به گزارش خبرگزاری ایمنا و بر اساس یادداشتی که مجتبی قنبردوست، کارشناس مسائل سیاسی در اختیار خبرنگار ایمنا قرار داده است: «رفتار منطقی و مبتنی بر عقلانیت جمهوری اسلامی پس از قطعی شدن خبر شهادت رئیسجمهور که بر ابتنای کامل قانون اساسی در کشور بود؛ به مثابه یک مانور اقتدار جمهوری اسلامی در نهادینه شدن نظامسازی و پیام مهمی از استحکام عنصر قانون و نهادهای قدرت در داخل به حوزه سیاست بینالملل و همه چشمهایی که در لوای دوست و دشمن مسائل ایران را رصد میکردند، بود.
اینک که به مدد تدبیر مقام معظم رهبری و راهگشاییهای مدون در قانون اساسی مبنی بر برگزاری زودهنگام انتخابات ریاستجمهوری پس از حادثه تلخ سقوط بالگرد رئیس محترم جمهوری، اکنون جریانهای مختلف سیاسی در شرایط تبلیغات و فعالیت انتخاباتی برای تصدی قوه مجریه هستند که به تناسب شرایط فعلی به آخرین شرایط جریانهای سیاسی در انتخابات پیش رو پرداخته میشود.
به نظر میرسد جریان اصلاحات که اکنون با داشتن نامزد برای انتخابات ریاستجمهوری به جذب بدنه اجتماعی در سبد آرای خود میاندیشد اما برخلاف تحلیل برخی از کارشناسان اصلاح طلب، شرایط سیاسی فعلی پیشا انتخاباتی برای این جریان متفاوتتر و پیچیدهتر از سال ۹۲ و ادوار قبلی آن است. چون جریان اصلاحات و جریان موسوم به اعتدالگرایان از چند گزاره ترکیبی به عنوان برگهای برنده استفاده نموده که اکنون در بهرهبرداری مجدد از آنان دچار محدودیتهایی گردیدهاند که احتمالاً اثربخشی خود را در جذب آرا از دست دادهاند.
شاخصترین آنها عبارتند از؛
- استفاده تبلیغاتی از ظرفیت سلبریتیها برای ایجاد شور انتخاباتی و جذب از بدنه اجتماعی جوان و نسلی که زیستشان در فضای مجازی است، پس از ناکارآمدی دولت روحانی و غائله مهسا امینی (اغتشاشات ۱۴۰۱) دچار خطای تحلیل شده و اکنون دیگر با فیگور اپوزیسیونی، تحرک انتخاباتی خاصی ندارند.
- استفاده ابزاری از شعار آشتی با دنیا و مذاکره با غرب و به ویژه آمریکا برای رفع تحریمها و حل مشکلات که با وجود تجربه برجام دیگر در بین آحاد جامعه رنگ باخته و به آن شدت قبلی رأیآور نیست.
- استفاده از رأی منفی به دولت قبلی به جای رأی ایجابی و حتی بهکارگیری از حربه رقیبهراسی و ترسیم چهرهای ترسناک از رقیب مانند دیوارکشی در پیادهرو، یکی از راهبردهای اصلاحطلبان در انتخاباتهای مختلف بوده است که به نظر میرسد اثربخشی لازم را نسبت به شرایط گذشته ندارد.
- اصلاحطلبان دیگر توان جذب بدنه اجتماعی خاکستری را مانند ادوار گذشته ندارند و با گروهی از مخاطبانی مواجهاند که در پروژه قهر با صندوق و تحریم انتخابات با تحریک اصلاحطلبان رسیدهاند و حتی بعضاً تا مرحله اپوزیسیونسازی جامعه رفتهاند و آنقدر این آش را شور کردهاند که اکنون وقتی نیاز به مشارکت مردم در انتخابات برای رأیآوری گزینه اصلاحطلب دارند، قادر به جذب آن بخش از بدنه اجتماعی معترض که پرورده تفکرات آنان است، نیستند و دیگر شرایط پیچیدهتر از زمانی است که با بیانیه یا فراخوان سید محمد خاتمی و دیگر هم کیشانش اقبال عمومی شکل بگیرد.
اما جریان اصولگرایی که با جناحهای مختلف و رویکرد و اولویت گفتمان انقلابی، کار جهادی، عدالتخواهانه و همچنین با لایههای سنتی و میانهرو، نگاههای مختلفی در جامعه و طبقات اجتماعی را نمایندگی میکنند، وارد کارزار انتخابات شدهاند. به نظر میرسد اگر مشارکت در انتخابات به میزان انتخابات مجلس در اسفند ۱۴۰۲ یعنی ۴۲ درصد و یا به میزان مشارکت انتخابات ریاستجمهوری در سال ۱۴۰۰ یعنی ۴۸ درصد باشد، سبد آرای ریخته شده در صندوقها وجه غالب اصولگرایی به خود میگیرد، به طوری که حدود ۷۰ درصد آرا نسبت به تعداد ۲۸ میلیونی کل مشارکت کنندگان در انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰، ماهیت اصولگرایی داشت.
اکنون برخلاف دوره قبل که تقریباً ائتلافی در این جریان با محوریت شهید رئیسی صورت گرفته بود، فعلاً شواهدی از ائتلاف در جریان اصولگرایی به ویژه در نامزدهای برجستهتر دیده نمیشود. لذا در صورت تشتت نامزدهای اصولگرایی، با توجه به اینکه واجدین شرایط رأی در کل کشور حدود ۶۱ میلیون است و به عنوان مثال در صورت مشارکت ۵۰ درصدی (یعنی حدود ۳۰ میلیون نفری)، بدیهی است که بنا بر اصل ۱۱۷ قانون اساسی، فرد برنده نیازمند به کسب اکثریت آرا (نصف آرا مأخوذه) میباشد که در این صورت نامزد برنده حداقل نیاز به ۱۵ میلیون نفر رأی است که با وجود چندقطبی اخیر در این جریان، احتمال اینکه انتخابات به مرحله دوم کشیده شود بسیار زیاد خواهد بود.
در صورت مشارکت زیر سقف ۵۰ درصدی مرحله دوم درون اصولگرایی خواهد بود و هرچه که فضای انتخاباتی به سمت مشارکتهای بالاتر از ۵۰ نیل کند، احتمال برگزاری مرحله دوم انتخابات با دوگانه اصولگرا-اصلاحطلب بیشتر خواهد شد.
به نظر میرسد هر کدام از نامزدهای انتخاباتی که به افزایش جذب از بدنه اجتماعی خاکستری که هنوز تصمیم به مشارکت در انتخابات نگرفتهاند میاندیشند، نیاز به گفتمانسازی هدفمند بر اساس نیازهای اولویتدار در سطوح خواص و عوام هستند که البته نامزدهای جریان اصولگرایی با استفاده از فضای رضایت بخش و مثبت عاطفی متأثر از شهادت آیتالله رئیسی و همراهان ایشان، درصدد گفتمانسازی ادامه راه شهید جمهور و بهرهبرداری از کلیدواژههای دولت ایشان و حتی استفاده از برخی اعضای کابینه دولت سیزدهم و اعضای ستاد انتخاباتی شهید رئیسی در ستادهای انتخاباتی خود هستند.
از طرفی دیگر در جریان اصلاحات نیز با توجه به ماهیت ظاهری مطالبهگری و کنش سیاسی منتقدانه آنان، برخی از خواص رادیکال در این جریان به نامزد اصلاحات پیشنهاد بداخلاقیهای سیاسی، دست گذاشتن بر روی دو قطبیهای فرهنگی جامعه و فعال کردن گسلهای اجتماعی و قومیتی برای کسب آرای بیشتری دهند.
لذا برای تحلیل و برآوردهای دقیقتر، باید منتظر راهبردهای روزهای منتهی به انتخابات و به ویژه مناظرات از سوی نامزدهای دو جریان سیاسی مطرح در کشور بود.»
نظر شما