به گزارش خبرنگار ایمنا، انقلاب اسلامی ایران در اولین سالهای پیروزی خود قرار دارد؛ حکومت مرکزی ایران پس از اتفاقات فراوان در حال قدرتگیری است و ایدئولوژی آن، کشورهایی که قبلاً در ایران نفوذ داشتند را به شدت نگران کرده است. یک دشمن قدیمی برای ایران در خاورمیانه وجود دارد؛ دشمنی که آماده تحریکهای بیرونی است. اما ریشه این دشمنیها در کجاست؟
به ششم ماه مارس ۱۹۷۵ (اسفندماه ۱۳۵۳) برمیگردیم؛ با افزایش تنشها میان ایران و عراق بر سر اروندرود (شط العرب)، پیمان الجزایر بین این دو کشور امضا میشود. در این پیمان، صدام حسین تسلط ایران بر بخشی از این رود را به رسمیت شناخته و در مقابل نیز شاه ایران امنیت عراق از طرف این کشور را تضمین کرده و کمک رسانی به جدایی طلبان کردستان عراق را قطع میکند.
در ایران انقلاب شکوهمند اسلامی بهمن ماه ۱۳۵۷ پیروز میشود؛ در فاصله شش ماه پس از پیروزی، مهدی بازرگان، اولین نخست وزیر جمهوری اسلامی ایران به بغداد دعوت میشود. سفری که با عنوان گسترش روابط بین دو کشور ترتیب داده شده است.
پس از اشغال لانه جاسوسی در سال ۱۳۵۹، تنشهای میان آمریکا و ایران به حداکثر میرسد. ایران تحت تحریمهای شدید قرار گرفته و چندین بار نیز با عملیاتهای ناموفق آمریکا تهدید میشود. صدام حسین نیز در همان زمان، به دنبال افزایش قدرت خود و مطرح کردن عراق به عنوان مرکز کشورهای عربی است.
با افزایش تلاشهای از این دست صدام، ایران نیز با دیکتاتور عراقی به مشکل برمیخورد. در روز ۱۹ فروردین ۱۳۵۹، امام خمینی (ره) خطاب به مردم عراق میفرمایند: بیدار شوید و حکومت فاسدی که در کشور اسلامی شما حکمرانی میکند را بیرون کنید قبل از اینکه دیر شود.
حکومت اسلامی در ایران، روند شکلگیری بهتری پیدا میکند؛ سنگاندازیهای دشمنان با ترور، تهدید و توطئههای گوناگون، همگی بی نتیجه مانده و ایران در حال قدرت گرفتن در منطقه است. سرانجام در روز ۲۶ شهریور ۱۳۵۹ صدام حسین در یک برنامه تلویزیونی معاهده الجزایر را پاره کرده تا به صورت تلویحی به ایران اعلان جنگ دهد.
۳۱ شهریورماه ۱۳۵۹ به پایگاههای مهم ایران ۱۰ حمله هوایی میشود؛ حملاتی که اکثراً بی نتیجهاند، اما عراق حالا جنگ با ایران را به صورت رسمی آغاز کرده است. صدام به بهانه اروندرود، قصد اشغال قسمتهای جنوبی ایران را دارد. در همان روز، کمیته دفاع و جنگهای بینالمللی دولت بریتانیا جلسهای فوری برای کمک به عراق در جنگ با ایران تشکیل میدهد. ایران تحت تنش اقدامات جداییطلبان کردستان نیز قرار میگیرد.
روز یکم مهرماه ۱۳۵۹، چندین پایگاه نظامی، اقتصادی و استراتژیک عراق توسط ایران مورد حمله قرار میگیرد. ایران در اولین اقدام جواب محکمی میدهد. جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، حالا رسماً آغاز شده است.
نبرد ایران و عراق، دومین جنگ طولانی مدت قرن بیستم است؛ این جنگ هشت سال طول کشید و اتفاقات زیادی را در خود داشت. ایران که به خودی خود تحت تحریمهای غربی بود، تقریباً هیچ حامیای در جنگ نداشته و دولت نوپای ایران، وظیفه سخت دفاع در برابر ارتش تا دندان مسلح عراق را داشت.
با این حال، مردم ایران از زن و مرد، پیر و جوان برای دفاع از خاک کشورشان به عرصه جنگ آمده و تلاش کردند تا یک ذره از خاک کشور را به دشمن ندهند. مردان ایرانی با غیرت و شجاعت در برابر تمامی دنیا ایستادگی کردند و اتفاقات بزرگی را رقم زدند. صدام که سودای تسلط بر نواحی جنوبی ایران را داشت، به طرز تحقیرآمیزی خرمشهری که اشغال کرده بود را از دست داد و رفته رفته، پایتخت حکومتش را نیز در خطر دید.
در طول جنگ هشت ساله، سازمان ملل متحد نزدیک به هفت قطعنامه در مورد این اتفاق صادر کرد که همگی به جز قطعنامه ۵۹۸ توسط ایران رد شد. این جنگ که عراق آتش آن را برافروخت، نزدیک به ۴۵۰ هزار نفر تلفات داشت. ۲۳۳ هزار و ۵۹۱ نفر از مردان ایرانی، به شهادت رسیده و بسیاری نیز جانباز شدند. عراق در طول جنگ تحمیلی، از هیچ اقدامی دریغ نکرده و با حمایت غربیها، اقدامات غیرانسانی زیادی مثل استفاده از بمبهای شیمیایی، شکنجههای شدید اسرا و معرفی نکردن آنها به صلیب سرخ را انجام داد. با این حال، جوانان ایرانی نشان دادند که حتی یک ذره از خاک خود را به بیگانگان نخواهند داد تا اسم ایران و ایرانی همیشه به عنوان نماد تعصب، غرور و افتخار در خاطر همگان باقی بماند. ایران، کشوری که جنگ را نخواست اما در آن به بهترین شکل ممکن پیروز شد.
نظر شما