به گزارش خبرنگار ایمنا، شب گذشته، در هشتمین شب از اجرای این نمایش، گروه نمایشی آتروپین میزبان جمعی از اساتید و دانشجویان روانشناسی با حضور دکتر شیرین تبعه امامی دکترای روانشناسی و عضو هیئت علمی دانشگاه امین بودند. در این جلسه به تحلیل شخصیتها و جریانهای داستان امیر در آتروپین پرداخته شد. در این جلسه شیرین تبعه امامی با بررسی جریان و شخصیتهای این اجرای نمایشی هریک از شخصیتها و کنش و واکنشهای آنان را از منظر روانشناسی تحلیل کرد.
بهشت معصوم
این روانشناس در این نشست با اشاره به اصطلاح "بهشت معصوم" گفت: همه ما انسانها زمانی، از جایی که نمیدانیم و به یاد نداریم کجا بود و در حقیقت بهشت معصوم نامیده میشود و در قرآن نیز از آن یاد شده جدا میشویم تا در زندگی زمینی قرار گیریم. در زندگی زمین قرار است زخمهایی به ما وارد شود و این زخمها ما را بزرگ کنند. اما چند نفر از ما از این زخم خوردنها به آگاهی و در نتیجه رشد خواهیم رسید؟ در حقیقت زندگی یک مثلث است با سه ضلعِ زخم، آگاهی و رشد؛ ما زخم میخوریم تا سفر قهرمانانه زندگی خویش را آغاز کنیم. هر زخمی در زندگی با یک جدایی دردناک آغاز میشود. اگر در هر یک از شخصیتهای این داستان نظر کنیم برای هرکدام از آنها زخمهایی را خواهیم دید. امیر به کرات در زندگی جداییهای دردناکی را تجربه میکند، ابتدا او از امنیت کودکیاش جدا میشود، بعد از مدسه، از پدرش، از شغل، از دختری که دوستش دارد و.. و این تجربههای تلخ ادامه دارد تا در نهایت میرسد به جایی که امیری چهل و چندساله است و هنوز کودک درونش ترس دارد. اگر می گوییم ترس بزرگترین گناه است به این دلیل است که ترس به ما اجازه نخواهد داد سفر قهرمانانه زندگی خود را آغاز کنیم.
آغاز یک سفر قهرمانانه
وی در تحلیل شخصیت امیر گفت: امیر داستان پسری است که معصومیتش را از دست داده است. در روانشناسی یونگ ما به فردی معصوم می گوییم که پر از احساس امنیت، آرامش و قرار است. امیر داستان آتروپین پر از ترس است، او سکوت و آرامش و قرار ندارد و حالش اصلاً خوب نیست. او زخمهای زندگیاش را با خود به دوش میکشد و نمی خواهد پیامدهای آن را ببیند و با آنها روبرو شود و به همین دلیل زندگی را برای خود به جهنم تبدیل کرده که او را در چهل و چندسالگی از خود بیزار و خسته کرده است. اینجاست که سفر قهرمانانه زندگی امیر شروع میشود. یک سفر قهرمانانه شامل ۷ مرحله خواهد بود. مرحله اول دیدن زخمها است. امیر داستان با زخمهای زندگی خودش روبرو میشود به این معنا که ببیند که پدرش جایی در زندگی او را طرد کرد، ببیند که او سرطان داشت و از دنیا رفت، که مدرسه او را نخواست، در شغل شکست خورد و.. اما در نهایت بببیند که در لحظهای الهامی به او شده و کسی به او تذکر میدهد که "اگر بخواهی می توانی زندگی را تغییر بدهی.." این "اگر بخواهی" برای همه ما و در زندگی همه ما آدمها وجود دارد ولی زمانی که نخواهیم در نقش یک قربانی بمانیم و خودمان را توجیه نکنیم. همانطور که امیر داستان ما هزاران دلیل برای توجیه خود دارد تا با بهانه قربانی جبر زندگی شدن هرگز تغییر را آغاز نکند. کاری که متاسفانه بسیاری از ما در حق خود میکنیم، هزار اگر میآوریم تا خودمان را توجیه کنیم و سفر قهرمانانه زندگیمان را شروع نکنیم.
همه شخصیتها سپید هستند
شیرین تبعه امامی با بیان اینکه، مرحله دوم، پذیرش است، ادامه داد: پذیرش مرحلهای است که میپذیریم دیگر در مورد هیچ کسی قضاوت نکنیم. مانند جایی از نمایش که امیر با هر یک از افراد داستان گفتوگو میکند و در ذهن با آنها روبرو میشود. پدر میگوید: میخواستم تو را بهتر درک کنم اما تواناییش را نداشتم، پستچی میگوید: من تنها وظیفه داشتم که نامه را بیاورم هر یک از شخصیتهای داستان حقیقت آنچه هستند را مطرح میکنند و برای امیر هریک جای خود و نقش خود را دارند بدون آنکه خواسته باشند به امیر ضربه بزنند. شاید از خودتان بپرسید مگر این افراد با همه بدیهایشان عوض شدهاند؟ خیر در حقیقت این امیر است که تغییر کرده و هرکس را در جای خود میبیند. ما از ابتدای داستان به طور ناخودآگاه میخواهیم تمام شخصیتهای داستان امیر را به شخصیتهای سپید و سیاه تقسیم کنیم. اما در پایان میبینیم که همه شخصیتها سپید هستند و در زندگی حقیقی نیز به همین شکل است. حتی اسکندری داستان اگرچه شخصیتی سیاه به نظر میرسد اما او هم در حقیقت سپید است، با این تفاوت که او هم زخم خورده اما هنوز به آگاهی نرسیده است.
تا زندهایم و فرصت داریم، درست زندگی کنیم
این روانشناس با اشاره به بخشهایی از نمایش آتروپین گفت: در جایی از داستان ما میبینم که اسکندری در خواب امیر از پدر امیر میپرسد: "تو چرا دوباره به این دنیا برگشتی؟ و در پاسخ به درخواست پدر برای فرصت بازی دوباره به او میگوید: "تو وقتی که زنده بودی خوب بازی نکردی، حالا که مردهای میخواهی درست بازی کنی؟ " به نظرم این جمله بسیار مهم است. ما که اکنون زنده هستیم، باید چه کنیم؟ وظیفه ما است که با زخمهایمان روبرو شویم و از آنها به آگاهی و رشد برسیم. پذیرش به چه معناست؟ پذیرش یعنی اگر هزار بار دیگر به این دنیا بیایید باز هم تمامی شرایط زندگی همین است! در همین شهر در همین کشور، با همین خانواده، با همین پدر و مادر و با همین زخمها روبرو خواهید بود و هیچکدام تغییر نمیکنند. ممکن است با خودتان بگویید همه این شرایط جبر هستند و من در انتخاب آنها سهمی ندارم اما به یاد داشته باشید که در کنار جبر اختیار هم وجود دارد. خداوند اگر غریزه گرسنگی و تشنگی را به ما داده قدرت انتخاب برای رفع آن را نیز داده است. ما میتوانیم از آب گل آلود و مردار تغذیه یا از بهترینها خوراک کنیم! به جای این که دیگران را مقصر کنیم و دیگران را مسئول تلخیهای زندگیمان بدانیم به خود بیاییم، مثل امیر که در چهل و چندسالگی از خودش میپرسد تا کی قرار است این عقده و کینهها من را بازی دهند!
من امیر جدیدی شدم!
این مشاور در ادامه مسیر قهرمانانه را اینگونه شرح داد: مرحله بعدی، دیدن سهم خود و دیگران است. امیر به زندگیاش نگاه میکند، به همه آدمهایی که در زندگی او بودند و حالا دیگر نیستند. تنها کسی که هنوز با او است و خواهد بود خودش است! سهم امیر در اینکه قربانی این شرایط است چیست؟ جایی از نمایش ما میبینیم که امیر با دو کودک درون خویش میرقصد. کودکان در حالی که سرشان در سطل آب فرو رفته است برای نفس کشیدن شروع به تقلا میکنند. آن دو کودک در حال تقلا همان کودک آزاردیده هستند که درحال مردناند و لحظهای که امیر خودش را پیدا میکند، دست آنها را میگیرد و با آنها میرقصد، در حقیقت شفای کودک درونش را آغاز میکند و در این لحظه میگوید: " من امیر جدیدی شدم!" در مرحله بعدی، یعنی بخشش او در حقیقت همه آدمهای زندگیاش را با همه خوبیها و بدیهایشان میبخشد نه برای اینکه آنها لایق بخشیدن هستند بلکه به این دلیل که خودش لایق آرامش است.
برای زندگیمان کاری کنیم
امامی مرحله بعدی از سفر قهرمانانه یعنی اقدام مؤثر ملزم به استمرار دانسته و گفت: مرحله بعدی اقدام مؤثر است که نیازمند استمرار است. به این معنی که اقدام مؤثر بدون استمرار بی نتیجه خواهد بود. در این مرحله باید کاری برای خودمان و زندگیمان انجام بدهیم. بارها دیدهام آدمهایی که چندین سال تحت تأثیر یک زخم باقی میمانند و در آن دست و پا میزنند و در واقع نوشخوار ذهنی دارند. اقدام مؤثر ممکن است به هرشکلی باشد، یک کلاس خوب، یک کتاب یا فیلم خوب، آموزش موسیقی، کنترل خشم یا غیره و از آن مهمتر استمرار است. ما باید روزها و ماهها و سالها به این فعالیت خوب ادامه بدهیم تا تاثیرش را ببینیم و در مرحله نهایی شفا یابیم.
اگر میخواهیم حالمان خوب باشد، سفرمان را آغاز کنیم
امامی با اشاره به این که همه ما آدمها به مانند تمامی کارکتر های این نمایش زخمهایی در زندگی خوردهایم، گفت: هرکارکتری در این داستان یک جدایی دردناک را تجربه کرده است با این تفاوت که یک نفر مانند اسکندری در این داستان نمیخواهد که به آگاهی برسد و یک نفر مانند امیر با آنها روبرو میشود و به آگاهی میرسد. شما نیز جایی از زندگیتان امیر هستید، مادر امیر، پدرش هستید یا ... . اگر میخواهیم حالمان خوب باشد باید سفر فهرمانانه مان را شروع کنیم. همین تفاوت بین انتخابهای ما برای شروع کردن یا نکردن سفرهای قهرمانانه زندگی است که انسانها را از یکدیگر متفاوت میکند. فکر نکنید آدمهای بزرگ در زندگی هرگز زخم نخوردهاند. امیدوارم از در این سالن تئاتر که بیرون میروید با خودتان میثاق ببندید، با خودتان روبرو شوید و بپرسید که قرار است با زندگی خودم چه کنم و نقش من در این زندگی چیست؟ چیزی به عنوان قربانی وجود نخواهد داشت اگر واقعاً بخواهیم.
به گزارش ایمنا، نمایش «آتروپین» به نویسندگی و کارگردانی امید نیاز تا ۷ مردادماه ساعت ۱۹ در تماشاخانه ماه حوزه هنری استان اصفهان واقع در خیابان استانداری، گذرسعدی به روی صحنه میرود. در شبهای آینده نیز جلسات تحلیل روانشناسی با حضور اساتید برگزار خواهد شد که جزییات آن از طریق سامانه فروش بلیت این نمایش اعلام خواهد شد. حضور و تهیه بلیت برای عموم آزاد خواهد بود.
نظر شما