روایت نوای نغمه‌های ادیان در دل ایران‌زمین

در قلب سرزمین ایران، جایی که تاریخ و فرهنگ به هم می‌پیوندند، ادیان مختلف به‌عنوان نغمه‌هایی در یک سمفونی غنی و رنگارنگ به هم پیوسته‌اند و هر یک با باورها و سنت‌های خود، داستانی را روایت می‌کنند که نه تنها هویت ملی این سرزمین را شکل می‌دهد، بلکه نمادی از همزیستی و احترام متقابل است.

به گزارش خبرگزاری ایمنا، ادیان گوناگون الهی سال‌هاست که در ایران در کنار یکدیگر به زندگانی، تجارت، تحصیل و مراوده می‌پردازند؛ با یکدیگر به دوستی و شفقت برخورد می‌کنند و آنجا که دشمن این آب و خاک یکی است همه با هم از مرزهای خاک و فرهنگشان دفاع می‌کنند، اوج عظمت این همدلی در سال‌های اشک و لبخند دفاع مقدس قابل مشاهده است که رزمنده‌های شیعه و سنی، مسیحی و زرتشتی، صابئی و یهودی شانه به شانه هم در راه خداوند یکتا و دفاع از حریم و ناموسشان از جان شیرین دست شستند، به وجه خدا نظر کردند و به درجه رفیع شهادت نائل آمدند.

از حضرت عیسی (علیه السلام) نقل است که فرمودند: «خوشا به حال اصلاح کنندگان میان مردم؛ اینان در روز قیامت مقرّبان اند.» یقیناً مردمان پاک سرشت و همدل این سرزمین در گذر زمان در میقاتی بالاتر از دنیا با یکدیگر پیمان همدلی بسته‌اند و به تعبیر قرآن مجید بر کلمه‌ای که میان آن‌ها مشترک است گرد آمده‌اند.

به مناسبات میلاد فرستاده خدا و پیام‌آور صلح و روشنایی بر مردم زمین، حضرت عیسی بن مریم (ع) با محمدحسین ریاحی، عضو هیئت علمی دانشگاه و پژوهشگر حوزه تاریخ به کاوش در معمای زیست مسالمت‌آمیز ادیان گوناگون در ایران از زمان باستان تا به امروز می‌پردازیم:

ایمنا: از نقل‌های مورخین این‌طور برداشت می‌شود که ایران محل پیدایش و حفظ ادیان بسیاری بوده و مردم این سرزمین وسیع در طی هزاره‌ها در کنار هم به نیکی زیسته‌اند؛ آیا این ادعا صحت دارد؟ در این باره برایمان بیشتر بگویید.

ریاحی: تا آنجا که ما در تاریخ ایران را نگاه کرده‌ایم و گذشته‌های دور و نزدیک آن را دیده‌ایم، این کشور محل حضور بسیاری از ادیان مختلفی بوده است، به‌ویژه ادیان ابراهیمی و ادیان الهی، آن چیزی که ما در متون دینی و مذهبی اعم از قرآن کریم و سنت‌ها و معارف دینی تحت عنوان دین تلقی شده‌اند در کشور ما بوده‌اند، چنانچه ما در دوره پیش از اسلام نیز این ادیان را به خوبی می‌بینیم.

شهرهای تاریخی ما محل اجتماع ادیان متعدد بوده‌اند و از مراکز معنوی و پرستشگاه‌ها؛ کنیسه‌ها و کلیساها و مساجد یا معابد زرتشتیان زیادی برخوردارند و حتی بعضاً گروه‌هایی که برخاسته از دل برخی ادیان بزرگ بودند و امروز هم شاهد این موضوع هستیم، در تاریخ ایران وقتی نگاه می‌کنیم مثلاً در عصر ایران باستان و امپراطوری‌های هخامنشیان، اشکانیان و ساسانیان خیلی از شهرهای ما از جمله همین اصفهان محل تجمع ادیان مختلف بوده‌اند به طوری که بخشی از شهر را محله یهودیه تشکیل می‌داده، در بخش دیگر آتشکده‌هایی بر پا بوده که اردشیر بابکان آن‌ها را در چند نقطه از استان بنا کرده بود و در سوی دیگری از شهر ارامنه به کسب و کار و انجام فعالیت‌های عبادی خود مشغول بودند.

در شهرهای دیگری مانند ری، سیستان، ایلام و شوش و فارس، در آذربایجان یا آتروپاتکان نیز هم‌زیستی مسالمت‌آمیز میان پیروان ادیان مختلف وجود داشت، هنوز هم که نگاه می‌کنیم به ویژه در دوره تاریخی پسا اسلام، با توجه به عنایت ویژه این دین مبین به تسامح و تساهل میان مسلمانان و اهل کتاب، این‌ها تا کنون زندگی مسالمت آمیزی داشتند و بر خلاف آن تصویری که برخی مستشرقین یا ذی‌نفعان مجامع غربی در حال تبلیغش بودند شواهد پیشین و نشانه‌های آشکار اکنون نشان می‌دهند که اقلیت‌ها همواره خود را از این سرزمین می‌دانستند و در کنار سایر ادیان امنیت و صلح را برای تمام هم میهنان خود خواستار می‌شدند.

ایمنا: گاهی برخی شبهات پیرامون الزام‌هایی در اعصار گذشته ایران، مبنی بر پذیرش برخی ادیان مطرح می‌شود، این شبهات پیرامون چگونگی ورود اسلام به ایران بیشتر به چشم می‌خورد، ممکن است چگونگی این اتفاق را برایمان شرح دهید؟

ریاحی: در این باره طبیعی است که شبهه‌های بسیاری وجود داشته باشد، اما آنچه با بررسی متون تاریخی می‌توان دریافت این است که حمله به ایران اگرچه در زمان یکی از خلفا بود، اما فرماندهان جنگی مسلمان مردم را مخیر می‌داشتند میان انتخاب دین مبین اسلام و دین پیشینشان و اخذ این دین، اجری جبری نبود؛ البته در برخی زمان‌ها نظیر زمان بنی‌امیه شدت‌مندی‌ها استنباط می‌شده است؛ اما در آن زمان به خصوص پذیرش دین اسلام به طور جبری توسط ایرانیان دور از باور است، چرا که ما تا قرن‌ها پس از ورود اعراب به ایران در مناطق وسیعی از ایران پیروان آئین زرتشتی را داشته‌ایم و مردم تدریجاً خودشان اسلام را انتخاب کرده‌اند نظیر طبرستان (مازندران کنونی) که تا قرن‌ها پس از ورود اسلام به ایران بر دین پیشین خود باقی مانده بودند، حتی ما قرائنی داریم که برخی روستاها و مناطق تا قرن دهم و یازدهم زرتشتی بوده‌اند و فرهنگ اوستایی داشته‌اند و بعد خودشان با علاقه‌مندی به اسلام گرایش پیدا کردند.

درباره سایر ادیان هم این رخداد صحت داشته است؛ بنابراین هنگامی که ما در متون تاریخی به جست‌وجو می‌پردازیم در می‌یابیم که این ایرانیان بودند که با اشتیاق دین متعالی اسلام را برای خود برگزیدند و آموزه‌های پاک و اخلاقی آن را به فرهنگ غنی پیشین خود افزودند و پس از آن هم خود را در خدمت اسلام گماشتند، به همین دلیل ادعای برخی مبنی بر جبری بودن اسلام آوردن ایرانیان امری خطا تلقی می‌شود.

در گام بعدی این اثبات، با سیری بر سیره پیامبر اکرم (ص) و گشتی در گلشن قرآن کریم بر ما مبرهن می‌شود که تأکید اسلام نیز بر همزیستی مسالمت‌آمیز میان ادیان الهی و رساندن پیام نورانی اسلام در طول آموزه‌های سایر انبیا الهی بوده است که اولین گواه این ادعا اسلام آوردن شماری از افراد تنها به خاطر خلق خوش و قلب مهربان رسول الله (ص) بوده است و این به کرات تکرار می‌شده است.

همچنین ما شاهدیم که برخی مستشرقین مطالب خودمتناقض و بی پایه‌ای را در این بابت ادعا کرده‌اند حال آنکه به اسناد معتبر تاریخی پیامبر گرامی اسلام (ص) پیام‌آور رحمت و مودت برای مردم جهان بوده و اگر بنا بود که ورود اسلام به ایران امری جبری باشد امروز پس از گذشت یک هزاره از آن در همین شهر اصفهان این شمار کلیسا و کنیسه عبادتگاه ادیان گوناگون نداشتیم که هنوز هم در کنار هم با نیکی و راستی زندگی می‌کنند و با احترام و محبت متقابل تعامل می‌کنند.

گاهی برخی گروه‌ها یا فرقه‌هایی به چشم می‌خورند که فهمی غلط و برداشتی تحریف شده از دین دارند مانند صهیونیست‌ها که به مردم بیگناه مسلمان و مسیحی و هم نوعان خود نیز رحم نمی‌کنند درحالی که ایشان پیرو راستین دین حضرت موسی (ع) نیستند؛ ما در ایران شاهد چنین حرکت‌هایی نبوده ایم و حفظ نگاهداشت میراث مادی و فرهنگی ادیان گوناگون خود بیانگر صحت همین ادعاست؛ حکایتی هم در این باب هست که در کتابی از بنده به نام آئینه فرهنگ ذکر شده است و از این قرار است که در زمان قاجار در حق مسیحیان شهر اصفهان ستم شده بود و امام جمعه شهر در پی احقاق حقوق ایشان برآمد تا آنجا که شاه برای او نامه تهدیدآمیزی نوشت، اما مسلمان برای احیای حقوق برادران اهل کتاب خود پا برجا ماندند و شاعر مسکین نامی نیز در اشعار خود این واقعه را ستود؛ در قانون اساسی ما نیز ادیان الهی از حقوق و نماینده برخوردارند و در سرزمین خودشان ایران با شادمانگی زندگی می‌کنند؛ چهره حقیقی همزیستی ادیان در ایران همین است و پس از این هم همین خواهد بود.

ایمنا: در جهان امروز که تلاش برخی نهادهای سیاسی و اقتصادی به منظور منفعت طلبی و اعمال سلطه‌ها بر فرهنگ‌زدایی و هویت زدایی از ملت‌ها است، آوازه‌های جدایی فرهنگ از دین را در کشورهای گوناگون می‌شنویم، آیا اساساً در کشوری نظیر ایران که از پیشینه کهنی در باب حضور ادیان گوناگون برخوردار است این امر امکان پذیر است؟

ریاحی: هنگامی که امری از جانب پروردگار متعال به ما می‌رسد، تمام جوانب آن سنجیده است و هنگامی که اسلام وارد ایران شد نیز سنت‌های باستانی حفظ و به فرهنگ نوین ایرانی اسلامی منتقل شد و بخش‌هایی از آن نیز که درگیر خرافات بود به تدریج کمرنگ‌تر شد، اما جشن‌ها و اعیاد همانند گذشته به خوبی برگزار می‌شدند؛ اگر جز این بود امروز ما شاهد برپایی نوروز با شکوه در ایران نبودیم و رسوماتی مانند یلدا، مهرگان و سایر سنت‌ها به این وضوح به ما انتقال نمی‌یافتند.

همچنین اسلام نیز از این رسوم استقبال کرد و ما در برخی متون دینی مانند بحارالانوار می‌بینیم که از آن‌ها یاد شده و نوروز ایران که هم‌زمان با بهار طبیعت و رویش دوباره زندگی است توسط بزرگان دین اسلام تکریم شده است؛ به هرجهت آنچه واضح این است که اگر بنا بود این رسوم و اعیاد از میان بروند در همان زمان از بین می‌رفتند و پس از یک هزاره به دست ما نمی‌رسیدند؛ ما الان بسیاری از اسامی را داریم که متعلق به ایران باستان هستند و مردم اگرچه مسلمان هستند از آن‌ها استفاده می‌کنند، کاری نظیر آنچه فردوسی در اثر فاخر خود شاهنامه انجام داد.

حقیقت این است که فرهنگ دینی هرگز سنتی را ما مطابق با شأن الهی انسان و فطرت بشری باشد کنار نمی‌زند، کما اینکه اتحاد و همزیستی شایسته میان ادیان در اینجا هم به چشم می‌خورد و پیروان تمامی ادیان به راحتی در بازارها تردد می‌کردند، به کسب و کار و تجارت و کسب علم در جامعه می‌پرداختند و روزگار می‌گذراندند؛ برای مثال خواجه نظر یکی از تاجران ابریشم مسیحی ایران بود که در محله جلفا خیابانی به نام او نام گذاری شده و خاقانی شاعر ایرانی مادرش مسیحی و پدرش مسلمان بود؛ در متون ادبی ما نیز به ادیان زرتشتی، یهودی و مسیحی اشاره شده است و بسیاری از ما به ویژه در اصفهان دوستانی از میان آنان داشته‌ایم و بعضاً در مدارس و دانشگاه‌ها همه در کنار هم تحصیل کرده‌ایم.

ایمنا: با توجه به اینکه در ایام ولادت حضرت مسیح (ع) قرار داریم، چه پیامی در این باره دارید؟

ریاحی: در پایان میلاد حضرت عیسی مسیح (ع) پناهگاه ستمدیدگان و پیام‌آور صلح و دوستی را به عموم مردم جهان و بالاخص پیروان آن حضرت در میهن عزیزمان ایران تبریک عرض می‌کنم و پیمان دوستی و وحدت را با ایشان تازه می‌کنم و بر لزوم هرچه بیشتر همدلی و تداوم ارتباط پیروان ادیان گوناگون تأکید می‌کنم.

اگرچه در سال‌های اخیر دشمنان ایران در کمینگاه‌های خود با اندیشه‌های تفرقه‌جویانه خواستار جدایی قلب‌های ما و تسلط بر اندیشه‌های روشن مردمان این سرزمین بودند اما نمی‌دانند که هزاران سال است که همه ی ما در این آب و خاک در کنار هم با راستی و عشق روزگار می‌گذرانیم و رشته‌های پیوند میان ما عمیق‌تر از اختلافات سطحی و تفرقه اندازی آن‌هاست، کشور عزیزمان ایران به خواست خداوند یکتا پا برجا خواهد ماند و ایمان و فرهنگ زلال خود را بر دل‌های حقیقت جوی انسان در سر تا سر دنیا خواهد رساند.

کد خبر 823354

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.