به گزارش خبرگزاری ایمنا، اختصاص دادن زمانی هر چند کوتاه برای تفریح و سرگرمی، از دیرباز مورد توجه و ملزوم زندگی بوده و با توسعه زندگی مدرن شهری در عصر امروز، اهمیتی ویژهتر یافته است، داشتن اوقات فراغتی هدفمند و در عین حال داوطلبانه، به طور قطع منجر به مهارتافزایی فردی و تمرین مهارتهای اجتماعی خواهد شد و از همین رو آگاهیبخشی والدین در برنامهریزی برای اوقات فراغت فرزندان تأثیر بسزایی خواهد داشت.
دوران نوجوانی و جوانی در چرخه تربیتی از اهمیت بسیار ویژهتری برخوردار بوده و نقش اوقات فراغت در این دوران بر شکلگیری هویت، شخصیت، مهارتافزایی و تمرین مهارتهای فردی و اجتماعی بیبدیل است، در چند سال گذشته و با همهگیری بیماری کرونا، بسیاری از نوجوانان و جوانان، زمان اوقات فراغت خود را در خانه و با بازیهای کامپیوتری، تلویزیون یا خواب میگذراندند و بیشتر نوجوانان درگیر کسلی، افسردگی و انزوا شدند و اهمیت اوقات فراغت و لزوم در نظر داشتن برنامهر یزی صحیح برای گذراندن آن بیش از پیش مشخص شد.
بسیاری از مهارتهای زندگی در پستوی لحظاتی تحت عنوان «اوقات فراغت» شکل میگیرد و آیندهای را رقم میزند که نور موفقیت در آن به چشم بخورد، بسیاری از فعالیتهای هدفمند در لحظات اوقات فراغت هویت نوجوانی را میسازند و تمرینی راحت برای موقعیتهای سخت زندگی به شمار میرود، سرسختی، مسئولیتپذیری، روحیه کار تیمی، صبوری، دغدغهمندی، خلاقیت و نوآوری، از جمله مهارتهایی است که با تمریناتی راحت در طول اوقات فراغت حاصل میشود.
گذراندن اوقات فراغت با برنامهریزیهایی صحیح، افزون بر تأثیرات روحی، اثرات جسمی متعدی را نیز به همراه دارد و فعالیتهای در نظر گرفته شده که نیازمند فعالیت جسمی است، از نظر جسمی فرد را قوی خواهد کرد و بر اعتماد به نفس او تأثیرگذار خواهد بود، در همین راستا با محمدتقی داستانی، مؤسس و مدیر انجمن اوقات فراغت، مترجم و پژوهشگر در زمینه اوقات فراغت و صنعت سرگرمی گفتوگویی داشتیم که مشروح آن را در ادامه میخوانید:
ایمنا: مناسبترین راه پر کردن اوقات فراغت دانشآموزان چیست؟ آنها چگونه میتوانند در اوقات فراغت، آموزشهای بهتری داشته باشند؟
داستانی: در پاسخ به این سوال با این مقدمه باید شروع کنم که ما قدری در زمینه ادبیات اوقات فراغت دچار کلیشه و فروبستگی ادبیات و واژگان هستیم، به عنوان مثال وقتی شما از عبارت «پر کردن اوقات فراغت دانشآموزان صحبت میکنید»، این عبارت به نظر من، دچار اشکال است، زیرا متضمن مداخله مدرسه خانواده یا هر شخص و نهاد اجتماعی در نحوه تنظیم آن چیزهایی است که دانشآموز به صورت خودخواسته مایل است در زمان آزاد خود به آنها بپردازد، گویا از پر کردن یک حفره صحبت میکنیم، در عین حال نوعی تحمیل و تصمیمگیری بیرونی برای شخص در اینجا پیش فرض گرفته شده و از آنجا که دانشآموز در سن پایین است، تصور میکنیم که خودش نمیتواند محتوای مورد نیاز برای زمانهای آزادش را تشخیص دهد و به آنها مشغول شود، همچنین لازم است اشاره کنم که شاید دستورالعمل بهتر برای خانواده، مدرسه و خود فرد در اوقات فراغت «تبدیل بطالت به فراغت» باشد، به این ترتیب که نوعی بلاتکلیفی و بیبرنامگی را تلاش میکنیم کنار بزنیم و در عوض، با زمینهسازی برای محقق شدن آنچه که خود فرد تمایل بیشتری به آنها دارد، سبب میشویم که زمینههای مناسبتری برای بروز خلاقیت و شکوفایی استعدادهای آن فراهم شود.
اغلب خانواده بدون در نظر گرفتن الزامات دنیای جدید و نیز ویژگیهای نسلهای بعد از خود، تلاش میکند برای نوجوانها نسخههای از پیش تعیین شده و اغلب ناکارآمد آماده کند و به این ترتیب، تصور میکند مسئولیتی را به انجام رسانده و به یک نوع آرامش خاطر دست پیدا میکند، این در حالی است که نسخههای این چنینی، خودشان به عنوان نوعی کار رسمی و الزام شده از بیرون، در واقع مخرب فراغت نزد نوجوانها هستند و نوعی نظام آموزشی جدید و موازی را بر نوجوانها تحمیل میکند، به این ترتیب با پدیدار شدن تعددی از کلاسهای آموزشی و مهارتی، دانشآموز مجدد به چرخه آموزش رسمی و نیمه رسمی بازمیگردد و فراغت را به طور اصیلی تجربه نمیکند.
ایمنا: نظرتان درباره کلاسهای متعدد و متنوع تابستانی برای غنیسازی اوقات فراغت که گاهی جنبه چشم و همچشمی بین والدین هم در آنها دیده میشود، چیست؟
داستانی: اغلب والدینی که همچنان در اوقات فراغت به دنبال کلاسهای آموزشی متعدد برای دانشآموزان خود هستند و در چشم و همچشمی با سایر والدین قرار دارند، خودشان از دانش و اطلاعات کمتری برخوردارند در نتیجه ناداشتههای خود را در آموزشهای متکثر برای فرزندانشان دنبال میکنند، این گروه والدین به طور معمول از اقتضائات دنیای پیشرو بیخبر هستند و نمیدانند بسیاری از موفقیتها و مشاغل آینده، هیچ ارتباطی به این کلاسها و آموزشها نخواهند داشت، همچنین از مهارتهای اجتماعی به طور کامل غافل هستند، آنها نمیدانند فرزندشان بیش از آنکه به کلاسهای مکمل ریاضی و فیزیک یا رباتیک نیاز داشته باشد، به شیوههایی برای آموختن مهارتهای ارتباطی، رشد اعتماد به نفس، درک انعطافپذیری، کار گروهی با دوستان و ارتباط مؤثر با جامعه نیاز دارد.
ایمنا: آیا برنامهریزی و مدیریت اوقات فراغت به طور قطعی در موفقیت افراد تأثیرگذار است؟
داستانی: تصویری که از نوجوان در ذهن ساختهایم و تصور میکنیم این تصویر، گویای ایدهآل یک نوجوان است، درواقع واگویهای از انتظارات و خیالات ما از چنین فردی است، نوجوان یک ربات یا یک موجود از پیش طراحی شده نیست، نوجوان با آزادی عمل و با معاشرت گسترده با همسالان خود تعریف میشود و تنها به این طریق است که به فردی کارآمد و مؤثر در آینده خود و جامعه تبدیل میشود.
تعریف کلاسهای متعدد به ویژه در تابستان همان طور که اشاره شد، بیشتر نوعی پاسخ به نگرانی ما از نداشتن کارایی نوجوان در جامعه آینده پیشروی آن است، تصور میشود که هرچه نوجوان در کلاسهای بیشتری حضور پیدا کند و مدارک و مستندات بیشتر از این دورهها به دست بیاورد و رزومه خودش را به این ترتیب، سنگینتر کند، براساس نتایج در آینده فرد موفقتری خواهد بود، اما تنها چیزی که در آینده برای اشتغال، موفقیت و کسب درآمد و ثروت لازم است، کارآمدی است و نه برخورداری از مدارک بسیار با تاییدیههای مراکز آموزشی مختلف.
امروز دانشآموز، اغلب آموزشهای مورد نیاز خود را از اینستاگرام و دیگر پلتفرمهای فضای مجازی، بدون نیاز به مدرس رسمی به دست میآورد، پیش از آنکه ما بخواهیم برای او برنامهریزی مهارتی و شرکت در کلاسهای سنتی را مهیا کنیم، با این حال همچنان دورههای مهارتی به ویژه اگر همگام با دانش و روش آموزش در دنیای امروز باشد و بتواند نوجوانان را تحت تأثیر خود قرار دهد و منجر به همراهی و لذت بردن دانشآموز از فرایند آموزش شود، میتواند آن کارآمدی مورد نیاز در آینده را به همراه داشته باشد، اصلیترین عامل به بطالت گذشتن وقت نوجوانان، بیانگیزگی است، لذا مهم است که در این راستا با رعایت نکات لازم و بر اساس شرایط فردی برای این گروه سنی ایجاد انگیزه داشته باشیم.
ایمنا: اوقات فراغت چگونه میتواند به خانواده و نظام آموزشی برای رشد هرچه بهتر نوجوانان کمک کند؟
داستانی: تصویر ذهنی بیشتر خانوادهها از یک نوجوان خوب و ایدهآل درواقع یک نوجوان فاقد دیدگاههای شخصی و تصمیمگیریهای جسورانه است، فردی با کارکردهای از پیش تعریف شده، بسیار آرام و منضبط است که مانند یک ماشین عمل میکند و آزمون و خطا و تجربههای جدید را دوست ندارد، فرزندی که افکار و باورهای والدین خود را بازتولید میکند و به علاوه، آمال و آرزوهای آنها را برآورده میکند.
روش آموزشی که به طور عملی در مسیر یکسان نگریستن به تمام دانشآموزان و نادیده گرفتن تفاوتها و استعدادها حرکت کند و هیچ زمینهسازی برای رشد استعدادهای فردی نداشته باشد، توان و رویکردی برای رشد دانشآموزان نخواهد داشت و مهم است که طی دوران آموزش برنامهریزیهای مؤثری برای دانشآموزان در راستای ایجاد انگیزه و رشد استعدادهای هر فرد مورد توجه قرار داشته باشد.
بنابراین اوقات فراغت فرصت ویژهای است که در اختیار دانشآموزان و آحاد افراد جامعه قرار دارد تا بتوانند با توجه به درونیات خود و شناختی که از خود دارند، در مسیر علاقهمندیهای خویش قدم بردارند و خود را به عنوان فردی متمایز و دارای توانمندیهایی منحصر به فرد بازشناسند.
ایمنا: نقش بازی و سرگرمی در گذران اوقات فراغت دانشآموزان چیست؟
داستانی: به نوجوان گفته میشود چرا مدام در حال بازی هستی؟ چرا کار مفیدی انجام نمیدهی؟ و گاهی خانواده بازی را کار مفیدی نمیداند و گمان میکند که آموزش و یادگیری در آن نیست و اتلاف وقت است!
بارها گفتهایم بازی تنها بازی نیست؛ در مقوله بازی بسیاری آموزشها و یادگیریها به صورت عمیقتر و مؤثرتر رخ میدهد؛ بازی تصویر زندگی است، در بازی زمینه دوستی، همکاری، معاشرت، داد و ستد، پیروزی و شکست برای فرد فراهم میشود و تجارب مفیدی را به همراه دارد.
حتی در بازیهای دیجیتال که تصور میشود برای کودکان و نوجوانان مضر است، در حالی که پژوهشها نشان میدهد بازیهای دیجیتال که استاندارهای لازم را دارد، در افزایش تمرکز، قدرت تصمیمگیری و حتی یادگیری هرچه بهتر ریاضیات مؤثر است، این موضوع در خصوص سایر بازیهای نوپدید از جمله بازیهای رومیزی، بازیهای نقشآفرینی و امثال آن، به مراتب گستردهتر و چشمگیرتر خواهد بود، لذا برای بهره بردن از این نوع بازیها لازم است این کارکردها را درک کنیم و به رسمیت بشناسیم.
ایمنا: چگونه میشود نتیجهبخشی برنامههای اوقات فراغت را ارزیابی کرد؟
داستانی: ارزیابی میزان اثربخشی در فعالیت اوقات فراغت که اثر عمیقی بر ذهن، مهارت و رفتار مشارکتکنندگان دارد، بسیار پیچیده است و آثار بسیاری از آنها به هیچ عنوان در کوتاه مدت قابل سنجش و ارزیابی نیست، مگر آنکه تصور کنیم با چیزی شبیه آزمون و امتحان، موفقیت این برنامهها را سنجش خواهیم کرد؛ برای مثال ابتدا در یک کارگاه چوب، مهارتی را به فرد میآموزیم و سپس همان مهارت را در روز دیگری به امتحان و ارزیابی میگذاریم. چنین فرایندی، مصداق آموزشهای رسمی نهاد آموزش است و مناسب برنامههای فراغتی نیست.
بسیاری از برنامهها تنها جنبه تلنگر و زمینهسازی دارد و همین که آن برنامه اجرایی شود، کافی و عالی است، زیرا نوجوان را در آن موقعیت قرار دادهایم.
نظر شما