۱۷ بهمن ۱۴۰۳ - ۱۱:۰۵
کمدی در کمدی!

هزارپا، لیلی با من است، زودپز، نهنگ عنبر، ضدگلوله و اخراجی‌ها کمدی‌های جذاب و پرجنب‌وجوشی بودند که در دو دهه قبل با استقبال خوب مخاطبان و دوستداران سینمای کمدی روبه‌رو شدند.

به گزارش خبرگزاری ایمنا، این روزها فیلم‌های کمدی در صدر فروش سینماها قرار دارد و بر این اساس «هفتاد سی» در این مدت فروش سینمای ایران را تحت‌تأثیر اکران خود قرار داده است؛ در کنار این فیلم «زودپز» نیز از فیلم‌های پرفروش این مدت بوده، فیلمی کمدی که با حال‌وهوای دهه ۶۰ و دوران جنگ تحمیلی ساخته شده و البته با زبان کمدی، با جنگ و حال و هوای بخشی از زندگی مردم در آن دوران شوخی کرده است.

«محسن تنابنده» و «نوید محمدزاده» در این فیلم، هم در گریم و هم در جنس بازی، زوج مکمل جذابی را تشکیل داده و سعی کرده‌اند نقش دو جوان آس‌وپاس و بیکار را در دوران جنگ به تصویر بکشند. از اواسط دهه ۷۰ که «کمال تبریزی» با «لیلی با من است» با موضوع شوخی با جنگ، یک کمدی خوش‌ساخت را پیش روی مخاطبان گذاشت، بارها با آثاری روبه‌رو بوده‌ایم که به نوعی با جنگ و شرایط سخت آن دوران شوخی کرده‌اند.

به همین بهانه نگاهی به شش فیلم کمدی موفق داریم که با این حال‌وهوا ساخته شده‌اند و مردم و علاقه‌مندان سینما هم به خوبی از آن‌ها استقبال کرده‌اند.


کمدی در کمدی! زودپز


کارگردان: رامبد جوان
رامبد جوان در فیلم «زودپز» با موشک‌باران، آژیر قرمز و فضای ملتهب آن دوره شوخی کرده است. در این فیلم، «رامبد جوان» علاوه‌بر مسئله موشک‌باران با تیپ‌وقیافه‌ها و زندگی بعضی از مردم در آن دوره شوخی کرده و تا حدودی از اتفاق‌های واقعی و حتی جوک‌های مرتبط با آن دوره کمک گرفته است.

فضای شهر متناسب با زمان وقوع ماجراها باورپذیر ساخته شده‌اند و تضاد رفتاری شخصیت‌ها با جایگاهی که در آن قرار می‌گیرند تشکیل کمدی بامزه‌ای را داده است. یکی از مهم‌ترین عوامل جذابیت فیلم، به بازی «محسن تنابنده» و «نوید محمدزاده» کنار هم برمی‌گردد که رفتارها، تصمیم‌گیری‌ها و رویاروییشان با شرایط از آن‌ها زوجی جذاب و مکمل ساخته است.

کمدی در کمدی!

هزارپا


کارگردان: ابوالحسن داوودی
داستان «هزارپا» هم در دوران جنگ می‌گذرد، دوره‌ای که بعضی از رزمندگان بعد از مجروح شدن بستری می‌شدند و عده‌ای بدون دریافت حقوق به آن‌ها خدمت می‌کردند. آنچه موجب می‌شود پای دو شخصیت خلافکار فیلم به ماجرای جبهه و جنگ و شوخی با این شرایط باز شود، استفاده شخصیت رضا در این فیلم از مسئله قطع عضوش است.

رضا که پایش را پیش از جنگ از دست داده است، به دروغ عنوان می‌کند که جانباز است و برای کمک به جانبازان آسایشگاه داوطلب می‌شود تا بتواند در دل دختری به نام الهام جا باز کند. الهام دختر ثروتمندی است که مسئول آسایشگاه جانبازان شده و نذر کرده است که فقط با یک جانباز ازدواج می‌کند. رضا برای اینکه بتواند او را برای ازدواج مجاب کند و پولی به جیب بزند، خودش را هرچه بیشتر به زندگی و رفتار جانبازان نزدیک می‌کند و همین موضوع تضاد جالبی را به وجود می‌آورد.

«ابوالحسن داوودی» کمدی استاندارد قابل‌توجهی خلق کرد و بازی «رضا عطاران» و «جواد عزتی» یکی از دلایل موفقیت این فیلم بود. «هزارپا» کمدی پرمخاطبی بود و با ۳۸ میلیارد تومان فروش، برخی رکوردها را جابه‌جا کرد و تا قبل از فیلم «مطرب»، عنوان پرفروش‌ترین فیلم سینمای ایران را بر پیشانی داشت و به‌عنوان پرمخاطب‌ترین فیلم دهه ۹۰ شناخته می‌شد.


کمدی در کمدی! نهنگ عنبر


کارگردان: سامان مقدم
«سامان مقدم» در «نهنگ عنبر» روایت‌های جذابی را درباره عشق ارژنگ و رؤیا در اواسط دهه ۶۰ به تصویر کشیده بود. درست است که بخش مهمی از ماجراهای فیلم روی حال‌وهوا و زندگی جوان‌های آن دهه تمرکز داشت، اما در بخش‌هایی هم به ماجرای جنگ و موشک‌باران می‌پرداخت.

در یکی از سکانس‌ها می‌دیدیم که ارژنگ با چمدان‌هایش در حال رفتن به فرودگاه برای خروج از کشور است و یک‌مرتبه با همان چمدان‌ها سر از میدان جنگ درمی‌آورد. یا در فصل دوم می‌بینیم که در جایی حتی برای رفتن به جبهه اقدام می‌کند.

ترس و وحشت مردم از موشک‌باران و سرازیر شدن به زیرزمین‌ها و وقایعی که در آنجا رخ می‌داد هم جزو نکات قابل توجه این فیلم بود.

به‌طور کلی «سامان مقدم» در دو فصل «نهنگ عنبر» شمایلی کلی از فضای زندگی مردم در دوران جنگ به نمایش گذاشته بود. فیلم «نهنگ عنبر» با فروش نزدیک به هفت میلیارد تومان، بعد از فیلم «محمد رسول‌الله (ص)» به دومین فیلم پرفروش سال ۹۴ تبدیل شد.

کمدی در کمدی!

ضد گلوله


کارگردان: مصطفی کیایی
داستان «ضدگلوله» به اواسط دهه ۶۰ و اوج دوران جنگ ایران و عراق برمی‌گردد. در این فیلم با شخصیت مردی روبه‌رو هستیم که در دهه ۶۰ کارش ضبط و تکثیر نوارهای کاست و ویدئویی است. همسرش با شغلش مشکل دارد و معتقد است در ایام جنگ فقط آن‌هایی افتخارآفرینی می‌کنند که جبهه بروند.

مرد وقتی با بیماری لاعلاجش روبه‌رو می‌شود و می‌فهمد فرصت زیادی برای زندگی ندارد، تصمیم می‌گیرد جبهه برود تا همسرش به او افتخار کند. او به‌زور خودش را به جنگ می‌رساند، اما هیچ تیر و خمپاره‌ای نزدیکش نمی‌شود و از همه خطرها جان سالم به در می‌برد.

اینجا برعکس «لیلی با من است» تلاش‌های این شخصیت و ناکامی‌های اوست که موقعیت‌های کمدی جذابی می‌سازد. «ضد گلوله» در جشنواره سی‌ام فیلم فجر دیپلم افتخار بهترین فیلم را گرفت، همچنین «مصطفی کیایی» برای نگارش فیلمنامه آن برنده سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه شد. «ضد گلوله» بالای یک میلیارد تومان فروش داشت که با توجه به سال تولید آن فروش قابل قبولی به حساب می‌آید.


کمدی در کمدی! اخراجی‌ها


کارگردان: مسعود ده‌نمکی
«مسعود ده‌نمکی» در «اخراجی‌ها» روی چند جوان خلافکار جنوب شهری دست گذاشته بود که هرکدام به دلایلی تصمیم می‌گرفتند جبهه بروند؛ جوان‌هایی که شباهتی به رزمندگانی که مدام در فیلم‌ها و سریال‌ها از آن‌ها اسم به میان می‌آمد نداشتند و نه ظاهرشان و نه عقایدشان هیچ ارتباطی با آن فضا نداشت و همین موضوع هم شرایط کمدی بامزه‌ای را رقم زده بود.

در واقع «ده‌نمکی» در پی تبیین این مسئله بود که رزمندگان جنگ ایران و عراق، از همه طیفی بوده‌اند. در «اخراجی‌ها» بازیگران نقش‌های مختلف در میدان جنگ مدام بذله‌گویی می‌کردند، همه‌چیز را به‌هم می‌ریختند و کوچک‌ترین اصولی را رعایت نمی‌کردند. همین تضادها و تفاوت نگاه «ده‌نمکی» به عامل جذابیت فیلم بدل شده بود.

«اخراجی‌ها» یکی از پرفروش‌ترین فیلم‌های سینماست به سطوری که در سال ۱۳۸۶ عنوان پرفروش‌ترین فیلم سینما را به خودش اختصاص داد. این فیلم در جشنواره فجر حضور نداشت و تنها در معرض قضاوت مخاطبان قرار گرفت. موفقیت این فیلم در فروش موجب شد «ده‌نمکی» قسمت‌های دوم و سوم «اخراجی‌ها» را هم بسازد.


کمدی در کمدی! لیلی با من است


کارگردان: کمال تبریزی
«لیلی با من است» جز اولین پروژه‌های تلویزیون است که در قالب فیلم-سریال با سرمایه‌گذاری مرکز سیما فیلم ساخته و ابتدا فیلم سینمایی آن اکران و سپس نسخه سریالی این پروژه در شش قسمت پخش شد. «لیلی با من است» به مذاق مخاطبان خوش آمد.

در این فیلم، مردی به نام صادق مشکینی اتفاقی سر از جبهه درمی‌آورد و نمی‌تواند به ترسش غلبه کند.

او در ظاهر خودش را مشتاق نشان می‌دهد، اما مدام تلاش می‌کند از میدان فرار کند. این تمایل نداشتن به حضور در میدان جنگ و تلاش برای فرار، برای فضای سینمای ایران در دهه ۷۰ بسیار اهمیت داشت. کمال تبریزی در مصاحبه‌ای گفته بود که ساخت «لیلی با من است» سخت‌ترین کاری بوده که در طول دوران حرفه‌ای‌اش انجام داده است.

کد خبر 813361

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.