به گزارش خبرگزاری ایمنا، انتخابات ریاستجمهوری سال ۲۰۲۴ ایالات متحده آمریکا در حالی به پایان رسید که دموکراتها و بهطور ویژه کامالا هریس، به دلیل خطای محاسباتی در تدوین راهبردها، روشها و تاکتیکها متحمل یکی از سنگینترین شکستهای انتخاباتی تاریخ حزب دموکرات را چه به لحاظ آرای عمومی و چه الکترال شدند.
کامالا هریس پس از اعلام نتایج با قبول شکست خود به میان هواداران خود که با لباس مشکی آمده بودند و اشک میریختند، ظاهر شد و سخنرانی پذیرش شکست خود را ایراد کرد و گفت که هرچند نتیجه انتخابات آن چیزی نیست که او امیدوار بود، اما آن را میپذیرد.
تحلیلگران معتقدند که این دلایل مختلفی موجب چنین شکست کمسابقهای توسط دموکراتها شد؛ شکستی که منبعث از ناتوانی دموکراتها در تناسب بین عینیت و ذهنیت بود، چرا که آنها در اندیشه خود پیشفرضهایی را تثبیت کرده بودند که نظرسنجیها نیز به آنها دامن زدند در حالی که واقعیت با پیشفرضهای ذهنی آنها در تضاد بود.
یکی از دلایل اصلی شکست دموکراتها در این انتخابات سیاست خارجی ناموفق جو بایدن است؛ چرا که دموکراتها در مدیریت بحرانهای بینالمللی همچون جنگ اوکراین و درگیری غزه ناکام ماندند، از سویی دیگر مشکلات اقتصادی و در عین حال هزینههای گزاف جنگهای خارجی به جای سرمایهگذاری برای رفاه داخلی شهروندان آمریکا را نیز میتوان دلیل دیگری عنوان کرد که نارضایتی مردم آمریکا را از دموکراتها به دنبال داشت.
دلیل مهم دیگر، حمایت مطلق دولت بایدن از اقدامات رژیم صهیونیستی در غزه است که موجب نارضایتی بسیاری از رأیدهندگان، بهویژه مسلمانان آمریکایی شد، این در حالی است که دموکراتها تصور میکردند، آرای مسلمانان ساکن آمریکا، با وجود حمایتهای بیقیدوشرط آمریکا از اسرائیل، باز هم متعلق به حزب دموکرات خواهد بود و مسلمانان انتخاب مجدد ترامپ را در رأس معادلات سیاسی-اجرایی واشنگتن خط قرمز خود میدانند.
همچنین کنارهگیری نکردن بهموقع بایدن نیز به گفته نانسی پلوسی، رئیس سابق مجلس نمایندگان آمریکا یکی دیگر از این دلایل است. پلوسی در مصاحبه با روزنامه نیویورکتایمز گفت: «اگر رئیسجمهور بایدن زودتر از رقابتهای انتخاباتی کنارهگیری و فضا را برای برگزاری انتخابات مقدماتی جهت انتخاب نامزد فراهم میکرد، تا اینکه خودش بخواهد از کامالا هریس حمایت کند، برای حزب دموکرات بهتر میشد.»
دموکراتها همچنین نتوانستند حمایت گروههای مختلف همچون لاتینتبارها و رنگینپوستان را جلب کنند و این هم عامل دیگری مضاف بر دیگر عوامل شکست آنها بود، چرا که دموکراتها پیش از این تصور میکردند این گروه از مردم به سبب رویکرد ضد مهاجرتی و نژادپرستانه ترامپ، باز هم دموکراتهای بیبرنامه و ریاکار را انتخاب خواهند کرد.
مضاف بر این عوامل، دموکراتها تصور میکردند که آرای پایانی و خاموش انتخاباتی نیز همچون انتخابات ریاستجمهوری سال ۲۰۲۰ و انتخابات میاندورهای کنگره در سال ۲۰۲۲، در لحظات آخر انتخابات به سود آنها درآید و از طرفی گمان میکردند که جمهوریخواهان سنتی مخالف ترامپ، با گردش آرای سلبی خود به نفع حزب دموکرات، پیروزی آنها را در ایالاتی همچون آریزونا و جورجیا تضمین کنند.
ادعاهای ترامپ مبنی بر تقلب در انتخابات قبلی همچنان بر افکار عمومی تأثیرگذار بود و در نهایت، ترکیبی از این عوامل منجر به شکست سنگین دموکراتها در انتخابات ریاستجمهوری و از دست دادن اکثریت در مجلس سنا شد.
«پاول ماسلین» ناظر انتخاباتی دموکرات در خصوص شکست این حزب اینطور استدلال کرد: «هریس با توجه به اوضاع و شرایط و در حد توانش، خوب عمل کرد، اما این رقابت برای او غیرقابل بُرد بود. ترامپ حالا یا به دلیل شخصیتش یا حملاتی که علیه وضعیت کشور داشت، در برابر دولت بایدن-هریس و حزب دموکرات در موقعیت شکستناپذیری قرار داشت.»
بر اساس نتایج انتخابات و تحلیلهای ارائه شده، دموکراتها میتوانستند با اقدامات بهموقعی همچون کاهش حمایت بیقیدوشرط از اسرائیل در جنگ غزه و تلاش بیشتر برای آتشبس و حل دیپلماتیک بحران، تمرکز بر مسائل داخلی، جذب آرای گروههای مختلف بهویژه لاتینتبارها و رنگینپوستان، کنارهگیری زودهنگام بایدن و معرفی نامزدهای جدید، پاسخگویی مؤثرتر به ادعاهای ترامپ درباره تقلب انتخاباتی، تمرکز بر دستاوردهای اقتصادی و برجسته کردن موفقیتهای دولت بایدن در کاهش تورم و افزایش اشتغال، اتخاذ مواضع میانهروتر و کاهش حمایت از سیاستهای بسیار لیبرال برای جلوگیری از دفع رأیدهندگان محافظهکار، شانس خود را برای حفظ کاخ سفید و کنترل سنا افزایش دهند.
بسیاری از استراتژیستهای بینالملل معتقدند که مهمترین عامل شکست دموکراتها حمایت مطلق از رژیم اشغالگر صهیونیستی است، در حالی که آنها کوچکترین تغییری در رویکرد خود در قبال جنگ لبنان و غزه از خود نشان ندادند. مقامات کاخ سفید در پی نتیجه «پیروزی در انتخابات ریاستجمهوری بهرغم استمرار حمایت مطلق از صهیونیستها در جنگ غزه» بودند و همین مسئله جنگ غزه و لبنان پاشنه آشیل دموکراتها شد. آغاز جنگ اوکراین در سال ۲۰۲۱ نیز دستپخت اصرار دموکراتهای آمریکا و شرکای اروپایی آنها بر گسترش ناتو به شرق عالم بود، بنابراین نهتنها مسلمانان، بلکه بسیاری از رایدهندگان مستقل غیرمسلمان در آمریکا معتقدند که دموکراتها در ایجاد و استمرار بحرانهای غیرقابل مدیریت در حوزه سیاست خارجه آمریکا بسیار کاربلد هستند.
جو بایدن که در سال ۲۰۲۰ میلادی با شعار بازگشت عقلانیت به حوزه سیاست خارجی آمریکا بر سر کار آمده بود، در عمل به نماد بحرانسازی در نقاط گوناگون دنیا تبدیل شد، این در حالی است که سران دموکرات کاخ سفید به جای مهار جنگ و بازگشت از مسیر خطا و خطرناک خود، بارها مانع برچیدن میز مذاکرات آتشبس هم در جنگ غزه و هم در جنگ اوکراین شدند.
به دستور بایدن بود که انبوه تسلیحات کشنده به اراضی اشغالی برای قتل عام بیپناهان غزه و لبنان صادر شد. در بحبوحه این جنگ اهداف بایدن و نتانیاهو یکی شده بود و آن «نابودی حماس، اشغال نوار غزه و آزادی اسرای صهیونیست» بود و در این مسیر بایدن در حمایت نتانیاهو سنگ تمام گذاشت و حتی تلاش کرد خود را مدافع کاهش تنشها در منطقه نشان دهد. اما دموکراتها با شهادت فرماندهان محور مقاومت از جمله شهیدان سیدحسن نصرالله، اسماعیل هنیه، شیخ صفیالدین و یحیی سنوار که با چراغ سبز و حمایتهای اطلاعاتی و عملیاتی واشنگتن صورت گرفت، بر طبل رسوایی خود کوبیدند، به طوری که حتی نتوانستند مانع بیداری و هوشیاری افکار عمومی جامعه خود شوند.
دموکراتها حالا پرچم استکباری و خونآلود آمریکا را به جمهوریخواهان بدتر از خود سپردند تا این چرخه خشونت و توحش در نظام سلطه بینالملل استمرار پیدا کند؛ جمهوریخواهان و در رأس آنها ترامپی که دستانش به خون شهید سلیمانی، فرمانده سپاه قدس آلوده است. با این حال جمهوریخواهان نیز فرجامی جز رسوایی در نزد بشریت و تباهی و سقوط ندارند، چرا که این وعده الهی است و فرجام گردنکشان گستاخ چیزی جز تباهی نخواهد بود.
نظر شما