خشونت علیه زنان یکی از رایجترین موارد نقض حقوق بشر است و ریشه در نبود تعادل قدرت بین جنسیتها دارد. هر چند این خشونت نوعی مشکل شخصی تلقی میشود، پیامدهای ناشی از آن خانواده، جامعه، اقتصاد و حتی سیاست را در بر میگیرد.
کنترل اجباری که بیشتر در پوشش و به بهانه علاقه و مراقبت فرد اعمالکننده آن به طرف مقابل مخفی میماند، بعد عاطفی خشونت خانگی و دارای آسیبهای روانی بلندمدت و حتی دائمی است.
کودکان و نوجوانان به سبب رشد نیافتن عاطفی و هیجانی نسبت به سایر گروهها بیشتر در معرض آسیبهای ناشی از خشونت هستند، به همان نسبت وجود شرایط مطلوب در خانواده رشد ذهنی، عاطفی، روانی و اجتماعی نوجوان را امکانپذیر میکند، شرایط نامطلوب خانواده میتواند در بزهکاری نوجوان مؤثر باشد.