یکی از رزمندگان دفاع مقدس با اشاره به صفا و صمیمیت شهید حسن باقری با نیروهایش میگوید: «حسن از من پرسید نظر خودت هم اینه؟ گفتم آره، هر چی مجید بقایی بگه، گفت: متأسفم برات پسر! مگه دمت به دم مجید بسته است؟ یه آمپولزن برا تو تصمیم میگیره؟ مجید هم به شوخی گفت: آمپولزن بهتر از شوفره!
یکی از رزمندگان دفاع مقدس می گوید: «یک شب که در شهر بودیم، در تاریکی بچهگربهای آمد و روی پای من ایستاد تا میومیواش را شنیدم، گفتم: من تو آسمونا دنبالت میگشتم، روی زمین پیدات کردم! بچه گربه را گرفتم و برای بچههای جبهه بردم. کنار سنگر به او غذا میدادیم، اما ناقلا راهش را پیدا کرده بود.»