ویلیام فاکنر از خشم و هیاهو تا جایزه نوبل + بیوگرافی و جملات

ویلیام فاکنر رمان‌نویس و شاعر آمریکایی برنده جایزه نوبل ادبیات روز ۶ جولای ۱۹۶۲ میلادی درگذشت.

به گزارش ایمنا ویلیام فاکنر از مهم‌ترین نویسندگان ادبیات آمریکا و مشخصاً ادبیات جنوب آمریکا است که او را با داستان‌های کوتاه آموزنده و سبک متفاوت در شیوه بیان مطلب می‌شناسند و شهرتش به سبب سبک تجربی و توجه دقیقش به شیوه بیان و آهنگ نوشتار است.

بیوگرافی ویلیام فاکنر

ویلیام کاتبرت فاکنر ( William Cuthbert Faulkner) یا همان ویلیام فاکنر رمان‌نویس آمریکایی و برندهٔ جایزه نوبل ادبیات در ۲۵ سپتامبر ۱۸۹۷ میلادی در نیو آلبانی، می‌سی‌سی پی به دنیا آمد. وی در سال ۱۹۰۲ به همراه خانواده‌اش به آکسفورد، مرکز دانشگاهی می سی سی پی، نقل مکان کرد. ویلیام در هفت سالگی علاقه‌اش را به تاریخ زادگاه خود و جنوب آمریکا و همچنین به ادبیات و نویسندگی نشان داد. مادر وی نقش مهمی در شکوفایی استعدادهایش داشت.

فاکنر علاقه داشت در ارتش مشغول به کار شود اما به دلیل وزن کم و قد کوتاه در ارتش ایالات متحده آمریکا پذیرفته نشد و به عنوان دانشجوی دانشگاه افسری در یگان پرواز سلطنتی در تورنتوی کانادا نام نویسی کرد و در ۲ دسامبر ۱۹۱۸ به عنوان افتخاری ستوان دومی نائل شد.

او وارد دانشگاه می سی‌سی پی شد، ویلیام در سال ۱۹۲۴ از دانشگاه انصراف داد و در ۱۹۲۵ همراه با دوستش با یک کشتی باربری به ایتالیا رفت و از آنجا پای پیاده رهسپار آلمان و فرانسه شد.

ویلیام فاکنر مخالف سرسخت برده داری بود و از آنها که هنوز از سیاهان به عنوان برده استفاده می‌کردند، خشمگین و آزرده دل بود.
وی در اورلئان با نویسندگانی آشنا شد که بعدها نقش مهمی در زندگی او داشتند. یکی از نویسندگان، بانویی بود به نام اندرسون که در زندگی فاکنر نقش به سزایی را ایفا کرد. ویلیام فاکنر بعد از آشنایی با این بانوی نویسنده اولین رمان خود به نام مزد سرباز را منتشر کرد.

همسر ویلیام فاکنر

ویلیام فاکنر در ژوئن ۱۹۲۹ با استل اولدم ازدواج کرد.

خشم و هیاهو اثر ویلیام فاکنر

خشم و هیاهو (The Sound and the Fury) رمانی از ویلیام فاکنر است و به عقیدهٔ بسیاری از صاحب‌نظران بهترین اثر اوست که بیشترین نقد و بررسی را در میان آثار فاکنر به خود اختصاص داده‌است. کتاب خشم و هیاهو حکایت زوال خانواده‌ی کامپسون هاست. در این رمان چهار روز از زندگیِ خانواده کامپسون‌ها از زبان چهار شخصیت متفاوت در چهار فصل روایت می‌شود.

این کتاب یک رمان حرفه‌ای است که در چهار فصل مختلف تهیه شده و در هر فصل سبک نگارش نویسنده تغییر می‌کند و همین مساله عاملی است که ذهن خواننده را با چالش مواجه می‌کند.

جایزه ادبیات نوبل برای ویلیام فاکنر

مطالعات در مورد فاکنر در ۱۹۴۶ به صورت جدی توسط ملکم کاوی آغاز شد. در ۱۹۴۹ جایزه نوبل ادبیات به ویلیام فاکنر داده شد و خطابه مشهور خود را در آنجا خواند. او بعدتر و در سال ۱۹۵۷ نیز جایزه پولیتزر را برای کتاب شهر دریافت کرد.

درگذشت ویلیام فاکنر

ویلیام فاکنر در ۶ ژوئیه ۱۹۶۲، سه هفته بعد از آنکه از اسب افتاد، بر اثر سکته‌ی قلبی در بیهالیا، می سی سی پی در گذشت.

ویلیام فاکنر

کتاب‌های ویلیام فاکنر

ویلیام فاکنر تقریباً بعد از ۳۵ سال یعنی بین سال‌های ۱۹۲۵ تا ۱۹۶۲ توانست آثاری شامل ۱۹ رمان، ۳ مجموعه داستانی، سه کتاب شعر و یک نمایشنامه را به چاپ برساند. وی پس از نوشتن اولین رمان خود (مزد سرباز)، دومین اثرش به نام پشه‌ها را در سال ۱۹۲۷ منتشر کرد تا مورد توجه همگان قرار گیرد. فاکنر رمان خشم و هیاهو را در سال ۱۹۲۹ منتشر کرد. بعد از انتشار این کتاب و بلند آوازه شدن فاکنر، کتاب دیگری به نام سارتوری را نوشت. در این کتاب، او به ترسیم جنگ‌های انفصال در جنوب آمریکا یا میسی سی پی می‌پرداخت. او در این کتاب معتقد بود که نسل مردان با شرافت بخاطر این کشت و کشتارها منقرض شده است و دسیسه کاران و منافقین به جای آنها کنترل اجتماع را به دست گرفته‌اند. سه سال بعد، او خشن‌ترین اثر خود را به نام معبد منتشر کرد و در فروش آن بسیار موفق ظاهر شد. دیگر رمان‌های ویلیام فاکنر عبارت‌اند از:

  • مواجب بخور و نمیر (۱۹۲۶)
  • پشه‌ها (۱۹۲۷)
  • سارتوریس (۱۹۲۹)
  • خشم و هیاهو (۱۹۲۹)
  • گوربه‌گور (۱۹۳۰)
  • حریم (۱۹۳۱)
  • روشنایی ماه اوت (۱۹۳۲)
  • دو دکل (۱۹۳۵)
  • ابشالوم، ابشالوم! (۱۹۳۶)
  • شکست‌ناپذیر (۱۹۳۸)
  • نخل‌های وحشی (۱۹۳۹)
  • دهکده (۱۹۴۰)
  • برخیز ای موسی (۱۹۴۲)
  • مزاحم در خاک (۱۹۴۸)
  • مرثیه برای راهب (۱۹۵۱)
  • حکایت (۱۹۵۴)
  • شهر (۱۹۵۷)
  • عمارت (۱۹۵۷)
  • چپاولگران (۱۹۶۲)

آثار ترجمه شده به زبان فارسی

  • گوربه‌گور. ترجمهٔ نجف دریابندری. نشر چشمه
  • ابشالوم، ابشالوم!. ترجمهٔ صالح حسینی. انتشارات نیلوفر
  • برخیز ای موسی. ترجمهٔ صالح حسینی. انتشارات نیلوفر
  • حریم. ترجمهٔ فرهاد غبرایی. انتشارات نیلوفر
  • خشم و هیاهو. ترجمهٔ صالح حسینی. انتشارات نیلوفر
  • داستان‌های یوکناپاتافا. ترجمهٔ عبدالله توکل، رضا سیدحسینی. انتشارات نیلوفر
  • یک گل سرخ برای امیلی. ترجمهٔ نجف دریابندری. انتشارات نیلوفر
  • نخل‌های وحشی. ترجمهٔ تورج یاراحمدی. انتشارات نیلوفر
  • تسخیر ناپذیر. ترجمهٔ پرویز داریوش. انتشارات امیرکبیر «جنگل بزرگ» و «عمو ویلی» در سال ۱۹۵۵

جملات ویلیام فاکنر

کدی بوی درخت‌ها را می‌داد. توی آن سه کنج تاریک بود، اما پنجره را می‌دیدم. آنجا چمبک زدم و دمپایی را محکم گرفتم. دمپایی را نمی‌دیدم، اما دست‌هایم آن را می‌دید، و می‌شنیدم که دارد شب می‌شود، و دست‌هایم دمپایی را می‌دید اما خودم نمی‌دیدم، اما دست‌هایم دمپایی را می‌دید، و آنجا چمبک زدم و شنیدم که دارد شب می‌شود.


پدرمان می‌گفت ساعت‌ها زمان را می‌کشند. می‌گفت زمان تا وقتی چرخ‌های کوچک با تق‌تق پیش می‌بردندش مرده است؛ زمان تنها وقتی زنده می‌شود که ساعت بازایستد.


دیگر چیزی نگفتم. فایده‌ای ندارد. معلومم شده که وقتی کسی توی خطر می‌افتد بهترین کار این است که کاری به کارش نداشته باشی. وقتی هم کسی به کله‌اش می‌زند که به خاطر خیر و صلاح تو چغلی‌ات را بکند، خداحافظ شما.


باد از جنوب شرقی می‌آمد. دمادم به گونه‌اش می‌وزید. انگار احساس می‌کرد که وزش مداوم آن به درون کاسه سرش نفوذ می‌کند، و ناگهان با احساس خطر دیرینه‌ای ترمز کرد و کاملاً آرام در جای خود نشست.

کد خبر 432343

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.