کتاب زمینهای مسلح
-
فرهنگسجده بسیجی نوجوان به وقت بهشت
یک رزمنده دفاع مقدس از عاقبت بهخیری یک بسیجی نوجوان در اولین اعزام میگوید، بسیجی نوجوانی که در اولین عملیات، بعد از چند روز گرسنگی و تشنگی، عبادت، نماز شب، حین رزم به شهادت رسید و پیکرش برای همیشه در کانال کمیل باقی ماند.
-
فرهنگبدون حلقه که نمیشود!
«رضا محکم کوبید روی ران پایش و بلند گفت: ای داد و بیداد! دیدی چه شد؟ با خودم گفتم حتماً مجروح شده یا آن برادر واحد اطلاعات عملیات تیرخورده است. پرسیدم چی شد؟ گفت: حلقهام از دستم افتاد. گفتم: بابا حالا که چیزی نشده، فکر کردم، تبر خوردی. گفت: چیزی نشده؟ خیلی هم شده!»
-
فرهنگعاقبت بهخیری در سجده
«تکبیرهالاحرام گفت و شروع کرد به نماز خواندن. آن هم چه نمازی چه سجدههایی، طولانی و عرفانی. به حالش غبطه خوردم. من خودم نوجوان بودم ولی او از من کمسنوسالتر بود خلاصه تا نزدیک نماز صبح، دو ساعت پست دادم و دو ساعت استراحت کردم تا بار آخر که نزدیک نماز صبح بود.»
-
فرهنگدو گالن آب دستنخورده!
«فردا صبح دشمن پاتک سنگینی کرد. در حال جنگوگریز بودم که چشمم به معلم ریاضیام افتاد. تقریباً از همه جایش خون جاری بود. مظلومانه مرا نگریست؛ اشک از چشمهایم سرازیر شد. امدادگر را صدا کردم و به سویش دویدم.»