به گزارش خبرگزاری ایمنا، سریال تلویزیونی «باغچه مینو» به نویسندگی «حمید برزگر»، «مهراب قاسم خانی» و «مینو فرشچی»، تهیه کنندگی «محمد کاشانی» و کارگردانی «رضا صفدری» از مجموعههای تلویزیونی طنزی بود که سال ۱۳۸۲ از شبکه سوم سیما پیش روی مخاطبان قرار گرفت و این روزها نیز در حال پخش از شبکه آی فیلم است.
محور اصلی این سریال تلویزیونی، داستان یک باغ بزرگ موروثی است که مراسم مختلفی همچون عزا و عروسی در آن برگزار میشود اما برنامههای مختلف و گاه و بی گاه متضاد در این باغ در اغلب موارد ماجراهای کمیک و جالبی را به وجود میآورد که در هر قسمت سر و شکل متفاوت و مجزایی دارد.
زنده یاد فتحعلی اویسی، بیژن بنفشه خواه، طیبه ابراهیم، رابعه اسکویی، سیدجواد رضویان، زنده یاد رضا داودنژاد، زهرا داودنژاد، سوسن مقصودلو، پرند زاهدی، سیاوش چراغی پور، زهره صفوی، محمدرضا هدایتی، رضا فیاضی، مرحوم روح ا… مفیدی، غلامرضا بنفشه خواه، محمدرضا حقگو، زهره صفوی، امیر زریوند، علی اصغر حیدری، مرحوم محمود بنفشه خواه، علی ابوالحسنی، الیکا عبدالرزاقی، مهستی کدخدایی، محمدرضا درویشی، محمد ارشادی، عباس جانی، رضا منوچهری و علیرضا اویسی هنرمندانی بودند که در این سریال به عنوان بازیگر حضور داشتند.
آنچه از سریال «باغچه مینو» پیش روی مخاطبان قرار گرفت، تلاش گروه نویسندگی و کارگردانی برای ارائه گونهای از سریالهای شبانه طنز بود که در عین اخلاق مداری و رعایت چارچوبها، فضای ساختارشکنانهای را برای بیننده ترسیم کند تا بینندگان به واسطه طنازیهای خلاقانه و بداهه پردازی بازیگران، تماشاگر یک قصه شیرین و غیرکلیشهای از مجموعهای متفاوت باشند.
مسیری مشخص که در آن به واسطه شکست چارچوبهای کلیشهای سریالهای طنز در حوزه محتوا، حتی توانست شکل و شمایل متفاوتتری از بازی بازیگرانی را به مخاطب معرفی کند که از آنچه تا آن زمان پیش روی آنها قرار گرفته بود، فاصله زیادی داشت؛ مسیری که نمود عینی آن در بازی فتحعلی اویسی رخ نمایی کرد و موجب شد تا وجوه ارزشمند دیگری از شخصیت هنری این بازیگر و کارگردان فقید سینما و تلویزیون ضبط و ثبت شود.
وجوهی که پیش تر در مجموعه «بدون شرح» با خلق کاراکتر «آقای کاووسی» تجربه و به نوعی آغاز مسیری جدید برای یکی از بهترین بازیگران آن سالهای سینما و تلویزیون کشورمان شد.
از دیگر مولفههایی که میتوان درباره مجموعه «باغچه مینو» فارغ از همه انتقادها و کمبودهایش اشاره داشت، بحث توسعه و فراگیری برخی از کلید واژهها و تکیه کلامهایی است که بعد از بیان آن توسط شخصیتهای مختلف به ویژه کاراکتر منوچهر مینو در جامعه جا افتاد؛ کلید واژههایی که در عین بامزگی و فانتزیهایی که داشتند از پس کلام و لحن فتحعلی اویسی طعم و شیرینی جذابی به خود میگرفتند که دل مخاطب را به واسطه این بازی و لحن شیرین خوشحال میکرد.
یک خوشحالی از پس چهرهای که تا آن روزها و قبل از مجموعه «بدون شرح» فقط در فیلمهای اکشن حضور مییافت و با چهرههای خشن و عبوس ایفاگر نقشهای منفی بود که چشمان نافذ، قامت بلند و البته بازی مقتدرانهاش جذابیت کاراکتر را بیشتر میکرد، اما حالا به واسطه یک تابوشکنی شخصیت آن چنان شیرین و خنده داری را پیش روی مخاطب معرفی میکرد که گویی هر هنرمند دیگری ایفاگر نقش او بود نمیتوانست آن جذابیت و نفوذ فتحعلی اویسی را در نقش منوچهر مینو در عین شباهتهایی که با شخصیت آقای کاووسی «بدون شرح» داشت، پیاده سازی کند.
تکیه کلامهایی متولد شده از سوی مرحوم اویسی، گویا برگرفته از خاطرات و زندگی دوران کودکی اش بود و آنها را در لحظه ادا میکرد، تکیه کلامهایی که در قالبی بداهه و به موقع برای درک بهتر مخاطب از موقعیت داستانی، پیش روی بیننده قرار میگرفت تا بتواند تماشاگر شخصیت جذابتری باشد، آن چنان که بسیاری دیگری از شخصیتهای سریال به تبعیت از کاراکتر اصلی سریال از عبارت و تکیه کلامهایی استفاده میکردند تا بتوانند همچون تجربه «بدون شرح» بر جذابیت یک مجموعه طنز متفاوت بیفزایند.
اما از اینها که بگذریم میرسیم به یکی از مؤلفههای پرطرفدار شدن مجموعه «باغچه مینو» که به طور حتم دربرگیرنده خاطرات نوستالژیک و حال خوب کن برای مخاطبان دهه ۸۰ تلویزیون بود، آن هنگام که به واسطه یک صدای متفاوت و تا آن زمان شنیده نشده، شنونده موسیقی تیتراژی شدند که در آن دوران برای خود به یکی از متفاوتترین موسیقی تیتراژها تبدیل شد.
موسیقی تیتراژی با صدای خاص و متفاوت هنرمندی که در سریال «باغچه مینو» به قدری درخشید که اگر همه هنرنماییها و نقش آفرینیهایش را در یک سو بگذاریم و این حضور را در سویی دیگر، طبیعتاً با حال و هوای ویژهتری به ارزیابی آن میپردازیم. شرایطی که باعث شد تا فتحعلی اویسی این بار هم به عنوان یک بازیگر متفاوت و هم به عنوان یک خواننده برای بیننده معرفی شود.
فتحعلی اویسی با خواندن موسیقی تیتراژ پایانی مجموعه «باغچه مینو» توانست روی دیگری از وجوه هنرمندانه خویش را به مخاطبانش معرفی کند و به چهره اول سریال تبدیل شود.
«باغچه مینو» برای خیلیها سکوی پرتاب محکمی شد تا به واسطه حضورشان در این سریال، فصل تازه ای از فعالیتهای هنری شأن را آغاز کنند. موسیقی تیتراژ این سریال به واسطه آهنگسازی علیرضا اویسی فرزند فتحعلی اویسی شروع کننده مسیری در زندگی هنری او شد؛ مسیری که شاید خود این هنرمند هم فکرش نمیکرد، روزگاری در کنار حرفه بازیگری در خوانندگی هم تجربه اندوزی کند، تجربهای که در کنار خواندن چند موسیقی تیتراژ دیگر حتی موجب تولید آلبومی شد که پسرش آهنگسازی آن را برعهده داشت.
علیرضا اویسی درباره انگیزههای خود برای همکاری با پدرش در تولید آلبوم گفته بود: تیتراژ سریال «بدون شرح» که ترانهاش را یغما گلرویی گفته بود، من خواندم؛ ترانهای که حسابی گرفت و به فاصله یکی دو سال بعد پدر تیتراژ سریال دیگری را خواند که از آن هم استقبال زیادی شد. مسیری که موجب شد به درخواست مخاطبان من و پدر در کنار هم یک آلبوم مشترک ارائه کنیم.
در این پروژه، ترانه تیتراژهای سریالهایی که من و پدر خواندهایم در کنار چند ترانه دیگر وجود دارد و آلبوم بسیار خوبی شده است. مرحوم اویسی در یکی از معدود گفتوگوهایش با یکی از رسانهها درباره آلبوم موسیقی خود و هم درباره موسیقی تیتراژهایی که خوانده بود صحبت کرد.
وی در این زمینه گفته بود: داستان تهیه آلبوم موسیقی با پسرم علیرضا از زمانی شروع شد که او یک ترانه با نام «پسرم» را برای من ساخت و وقتی آن را گوش کردم، یکجورهایی تشویق شدیم با یکدیگر یک آلبوم موسیقی مشترک تهیه کنیم. مرحوم اویسی در یکی دیگر از مصاحبههایش بود که وقتی او پرسیدند:
«دوست دارید روی سنگ قبرتان چه بنویسند؟»، پاسخ داده بود: من خودم چیزی ندارم بنویسم. بالاخره دوستانمان چیزی پیدا میکنند که با من هماهنگی داشته باشد و روی سنگ قبرم بنویسند و این گونه بود که برای سنگ مزارش این بیت را انتخاب کردند:
«ای دریغ از عمر رفته، سوز و سودای گذشته» یعنی دقیقاً همان قسمت از ترانهای که او در همین موسیقی تیتراژ سریال «باغچه مینو» آن را زمزمه میکرد و مردم هم هر بار دوست داشتند صدای بازیگر محبوبشان را بشنوند، صدایی که امروز گرچه جسمش در خاک زمین آرام گرفته، اما به قدری گرم و دلنشین بود و توانست حال مخاطب را خوب کند که به یکی ماندگارترین خاطرات در ذهن شنیداری مردم تبدیل شده است.
نظر شما