به گزارش خبرگزاری ایمنا، اعتمادبهنفس بالا در زنان تأثیر مستقیم روی افزایش لذت زندگی دارد، زیرا افراد با اعتمادبهنفس بالا میتوانند به طور ناخودآگاه روی دیگران هم تأثیر بگذارند، در چنین شرایطی روز به روز اعتمادبهنفس این افراد افزایش پیدا کرده و موفقتر میشوند، اما نقطه مقابل آن، کمبود اعتمادبهنفس و خودباوری در زنان است که مشکلات بسیار زیادی برای آنها به وجود میآورد، کمبود اعتمادبهنفس و خودباوری در زنان به دلایل مختلفی از جمله تربیت اشتباه در کودکی، خاطرات تلخ گذشته، استفاده نادرست از فضای مجازی، نداشتن هدف در زندگی و بسیاری از موارد دیگر به وجود میآید، بانوان جوانی که اعتمادبهنفس پایینی دارند، در چرخه زندگی از خود انتقاد میکنند و احساس خشم، گناه یا ناراحتی از عملکرد خود به آنها اجازه نمیدهد که از زندگی لذت ببرند، در واقع نبود اعتمادبهنفس در زنان موجب میشود تا این افراد دست به رفتارهای خود تخریبگرانه بزنند و در محل تحصیل یا کار مشکلات فراوانی برای آنها به وجود بیاید، در حقیقت مشکلاتی که در سایه اعتمادبهنفس پایین ایجاد میشود، تأثیر مستقیم بر تمام جنبههای زندگی افراد میگذارد و مهم است که راهکارهای تقویت و ارتقای اعتمادبهنفس را بیاموزند و در زندگی فردی و اجتماعی خود آن را به کار گیرند.
مهمترین عامل تقویت اعتمادبهنفس زنان و مادران
ملینا شیرانی، دکترای روانشناسی بالینی و مشاور خانواده در مورد علل کاهش اعتمادبهنفس و خودباوری بین خانمهای جوان به خبرنگار ایمنا میگوید: عزت نفس به این معنی است که افراد برای وجود خودشان ارزش قائل بود و خود را ارزشمند میدانند، این ارزش فراتر است از نقاط قوت، دارایی و امتیازهایی است که آنها دارند، یعنی اگر قرار باشد روزی امتیازها و داراییها از آنها گرفته شود، همچنان وجودشان را ارزشمند میدانند و زمانی هم که به نقاط ضعف خود آگاه میشوند، باز هم خود را فرد ارزشمندی میدانند و عزت نفس به معنی ارزشمند بودن است و افراد خودشان را قبول دارند، حتی با وجود اینکه میدانند کامل نیستند و نقاط ضعفی هم دارند.
وی میافزاید: ممکن است عزت نفس در برخی از زنان جوان کاهش پیدا کند، به طور یقین روانشناسان و روانکاوها مهمترین عامل کاهش و کمبود عزت نفس افراد را را وابسته به دوران کودکی میدانند، زیرا بسیار مهم است که در دوران کودکی والدین با فرزند خود چگونه رفتار کرده باشند و اینکه کودک در دوران کودکی چه چیزهایی را دیده و شنیده و در چه محیطی و فضایی وقت خود را سپری کرده است.
دکترای روانشناسی بالینی و مشاور خانواده تصریح میکند: کودک نیاز دارد در ۱۴ ماه اول زندگی خود و بعد از در دوره سه تا شش سالگی که مهمترین سن رشد روانی کودک است، والدین او را ارزشمند دانسته و به نیازهای او توجه کرده و به او محبت کنند، منظور محبت افراطی به فرزند نیست که فرزند با توقعهای کاذب رشد کند و حالتهایی از خودشیفتگی و عصیانگری در وجود او ایجاد شود، منظور این است که والدین باید بتوانند نیازهای اولیه کودک را شناسایی کنند و بدانند که چه نیازهایی دارد و و مهارتهای فرزندپروری را بدانند و در دوره کودکی بتوانند به کودک خود توجه نشان دهند و نیازهای عاطفی او را برآورده کنند و این اتفاق باعث میشود که از ابتدا در درون خود کودک یک تصویری شکل گیرد که ارزشمند و دوست داشتنی است.
وی ادامه میدهد: درباره موضوع ایجاد اعتمادبهنفس در افراد به ویژه زنان چند نکته دیگر نیز در دسته نبایدها قرار میگیرد، یعنی مواردی که نباید در دوران کودکی توسط والدین انجام شود و در صورتی که انجام گیرد باعث میشود که عزت نفس کودک آنها کاهش پیدا کند، یکی از مهمترین موارد در این راستا مقایسه کردن کودک با کودکان دیگر است، هنوز هم میبینیم والدینی را که فکر میکنند، اگر کودک خود را با کودک دیگری مقایسه کنند، در او انگیزهای برای رشد و حرکت ایجاد میکنند تا فرزند آنها هم همان مسیر را طی کند و توانمند شود، در صورتی که در واقعیت به این شکل نیست.
شیرانی عنوان میکند: یکی از نبایدها که اتفاق افتاده و در بیشتر خانمهایی که با شکایت کمبود عزت نفس و خودباوری به اتاقهای درمان مراجعه میکنند، به همین دلیل یا به دنبال ارتباط ناخوشایند، خشک، سرد و بیتوجهی که با والدین داشتند یا مسئله مقایسه کردن آنها با دیگران بوده است، یعنی این گروه از خانمها در اتاقهای درمان گزارش میکنند که والدین هیچ موقع توانمندیها و امتیازهای آنها را به رسمیت نشناختهاند و آنها را تحسین نکردند و همیشه آنها را با دیگران مقایسه کردند و این روند تأثیر منفی بر عزت نفس و خودباوری آنها داشته است.
وی تاکید میکند: یک مسئله مهم دیگر مجبور کردن فرزند به انجام کاری است که والدین نمیدانند در آن کار استعداد و توانایی لازم را دارد یا خیر، البته بازداشتن فرزند از رشته مورد علاقهاش نیز میتواند نقش بسیار تخریبکنندهای بر عزت نفس و خودباوری خانمها داشته باشد و این موارد را والدین از دوران کودکی دختران در وجود آنها نهادینه میکنند، اگر علاقهها و استعدادهای فرزندان دختر مورد حمایت والدین قرار نگیرد و والدین آنها را به انجام کاری وادار کنند که به آن علاقه و رغبتی ندارند، این اقدام والدین باعث میشود که عزت نفس این گروه از فرزندان تخریب شود و خود را موجود ارزشمندی تلقی نکنند.
راهکارهای افزایش عزت نفس و خودباوری در خانمهای جوان
دکترای روانشناسی بالینی و مشاور خانواده درباره راهکارهای افزایش عزت نفس و خودباوری خانمهای جوان عنوان میکند: بانوان جوان سعی کنند ظاهر خود را دوست داشته باشند، در بیشتر نقاط دنیا میبینیم افرادی هستند که به صورت ژنتیکی روی پوست صورت آنها لکهای زیادی وجود دارد و این موضوع برای انها مهم نیست و در واقع زنان بسیار خوشبختی هستند و ازدواج موفقی نیز داشتند، در واقع باید بانوان جوان برای خودشان نهادینه کنند که خوشبختی، ارزشمند بودن و دوست داشتنی بودن به این نیست که افراد برای خودشان یک ظاهر خوب ایجاد کنند، باید افراد خودشان را آن گونه که هستند، دوست داشته باشند، همان طور که در جوامع مختلف دیده میشود که خانمها خودشان را به همان طوری که هستند، پذیرفتهاند و به زندگی خود ادامه میدهند و روابط عاشقانه و شادی در زندگی دارند و از درون احساس ارزشمندی میکنند.
وی خاطرنشان میکند: ضرورت دارد که خانمهای جوان این تمرین را برای خودشان داشته باشند و سعی کنند خودشان را همان طور که هستند، دوست داشته باشند و بدانند در هر فردی زیباییهای منحصر به فردی وجود دارد که در شخص دیگری نیست، همچنین در هر فردی علاوه بر عیبهای ظاهری یک سری جذابیتها و زیباییهای ظاهری نیز وجود دارد که در دیگری نیست و این نوع باور برای بانوان جوان بسیار ارزشمند است و باعث میشود تا بپذیرند که انسانها با یکدیگر تفاوت دارند.
شیرانی عنوان میکند: بانوان جوان برای افزایش خودباوری و عزت نفس باید ورزش کنند و ورزش به این معنا نیست که ساعتهای طولانی در باشگاهها باشند و از مکملها استفاده کنند، منظور از ورزش داشتن تحرک بدنی است، یعنی اگر خانمها وقت دارند و میتوانند یک مسیری را پیاده بروند، بهتر است این کار را انجام داده و به بدن خود تحرک دهند، مطالعات انجام شده نیز نشان داده که ورزش باعث ترشح انتقالدهندههای عصبی در مغز میشود که به رشد عزت نفس و خود ارزشمندی افراد کمک میکند و افرادی که ورزش میکنند، غیر از بحث تناسب اندام هم نیروی جاذبه و جذابیت بیشتری دارند و هم خودشان از درون بیشتر احساس ارزشمند بودن و دوست داشته شدن میکنند.
وی خاطرنشان میکند: توصیه میشود که بانوان جوان تلاش کنند تا زندگیهای پربار و با هدفی داشته باشند و هر روز قدم مؤثری را به سمت هدفهای خود بردارند، این روند یکی از روشهایی است که به صورت عمومی و کلی میتواند عزت نفس و خودباوری خانمهای جوان را افزایش دهد و به آنها کمک کند، اما ریشههای اختصاصی این مشکل با کمک درمانگر برای هر فردی مشخص میشود.
اهمیت شکلگیری خودباوری مثبت در مادران جوان
سمانه نیلفروشزاده، روانشناس و مشاور خانواده درباره شکلگیری خودباوری مثبت و منفی مادران جوان به خبرنگار ایمنا میگوید: خود پنداره یا خودباوری مثبت و منفی افراد نسبت به خودشان در مراحل مختلف زندگی خود را نشان میدهد و اگر نباشد پایهریزی برای بروز بسیاری از اختلالها میشود، خودباوری مثبت و منفی در درون افراد از دوران کودکی شکل میگیرد و بر مبنای تجربه زیستی و تربیتی که افراد دارند و سبک فرزندپروری والدین، روابط اجتماعی، ذهنیت و تیپ شخصیتی افراد و موارد دیگر شکل میگیرد، وقتی در مادری خودباوری نسبت به خودش کم رنگ و منفی باشد، به طور یقین اثر بدی بر اعتمادبهنفس او میگذارد، مادر در سیستم خانواده نقش مهمی را بر عهده دارد و وقتی این الگوی مشاهدهای برای فرزندان و همسر منفی باشد، به طور یقین روی پیشرفت سیستم خانواده تأثیر منفی میگذارد.
وی میافزاید: خانمهای جوان باید در تمام ابعاد زندگی خودباوری نسبت به خود داشته باشند و در مراحل مختلف زندگی خود باید حس خودباوری را تقویت کنند، اگر در بعضی از قسمتهای زندگی دشواری ایجاد میشود، فرد باید به عنوان یک واقعیت این موضوع را بپذیرد و در صدد رفع دشواری برآید تا آسیبی به حس خودباوری او وارد نشود و مهم است که بانوان جوان بدانند در واقع مسئله به وجود آمده تنها یک قسمت از ابعاد کل زندگی او است و نباید تمام زندگی خود را درگیر آن کند.
روانشناس و مشاور خانواده تصریح میکند: اگر خانم جوانی در همه قسمتهای زندگی همیشه نگران بوده است و اضطراب دارد و ذهن او مشغول است و خود را سرزنش میکند که مادر خوبی نیست، دختر خوبی یا همسر خوبی نیست، خودباوری و خودپنداری منفی در وجود او شکل گرفته و هشدار و نشانهای از وجود اختلال در فرد است، حتی احتمال دارد در رابطه فرد با دیگران به او بازخورد داده شود که چرا در ارتباط با دیگران بیش از اندازه عذرخواهی میکند یا به طور مداوم به دنبال تأیید دیگران است و اعتمادبهنفس پایینی دارند، به طور قطع این افراد تغییرات بسیاری در خود ایجاد کرده و خود را سرزنش میکنند و انسانهای مضطرب و نگرانی هستند و گاهی اوقات میزان اضطراب آنها به حدی است که تبدیل به اختلال وسواس فکری میشود که در روابط این گروه از خانمها با دیگران تأثیر منفی به دنبال دارد.
وی عنوان میکند: از اولین اثرهایی یک مادری که خود پنداره مثبت داشته و خود را قبول دارد و اعتمادبهنفس او بالا است، این است که حیات معنوی و خود ارزشی او بالا بوده و الگوی مشاهدهای مثبتی برای فرزندان خود است، در واقع این مادران از خود مراقبت میکنند و به خود و جایگاه و نقش خود در زندگی خانوادگی اهمیت میدهند و این احساس را به دیگران نیز منتقل میکنند، این گروه از خانمها به سلامت جسمی و روحی خود توجه دارند و اولویتها را در نظر میگیرند و یاد میگیرند اگر در مکانی خواستهای دارند، مهارتهای مؤثر برای ارتباط و گفتوگوی مؤثر را بیاموزند، همچنین این گروه از افراد تلاش میکنند، سبک زندگی خود را تغییر دهند و اگر خود سرزنشگری داشتند تحت نظر یک متخصص برای درمان قرار گیرند تا بررسیهای لازم روی شخصیت آنها انجام گیرد که بفهمند این خود سرزنشگری منجر به ایجاد اختلال در وجود آنها شده است یا اینکه به صورت گذرا در وجود آنها پیش آمده است، این گروه از افراد تلاش میکنند با کتاب خواندن، کارگاه رفتن، داشتن روابط اجتماعی سالم و ترک کارهای یکنواخت روزانه ادامه مسیر زندگی را برای خود و خانوادهشان هموارتر کنند.
مبرهن است که کمبود اعتمادبهنفس در خانمهای جوان وضعیتی روانی است که در آن فرد به تواناییهای خود، ارزش ذاتی و قابلیتهایش برای رسیدن به اهدافش ایمان چندانی ندارد، این حالت با احساس ناامنی، تردید در تصمیمگیری، ترس از شکست و اجتناب از موقعیتهای جدید همراه است، بانوان جوانی که از کمبود اعتمادبهنفس رنج میبرند، بیشتر خود را با دیدگاهی منفی و منتقدانه ارزیابی کرده و تواناییهایشان را دستکم میگیرند.
ریشه اعتمادبهنفس نداشتن بسیار پیچیدهتر از آن است که در نگاه اول به نظر میرسد، عوامل متعددی از جمله تجربیات کودکی، محیط اجتماعی، عوامل روانشناختی و حتی ژنتیکی میتواند در شکلگیری این احساس نقش داشته باشند، آشنایی با عمق ریشههای اعتمادبهنفس نداشتن و مهمتر از همه پیدا کردن راهکارهای عملی برای تقویت اعتمادبهنفس میتواند به بانوان جوان کمک کند.
افزایش اعتمادبهنفس در زنان جوان میتواند نقش مهمی در بهبود کیفیت زندگی شخصی و اجتماعی آنها داشته باشد، در واقع بانوان جوان با پذیرش خود، یادگیری مهارتهای ارتباطی و خارج شدن از منطقه امن میتوانند به تدریج اعتمادبهنفس بیشتری کسب کنند، توجه به سلامت جسمی و روحی، همراه با تغییر نگرشهای سنتی، از جمله گامهای مؤثری است که میتواند به افزایش اعتمادبهنفس در زنان جوان کمک کنند و آنها را برای موفقیت و رضایت بیشتر آماده سازد.
نظر شما