبیعت بودن، یک فیلم خوب، خرید و هر فعالیتی که فرد از آن لذت میبرد باشد.
- انرژی افراد در حال درونی ما اثر بسزایی دارد. سعی کنیم از افراد با انرژی منفی دوری کرده و با افراد با انرژی مثبت زمان بیشتری را بگذاریم. حسادت، قضاوت یا تحقیر دیگران، گلهمندی بیمارگونه، غرغر کردن و شاکی بودن بدون دلیل همگی صفات ناپسندی هستند که باعث میشوند انرژی روان ما تضعیف شود. در مقابل، افراد شاد، دنبال پیشرفت، اهل تعریف و تمجید منصفانه، امن و آرامشبخش، باعث میشوند با همنشینی آنها احساس خوبی را تجربه کنیم.
نظر شما